هفت رمز در نشان فَروَهَر:

 

1-      مرد پیر رمز تعالی و کمال است - زال نیز در شاهنامه پیرسر و نمادی از این کمال است.

2-       حلقه ی ای که در دست فروهر است رمز پیمان است - مهم ترین شاخصه ی آیین مهر نیز پیمان است. زال هم پیرو آیین مهری ایت و با آمدن او از کوه به میان جامعه، آیین مهری گسترش پیدا می کند.

3-      دست فروهر که امتداد آن به جلوست و کمی به سمت بالا اشاره دارد را به دو رمز گرفته اند:

1-      نیایش

2-      پیشرفت و پیش روی

4-      دو بال 3 طبقه رمز 3 نیکی ی زرتشتی: اندیشه ی نیک، گفتار نیک و رفتار نیک – زال یک نیکمرد است که هیچ لکه ی ننگی در پرونده ی او دیده نمی شود.

5-      حلقه ی دور کمر فروهر به 2 رمز گرفته شده:

1-      حلقه ی زمان – زال نمی میرد.

2-      حلقه ی پیمان

6-      دو رشته ی آویخته از کمر فروهر رمز دو نیروی اهورایی و اهریمنی در انسان است که در اوستا به آن اشاره شده است.

7-      بال فرودین 3 طبقه رمزی از 3 پلید: اندیشه بد، گفتار بد و کردار بد

نکو داشت دکتر کزازی

http://hiht.ir/default.aspx?tabid=63&ArticleId=121

خانه اندیشمندان علوم انسانی افتخار دارد ، مراسم گرامیداشت استاد ارجمند جناب آقای دکتر میر جلال الدین کزازی یکی از مفاخر ادب پارسی را به پاس یک عمر تلاش در این عرصه برگزار نماید.

 

زمان

برنامه ها

17/30

قرآن و سرود ملی

17/40

خیرمقدم توسط جناب آقای دکتر نیکحواه (دبیرخانه ادبیات خانه اندیشمندان)

17/50

سخنرانی جناب آقای دکتر عباس وفایی(رییس دانشکده ادبیات علامه طباطبایی)

18

پخش کلیپ دکتر کزازی

18/15

سخنرانی جناب آقای دکتر احمد احمدی(رییس سازمان سمت)

18/30

سخنرانی جناب آقای دکتر مهدی محقق(رییس انجمن ترویج زبان وادب پارسی)

18/45

رونمایی از کتاب نفیس شاهنامه به خط استاد عماد الکتاب

18/50

سخنرانی جناب آقای دکتر کوروش صفوی

19

سخنرانی سرکار خانم دکتر مباشری

19/10

مراسم ویژه تقدیر و اهدای الواح به دکتر کزازی

19/30

سخنرانی جناب آقای دکتر کزازی

19/50

اجرای گروه ارکستر میراث و شاهنامه خوانی استاد صادقی

20/30

اختتام برنامه

نام ماهای سال

جدول نام ماه های تبری، دیلمی، خورشیدی و میلادی

 

نام ماه­های تبری

نام ماه­های دیلمی

نام ماه­های خورشیدی

نام ماه­های میلادی

فردینه ماه

نورز ماه

امرداد

ژوییه

کرچه ماه

کورچ ماه

شهریور

اوت

هر ماه

اریه ماه

مهر

سپتامبر

تیر ماه

تیر ماه

آبان

اکتبر

ملار ماه

مردال ماه

آذر

نوامبر

شروینه ماه

شریر ماه

دی

دسامبر

میر ماه

امیر ماه

بهمن

ژانویه

اونه ماه

آول ماه

اسفند

فوریه

ارکه ماه

سیا ماه

فروردین

مارس

دِ ماه

دیا ماه

اردیبهشت

آوریل

وهمنه ماه

ورفنه ماه

خرداد

می

نورز ماه

اسفندار ماه

تیر

ژوئن

 

منبع: گاهشماری باستانی مردمان مازندران و گیلان و پژوهشی در بنیان گاهشماری های ایرانی، همراه با تقویم باستانی تبری ـ دیلمی/ نصرالله هومند.ـ  تهران: ناشر مولف

 

برخی از رموز البرز کوه



 1- زیستگاه نخستین اشخاص مهم مثل فریدون، زال و کیقباد است.

2-     محور و مرکز زمین است. (در کتاب مقدمه ای بر فلسفه ی تاریخ؛ میرچاالیاده آمده است: هر چه مرکزیت داشت، تقدس می یابد.)

3-   سرچشمه ی آب های جهان  در البرز است ( منبع: اوستا) و جایگاه آناهیتا ایزد بانوی آب هاست.

4-    مهر؛ عزیزترین ایزد باستانی، کاخی بر فراز البرز دارد. (منبع: مهر یشت در اوستا)

5-    سروش؛ ایزد درماندگان، کاخی بر فراز البرز دارد. (منبع: یشت یازدهم در اوستا)

6-    البرز، جایگاه ایزدان است. (منبع: نهادینه های اساطیری)

7-    کوهی ایزدی است، حد فاصل یا مرز جهان خاکی و مینوی.

8-    هوم؛ گیاه بسیار مقدس، نوشابه ی آیینی بر فراز کوه البرز می روید. (منبع: از یشت های پورداود)

9-    روان درگذشتگان پس از مرگ از پل چینوَد می گذرد که در کوه البرز جای دارد. (منبع: اوستا)

10-  البرز، نماد بهشت نخستین بر روی زمین است. (منبع: نهادینه های اساطیری در شاهنامه)

11- پناهگاه ایرانیان در زمان های بحرانی است. (منبع: "                          ")

12- کوه از نمادهای فرّه ایزدی است و البرز، فرّه مند است. (منبع: زامیاد یشت در اوستا)

13- ترازوی ایزد رَشَن (ایزد دادگری) در کوه البرز است. ( منبع: اوستا)

14- خاستگاه سوشیانت ها (منجیان موعود زرتشتیان) است. (منبع: اوستا)

15- البرز، ستون آسمان است. (منبع: وندیداد اوستا)

16- البرز، سرزمین پاکی هاست. (منبع: اسطوره ی زال)

17- محل تولد نخستین پدیده هاست (نخستین دریا، درخت و ...)

فتح علی واشقانی فراهانی و فردوسی




فتح علی واشقانی فراهانی

1299-1391


فتح علی واشقانی فراهانی به ابولقاسم فردوسی پیویست.

اینجا را هم اگر دوست داشتید ببینید.

برگهایی از شاهنامه شاه طهماسبی در موزه متروپولیتن

از عکس های صفحات موزه متروپولیتن از اینجا دیدن کنید





برداشت از اینجا
چگونه 118برگ شاهنامه با یک تابلو مبادله شد؟

 

روزنامه شرق نوشت:

 

روزنامه آمریکایی وال‌استریت‌ژورنال همزمان با نمایش آثار مربوط به هنر ایرانی و اسلامی در موزه متروپولیتن نیویورک، به بازخوانی پرونده مبادله صفحاتی از شاهنامه شاه تهماسبی با تابلوی «زن شماره 3» ویلم دکونینگ پرداخته است. نویسنده این روزنامه با انتخاب تیتر «مبادله مخفی» برای این گزارش، ابعاد تازه‌ای از این مبادله جنجالی هنری را بازگو کرده است. از جمله نکات مهم این گزارش، نقش واسطه‌های سوییسی در انجام این مبادله است. نکته مهم دیگر آنکه آرتور هوتن پسر (آخرین مالک این اثر نفیس) زمانی افسر امور بین‌الملل کاخ سفید بوده است.در گزارش وال‌استریت‌ژورنال ادعا شده که در زمان مبادله 118 برگ شاهنامه با اثر دکونینگ، 500 برگ کالیگرافی نفیس هم در کنار 118 برگ به طرف مقابل داده شده است. طبق اخباری که تاکنون در ایران منتشر شده است، در ابتدای دهه 70 شمسی 118 برگ از این شاهنامه به همت حسن حبیبی، معاون اول رییس‌جمهور وقت، به موزه هنرهای معاصر تهران منتقل شد. بنا به ادعای گزارشگر روزنامه آمریکایی، نکته مبهم در مورد مبادله اوراق شاهنامه با تابلوی دکونینگ عدم اشاره به اهدای 500 برگ کالیگرافی نفیس از سوی دولت ایران به طرف خارجی است. نکته دیگر در این گزارش، آن است که شخصی به نام اولیور هوآر که کارشناس هنر اسلامی در لندن بوده در انجام مبادله شاهنامه شاه تهماسبی با تابلوی هنرمند آمریکایی نقش مهمی ایفا کرده است. در این گزارش به نحوه انتقال 118 برگ شاهنامه به ایران هم اشاره شده است. گویا در ابتدا این برگ‌ها درون صندوقچه‌ای چوبی با یک کشتی حمل پرتقال به اروپا آورده شده. آن زمان هوتن پسر در کاخ سفید مشغول کار بوده است. در 27 ژوییه 1992 این برگ‌ها از طریق لویدز بانک لندن (Lloyd’s bank) به پاریس منتقل می‌شود و روز بعد یک مقام عالی رتبه دولت ایران، این برگ‌ها را با یک بویینگ 727 از پاریس به تهران منتقل می‌کند. نام این فرد ایرانی ذکر نشده است. در گزارش مزبور به تاریخچه شاهنامه شاه تهماسبی هم اشاره شده است؛ اینکه این اثر نفیس تا اوایل قرن نوزدهم در دربار عثمانی بوده و دیگر خبری از آن به دست نیامده تا اینکه در سال ١٩٠٣ میلادی، (۱۲۸۲ خورشیدی) در نمایشگاه آثار هنر اسلامی در موزه‌ هنرهای تزیینی پاریس به نمایش گذاشته می‌شود. صاحب آن در این زمان بارون دو روچیلد بوده است. در سال ١٩۵٩ میلادی آرتور هوتن پسر، صاحب کارخانه‌ معروف بلورسازی کورنینگ، آن را از نوه‌ بارون دو روچیلد خریداری می‌کند. با توجه به روحیه تفاخرطلب غربی‌ها، نام شاهنامه‌ تهماسبی از روی آن برداشته شده و به عوض، نام خریدار آن (هوتن) جایگزین نام شاهنامه‌ تهماسبی می‌شود. هوتن هنگام تصاحب شاهنامه‌ شاه تهماسبی، دست به یک حرکت غیرفرهنگی می‌زند. او ابتدا به بهانه‌ عکسبرداری از نگاره‌ها و نیز به نمایش گذاشتن آن، شیرازه‌ شاهنامه را باز کرده و بخش‌هایی از آن را برگ‌برگ می‌کند. هوتن که از ثروتمندان آمریکایی به شمار می‌آید و رییس هیات‌مدیره‌ موزه‌ متروپولیتن نیویورک است، برای فرار از مالیات‌های سنگین، 8٧٨ عدد از این نگاره‌ها را به موزه‌ متروپولیتن اهدا می‌کند. وی بی‌توجه به اعتراضات و واکنش‌های بین‌المللی همچنان به مثله کردن شاهنامه و فروختن نگاره‌ها ادامه می‌دهد و تعداد ۶١ نگاره را به موزه‌ها و مجموعه‌داران بین‌المللی می‌فروشد.جالب اینجاست که باوجود عودت 118 برگ این شاهنامه، هنوز صفحاتی از آن این روزها در موزه متروپولیتن نگهداری می‌شود. در نمایشگاه هنر اسلامی که با آثاری از هنرمندان کشورهای مختلف از 24 اکتبر سال‌جاری (دوم آبان) در این موزه برگزار شده، برگ‌های دیگری از این شاهنامه هم به چشم می‌خورد. محمود شالویی و استاد محمود فرشچیان در روزهای آغازین بازگشایی این نمایشگاه نسبت به درج نام ایران پس از عنوان کشورهای دیگر در نمایشگاه هنر اسلامی موزه هنر متروپولیتن واکنش نشان دادند. در رتبه‌بندی نام کشورهای صاحب اثر در نمایشگاه و کارت‌ها و بروشور و کاتالوگ نمایشگاه تقدم نام ایران حفظ نشده و نام ایران پس از کشورهای دیگری که آثارشان به نمایش گذاشته می‌شود، قرار گرفته بود که موجب واکنش رییس موزه هنرهای معاصر تهران و استاد محمود فرشچیان شد.

َژول مول و فردوسی

آنجا که سراینده از روح ملی راستین، به شور آمده باشد، دستاوردش به زودی همگانی می شود، اجازه می خواهم موردی را یاد کنم که ثابت می کند، ایرانیان که چنین ارج و احترامی به فردوسی می گذارند، برای آن است که دستاوردش با سنت ها و روایت های ملی مطابقت دارد.


(ژول مول - دیباچه ی شاهنامه، ترجمه ی جهانگیر افکاری - از انتشارات سازمان کتابهای جیبی )

 از نشریه جشنواره توس - 1354 به کوشش ضیاالدین سجادی

ادامه مطلب ...

قربانی ها

قربانی

قربانی  (sacrifice) (در عربی از ماده ی قرب) به اصطلاح کلی در عالم ادیان عبارت است از گرفتن زندگانی موجود زنده (اعمّ از انسان، حیوان و نبات) از طریق کشتن، سوزاندن، دفن کردن یا خوردن، به منظور تقرب به خدایان و جلب نظر آنان. واژه ی فرنگی آن  (sacrifice) در زبان های اروپایی، می رساند که موجود قربانی شده برای خدایان، با قربانی شدن، جنبه ی تقدس و خدایی گرفته است.


در ایران باستان:

تقدیم فدیه و قربانی، که در آن خون جانور ریخته می شود، در ایران باستان معمول بود و پس از مراسم ذبح، گوشت قربانی را تقسیم می کردند.


زردشت:

زردشت که خود را پشتیبان جانوران سودمند می دانست شاید برای جلوگیری از لطمه زدن به اقتصاد جامعه، قربانی های خونین (حیوانی)را منع کرد و از آن پس در جشن ها فقط مراسم قربانی گیاهی معمول شد.


آیین مهر:

در آیین مهر نیز قربانی بسیار مورد توجه بوده... پیروان مهر، نثار قربانی را به جمشید نسبت می دادند.


آیین هندو:

آیین نیایش و قربانی یکی از اساسی ترین مباحث ودا و ادیان هندو اروپایی بوده است. بزرگترین کار برهمنان قربانی کردن، یعنی یجنه (yajna)است برای خدایان و ارواح نیاکان.


روایات سامی:

در روایات سامی، نخستین قربانی، از هابیل و قابیل بود که چون دو برادر قربان بنهادند آتشی بیامد بر مثال سیمرغی و به علامت قبول در قربان هابیل افتاد و بسوخت.


آدم:

آدم نیز پس از آن که خانه ی کعبه را بساخت، بر گرد آن طواف کرد و سپس خدایش فرمود که قربانی کند.


سلیمان:

سلیمان نیز به کفاره ی نمازی که از او فوت شده بود، صد اسب به درگاه خدا قربانی کرد.


[برگرفته از: فرهنگ اساطیر و داستان واره ها در ادبیات فارسی/ محمدجعفر یاحقی.ـ تهران: فرهنگ معاصر، 1388. صص 648 ـ 650]


ابراهیم:

پسرش اسماعیل را به عنوان قربانی برای خدا به قربانگاه برد (یادگار عصر قربانی های انسانی) اما با جایگزین شدن قوچی بزرگ، حیوان جایگزین انسان شد.


عبدالمطلب:

وی مامور به قربانی کردن پسرش عبدالله شد در قرعه ای که خدایان تعیین می کردند و آن گاه به جای قربانی انسانی صد شتر لحاظ گردید. (جایگزینی حیوان به جای انسان)


بخایید رستم همی پشت دست! (پشت دست گاز گرفتن-پشیمانی)

در جایی از شاهنامه به یاد نمی آورم که رستم اینطور پشت دستش را گاز بگیرد!

راستی اگر بند کمر افراسیاب در همان روز های نخست پادشاهی کیقباد گسسته نمیشد آیا باز هم سیاوش کشته می شد و این همه جنگ های بزرگ بین ایران و توران در می گرفت؟








به پیش سپاه آمد افراسیاب،چو کشتی که موجش برآرَد ز آب.
چو رستم وُرا دید، بفشارد ران؛به گردن، برآورد گُرزِ گران.
چو تنگ  اندر آورد با وی زمین،فرو کرد گُرز گران را به زین.
۷۴۰به بند کمرش اندر آورد چنگ؛جدا کردش از پشتِ زینِ پلنگ
همی خواست بردنش سوی قَباد؛دهد روز جنگِ نخستینش داد .
ز سنگِ سپهدار و چنگِ سوارنیامد دوالِ کمر پایدار؛
گسست و به خاک اندر آمد سرش؛سواران گرفتند گِرد اندرش .
سپهبد چو از چنگ رستم بجَست،بخایید رستم همی پشتِ دست .
۷۴۵چرا- گفت: نگرفتمش زیر کَش؟همی بر کمر ساختم بند و بَش ؟».












 


پشت دست خاییدن ؛ پشت دست گاز گرفتن . کنایه از ندامت و پشیمانی است : پشت دست خاییدن سود ندارد. (کلیله و دمنه ).
روح سلطانی ز زندانی بجست 
جامه چه درانیم و چون خاییم دست .

مولوی .


روی در روی دوست کن بگذار
تا عدو پشت دست می خاید.

سعدی (گلستان ).