یوری نیکولایویچ مار و فردوسی

شاهنامه اثری است که آفتاب نظم پارسی در آن به اوج کمال و ترقی خود رسیده است. منظومه ای است که آن را می توان گنجینه ی فصاحت زبان پارسی و خزینه ی سخنوری نامید. یادگاری است که همه ی داستان ها و قصص آن با انواع صنایع و قدرت شعری آراسته شده. حقیقتن در باره ی این اثر بی نظیر می شود شعر فرخی را به یادآورد:

از هر صنایعی که بخواهی بر او اثر

وز هر بدایعی که بجویی بر او نشان

این کتاب تا زبان پارسی وجود دارد، یا به عبارت دیگر تا زمانی که این عالم برپاست، باقی و راهنمای شعرا و نویسندگان خواهد بود.

کلام موزون با شعر در ادوار بعد، مدت متمادی از آهنگ جدا نمی شد و در نتیجه ی جریان مرکب و متمادی ترقی تا آن حد کمال و درجه ی عالی رسید که به وجود آمدن شاهکاری ادبی مانند شاهنامه امکان پذیر شد. شاهکاری که نه تنها ایران بلکه کلیه ی بشر متمدن، حق دارد خود را به آن مفتخر و سرافراز آن شمارد.


(یوری مار 1893-1935- وزن شعر شاهنامه - هزاره ی فردوسی )

از نشریه جشنواره توس - 1354 به کوشش ضیاالدین سجادی


یوری مار در ویکیپدیا در هزاره ی فردوسی

وی یک سال بعد از شرکت در هزاره ی فردوسی و در سن چهل و دو سالگی با کارنامه ای سنگین از بار ادبی درگذشت.

نگاهی به کارنامه اش بیاندازید

از:  وبلاگ بنیاد ایرانشناسی شعبه آذربایجان غربی

************


یوری نیکولایویچ مارّ

یوری نیکولایویچ مارّ در سال 1893 در سن پترزبورگ متولد شد. پدرش ـ نیکلا مارّـ عضو فرهنگستان مؤسس اصول جدید زبان شناسی بود و در دانشگاه پترزبورگ تدریس می کرد و خانه‌اش مجمع فضلا و دانشمندان روس بود. هنگامی که در کلاس هشتم درس می خواند، شوهر عمه اش ویلهلم بارتولد(1869ـ1930) خاورشناس معروف روس، او را در سفر خود به خارج از روسیه همراه برد و بدین طریق یوری در جوانی با کشورهای آلمان و فرانسه و انگلستان و امریکا آشنا شد و این مسافرت در بیداری ذوق و قریحه ادبی او بسیار مؤثر بود.

یوری تحصیلات عالیه خود را در دانشکده زبانهای شرقی پترزبورگ دنبال کرد و برای مطالعه عملی زبان عربی، به سوریه فرستاده شد. وی در سالهای 1918 تا 1920 به تدریس زبان فرانسه در گرجستان پرداخت. مدتی نیز از سال 1920 تا 1921 در دانشگاه تفلیس کار کرد و در این شهر قسمتی از ترجمه «طوطی نامه» را در مجله اوریون منتشر ساخت. در 1921 به زادگاهش بازگشت و درمدرسه علمی زبانهای زنده شرقی مشغول کار شد؛ اما بر اثر کار زیاد، ضعیف شد و در 1923 ازکار بازماند.

مار دو سفر به ایران آمد: سال 1925 از طرف موزه آسیایی مأمور شد و در مدت یک سال و نیمی که برای بررسی‌های علمی وادبی در ایران اقامت داشت، تقریباً در تمام ایران گردش کرد و با عده زیادی از ادیبان وشاعران و نویسندگان آشنا شد و زبان فارسی را به‌خوبی فراگرفت تا جایی که به فارسی شعر می‌گفت. سرانجام برای مطالعات علمی خود مدارک ضروری را جمع کرد و به شوروی باز گشت و بر اثر بیماری در سال 1927 با همسرش به گرجستان رفت و در آسایشگاه بستری شد؛ ولی از کارهای علمی دست برنداشت و از این رو در بنگاه علم آثار تاریخی باستان فرهنگستان در قفقاز مشغول کار شد ومقالات و آثار مفیدی درباره ایران می نوشت.



هزاره فردوسی

در1314ش/ 1934م دکتر یوری مار به عضویت هیأت نمایندگان شوروی به ایران آمد و در جشن کنگره فردوسی شرکت کرد و خطابه‌ای پیرامون «اوزان شعر شاهنامه» در کنگره ایراد کرد که از بهترین مطالب کنگره بود و از این رو به دریافت نشان زرین نایل گردید. یوری در آخرین سالهای زندگی، مدیریت شعبه شرق نزدیک بنگاه علمی شناسایی قفقاز را به عهده گرفت و در تاریخ ایران از دوره صفویه تا پهلوی کار کرد. دولت شوروی آثار او را انتشار داد و بعد از درگذشت وی، دانشمندان شوروی امثال کراچوفسکی(1883-1951) و چاپکین کارهای او را دنبال کردند.

یوری مار یکی از آمال بزرگش این بود که فرهنگ فارسی به روسی جامعی با مساعی مشترک تمام ایران‌شناسان شوروی تألیف کند و از تخصص هر یک درآن استفاده شود؛ همچنین به علت علاقه مفرط به آثار ادبی و نظامی گنجوی، درباره او تحقیقات فراوان به عمل آورد.



آثار علمی

این ایران شناس قریب 60 کتاب و رساله و مقاله نوشته است و بیشتر آنها به زبان روسی و برخی به فارسی و گرجی است.

1ـ گلستان به خط اختراعی میرزا ملکم خان

2ـ سه انتقاد درباره دیوان ابوالفرج رونی و دیوان باباطاهر عریان و رباعیات خیام(در مجله ایران ، شماره 3: 236-241)

3ـ منتخباتی از نظامی گنجوی درباره قفقاز

4ـ فردوسی، منظورسرایی و شعر او (روزنامه طلوع شرق،‌شماره 116-327، 16 مه 1934)

5 ـ شاهنامه فردوسی(با ترجمه رستم و اشکبوس؛ روزنامه کارگر تفلیس،24 مه 1934)

6ـ غزلهای نظامی از نسخه خطی موزه آسیایی در کارنامه فرهنگستان علوم ، 1924

8 ـ دو نسخه مختلف از منظومه لیلی و مجنون در همان کارنامه

9ـ غزلیات و رباعیات نظامی از کتاب هفت اقلیم درهمان کارنامه

10ـ قصاید نظامی از نسخه خطی موزه آسیایی درهمان کارنامه

11ـ مقاله به زبان گرجی درباره زیج الغ بیک

12ـ مقاله درباره فرهنگهای فارسی و فرهنگ نویسی در اروپا (در مجله صحت اصفهان)

13ـ مقاله درباره شعرای جنوب ایران (روزنامه استخر شیراز، 1926)

14ـ‌ سفر ایران در 1915ـ 1916 (کارنامه فرهنگستان علوم شوروی ،سال 1926)

15ـ ادبیات بختیاری(مرجع قبلی)

16ـ تئاترهای ایران، در مجموعه انتشارات موزه انسان شناسی و مردم شناسی، برای نمایش تآترهای ملّی

17ـ برنامه تألیف فرهنگ زبان فارسی در دیباچه کتاب « مواد برای تألیف فرهنگ به زبان فارسی»، 1928

18ـ وزن شعر شاهنامه

19ـ ترجمه و تفسیر فصل اول تذکره محمدعوفی که درسالهای 1916-1917م/1323ش روکوفسکی انتشار داد.

20ـ تأثیرهای ادبی در سفرایران ، 1927م/1323ش

21ـ قرائت خانه‌ها و کتابخانه‌های امروز ایران 1927م/ 1323ش

22ـ شاهنامه فردوسی ، خلاصه‌ای برای عموم، که برای خوانندگان ارمنی نوشته است، 1934

23. مقاله برای عموم درباره فردوسی و شاهنامه با ترجمه منتخبات آن به روسی و ترکی

24ـ گزارش سفر به تهران برای جشن هزاره فردوسی که در شعبه ماورای قفقاز فرهنگستان علوم خوانده شد ،‌1934

25ـ قرنیه ایرانی«پهلوان پلنگینه پوش»

26ـ صادق ملارجب

27ـ زبان محاوره‌ای گرجی در فریدن

28ـ روابط وعلائق گرجستان و ایران (مجله مهر ، سال دوم،‌ شماره 732ـ 736)

29ـ فرهنگ فارسی به روسی با شواهد (مجله نخست از انتشارات بنگاه مطالعات قفقاز، شعبه فرهنگستان در تفلیس).

30ـ چاپ تازه نظامی(به زبان گرجستانی)در مجله ادبی تفلیس 20 فوریه 1935.


نقل از وبلاگ بنیاد ایرانشناسی شعبه آذربایجان غربی

نظرات 2 + ارسال نظر
محسن جمعه 27 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 12:06 ق.ظ http://sedahamoon.blogsky.com

تا به حال کسی چون یوری مار از شاهنامه این گونه نگفته بود:

این کتاب تا زبان پارسی وجود دارد، یا به عبارت دیگر تا زمانی که این عالم برپاست، باقی و راهنمای شعرا و نویسندگان خواهد بود.

پروانه سه‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 07:08 ب.ظ

از خودم خجالت کشیدم زبان فارسی یاد گرفته و این همه برای ما کار کرده تازه بااین عمر کم!

من در حیرت زندگی این آدما هستم. حالا اگر حسن ره آورد را بگوییم خب یه چیزی نود وشش سال عمر کرد. ولی آخه د راین عمر کوتاهی چون عمر یوری چه گونه می شود یک زبانی را یاد گرفت و به روایتی حتا با آن زبان شعر گفت.
در مقابل این آدم ها تا دنیا دنیاست احساس حقارت می کنم. بی برو برگرد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد