محسن و فردوسی


پس فرمودید: "چنین است رسم سرای درشت / گهی پشت زین و گهی زین به پشت" ؟ بله؟

دست شما درد نکند. زودتر می فرمودید تا تکلیف خودمان را بدانیم. دلمان خوش بود که داریم روی دیوار کسی یادگاری می نویسیم.

سرای درشت!!!

زین به پشت!!!

هر چند انگار پر بیراه هم نفرموده اید. می بایستی از اول چشممان را بازتر می کردیم.


***

(محسن مهدی بهشت - وفات: هنوز خیلی مانده تا وفات)

 از وبلاگ: بعد از بیست و سه

پورداوود و فردوسی

گذشته از این که شاهنامه داستان های کهن سال و پر ارزش ما را در بر دارد، نمونه ی بسیار دلکش زبان بومی ما هم هست. وزنی که از برای شاهنامه برگزیده شده و بحر تقارب خوانده می شود، نزد چند تن از دانشمندان ایرانی و اروپایی، یک وزن ایرانی یازده هجایی است. شاهنامه گویای غرور ملی و برانگیزاننده ی مهر میهنی ماست. در میان گروه سخن سرایان ما فردوسی را هماره پایگاه ارجمندی بوده و در آینده نیز چنین خواهد بود.


(پورداوود - وفات 1347 ه.ق. مقدمه داستان بیژن و منیژه، چاپ شرکت های عامل نفت ایران)

 از نشریه جشنواره توس - 1354 به کوشش ضیاالدین سجادی

قاضی نورالله شوشتری و فردوسی

"سحبان العجم استاد ابوالقاسم فردوسی نورالله مشهده"


شعر


یگانه فارس میدان فرس فردوسی    /    که در محاربه غریده همچو شیر عرین

برآن زمین که قدم مانده شخص فطرت او   /   سخنوران ازل تا ابد نهاده جبین


و چون فردوسی به سن بیست رسید به تحصیل علوم مشغول شد و در انواع دانش و کمال از اقران و امثال بسرآمد و کتاب شاهنامه بر پادشاهی او در اقلیم فضل و کمال دلیلی واضح است و برهانی لایح"


(قاضی نورالله شوشتری مقتول در 1019 ه.ق. مجالس المومنین)

 از نشریه جشنواره توس - 1354 به کوشش ضیاالدین سجادی

هانریش هاینه و فردوسی

شاعر در این مجموعه داستان، جوانمردی ها و دلیری های پهلوانان نامی ایران زمین و ماجراهای شگفت انگیز آنان و زور آزمایی هایشان با غولان و دیوان و جادوان گردآورده و همه این داستان ها را با نقش و نگارهای زیبا آراسته است. مجموعه ی او، نقاشی زنده و پر جلالی بود که با رنگ های دل پذیر و روح پرور آراسته و با گل های فراوان زینت شده و فروغ خدایی و آسمان ایران بر آن پر تو افکن بود. این نور، نور ملکوتی آخرین آتشگاه های ایران بود که هم چنان دل شاعر را روشن می کرد.


(هانریش هاینه - وفات 1856 م - فردوسی شاعر از کتاب آوازها - ترجمه ی شجاع الدین شفا)

 از نشریه جشنواره توس - 1354 به کوشش ضیاالدین سجاد

ابن الاثیر و فردوسی

" در شعر عربی، تطویل شعر را ضایع می کند و اگر دویست و سیصد بیت متوالیا در یک موضوع نظم شود اغلب ابیات بی مزه می شود. ولی در کتابت هر قدر مفصل تر باشد می توان فصیح نوشت و این فقره اجماعی است. لکن در این نکته عجم ها بر عرب برتری دارند و شاعر عجم یک کتاب را از اول  تا آخر به رشته ی نظم در می آورد و باز در زبان آن ها در غایت فصاحت و بلاغت است. چنانکه فردوسی در نظم کتاب معروف به شاهنامه کرد. که مشتمل بر شصت هزار بیت است در تاریخ ایران. و آن قرآن ایرانیان است و تمام فصحای عجم اجماع کرده اند بر این که در زبان آنها فصیح تر آن چیزی نیست و این فقره در زبان عربی با وجود وسعت آن و کثرت صنایع و معانی در آن ممکن نیست با آن که زبان فارسی نسبت به عربی مثل قطره ای است در مقابل دریا."


(ابن الاثیر ابوالفتح نصرالله بن محمد. وفات 637 ه.ق. المثل السائر - ترجمه ی تقی زاده در مقالات مجله ی کاوه راجع به فردوسی)

 از نشریه جشنواره توس - 1354 به کوشش ضیاالدین سجادی

مجهول و فردوسی

ما خواستیم که تاریخ شاهان عجم و نسبت و رفتار و سیرت ایشان درین کتاب عل الوِلا جمع کنیم بر سبیل اختصار. از آنچ خوانده ایم در شاهنامه ی فردوسی که اصلی است و کتاب های دیگر که شعبه ی آن است و دیگر حکما نظم کرده اند. چون گرشاسف نامه و چون فرامرزنامه و اخبار بهمن و قصه ی کوش پیل دندان.

و هر چند محال است نظم حکیم فردوسی و اسدی و دیگران و نثر ابوالموید بلخی نقل کردن، که سبیل آن چنان باشد که فردوسی گفت:

چو چشمه بر ژرف دریا بری   /    به دیوانگی ماند آن داوری


(مجمل التواریخ والقصص - تاریخ تالیف حدود 520 ه.ق. نویسنده مجهول)

 از نشریه جشنواره توس - 1354 به کوشش ضیاالدین سجادی

بوریس کیمیاگرف و فردوسی*

بوریس کیمیاگرف را تازگی ینی چند روز است که دوباره به یادم افتاده است. او فیلمسازی بود، یا هست، نمی دانم، که چندین فیلم از داستان های شاهنامه را ساخت. تا جایی که به یاد می آورم رستم و سهرابش را دیده ام. خیلی سال پیش. آن سالهایی که دیگر از آن خیلی دورم. در سینمایی در تبریز. در شبی از معدود شب های زندگیم  که در تبریز به صبح آورده ام.

فیلم هایی از او که در جشنواره ی توس (18-14 تیرماه 54) نشان داده شد، این ها بودند.

"افسانه‌ی رستم" – "رستم و سهراب" و "کاوه آهنگر"

نا گفته نماند تا جایی که من می دانم نام کیمیاگرف بیشتر با فیلمی که در باره ی سیاوش ساخت، به نام  افسانه ی سیاوش عجین شده. از آن جا که جشنواره ی توس در مشهد برگزار شد و من در سال 54 آنجا نبودم، این فیلم ها را در آن جا ندیدم. وگرنه در آن سال ها، جشنواره ای نبود که بیاید و برود و من به شکلی به گوشه ای از آن، که دوست داشتم سر نزنم.

***


نمایی از افسانه ی سیاوش

ساخته ی بوریس کیمیاگروف


* به نقل از خودم و آنچه که از نشریه سینما 5 در فیلمامون آوردم


آرتور پوپ و فردوسی

"اهمیت فردوسی را نمی توان به اندازه ی کافی بیان و خاطرنشان کرد. ولو این که راجع به نظم و شعر  او به حد اعلی سخن گفته شود. یا خصایل و اوصاف قابل ستایش وی مورد تقدیر واقع شود. زیرا بزرگی و عظمت او از این  حدود بالاتر است و فردوسی مانند همر یک موجود ملی و شاهنامه اش قسمت لاینفکی از حیات ملی است. هیچ شاعری به این اندازه و در چنین طول مدتی بر افکار و آرا و احساسات ملی تسلط پیدا نکرده است. فردوسی پربهاترین خدمتی که ممکن است به میهن خود کرده. به ایرانیان دورنمای یک دنیای باشکوه تر و دلیرانه تری را نشان داده است"


(آرتور آپهام پوپ - وفات 1969 م. چهل گفتار عیسا صدیق - اصلن مقاله ی پوپ در ضمیمه ی مجله ی شرق نزدیک و هندوستان مورخ اکتبر 1934)

 از نشریه جشنواره توس - 1354 به کوشش ضیاالدین سجادی

محمد حجازی و فردوسی

"کاخ نظم فردوسی بر بالای ابر و باد بنا گشته، تیرحادثه و چشم بدمنش به آستانش نمی رسد. اما روح فردوسی را اگر بجویید ازین نیز برتر شده، در فراز افلاک به پرواز است.

بر این سرای حشمت، پاسبانی و دربانی نیست. اما جای بلندتر کسی را می دهند که اندیشه اش برتر باشد. "


(محمد حجازی - وفات 1353 ه.ش. مقاله ی فردوسی - فردوسی نامه ی مهر)

 از نشریه جشنواره توس - 1354 به کوشش ضیاالدین سجادی

دهخدا و فردوسی

یکی از بزرگترین امتیازهای فردوسی ایمان به اصول اخلاقی است.فردوسی هرگز لفظ رکیک و سخن ناپسند در کتاب خودنیاورده، اندرزهای گرانبهای او گاه با چنان بیان موثری سروده شده است که خواننده نمی تواند خود را از تاثیر آن برکنار دارد.


(علی اکبر دهخدا - وفات 1334 ه.ش. لغت نامه)

 از نشریه جشنواره توس - 1354 به کوشش ضیاالدین سجادی