نوروز جمشید

    به فرّ کیانی یکی تخت ساخت

چه مایه بدو اندر نشاخت

که چون خواستی دیو برداشتی

ز هامون به گردون برافراشتی

چو خورشید تابان میان هوا

نشسته برو شاه فرمان روا

جهان انجمن شد بر آن تخت او

شگفتی فرومانده از بخت او

به جمشید بر گوهر افشاندند

مران روز را روز نو خواندند

سر سال نو هرمز فرودین

برآسوده از رنج روی زمین

بزرگان به شادی بیاراستند

می و جام و رامشگران خواستند

چنین جشن فرخ از آن روزگار

به ما ماند از آن خسروان یادگار

 

نوروز و مهرگان دو جشن بزرگ ایرانیان بوده که امروزه از مهرگان فقط خاطره ای دور باقی مانده که گه گاه در مناطقی از کشور به صورت جشن فصلی گندم و خرمن ظاهر می شود بی آن که عظمت اصلی اش را یادآور باشند. نوروز اما، هنوز توانسته پایداری کند در برابر هجوم قبایلی که هویت ایرانی را در برابر اصل بی هویتشان می دیدند؛ البته خلفای عباسی نوروز را بسیار گرامی می داشتند و آن را ارج می نهادند. شکوه نوروز در دوره ی عباسیان به ویژه دوران هارون و مامون یادآور شکوه نوروز در دوره ی ساسانیان است.

آمدن نوروز را در نوروز نامه منتسب به خیام و آثارلباقیه ی ابوریحان بیرونی به جمشید پادشاه اسطوره ای ایران نسبت می دهند. از آن جا که نام جم با پسوند شید همراه است احتمال می رود که او ایزدی خورشیدی باشد که آغاز بهار شکوه اش را بر زمین می گستراند از این رو؛ سر سال او بر تختی گوهرنشان می نشیند و آسمان را درمی نوردد. گویا ظاهر شدن جمشید در آسمان نوید روزهایی است که سرما و تاریکی و ناباروری از زمین رخت برمی بندد و زندگی در چرخه ی نوزایی اش به باززایی خودش مشغول می شود. زمین از آغاز نوروز از رنج زمستان نابارور که گرسنگی و مرگ را همراه دارد، می رهد.

نوروز، از جشن های دوران کشاورزی محسوب می شود و با چرخه ی کشت و کار زراعی مرتبط است. برای این جشن پر شکوه آداب و آیینی رایج بود که امروزه پوسته ای از آن ها باقی مانده که به صورت سطحی اجرا می شود. عید مردگان در ده روز آخرسال که با جشن های چهارشنبه سوری، خانه تکانی، خیرات برای مردگان، روشن کردن شمع  بر جایگاه مردگان همراه بود، از آیین های پیشواز از بهار و نوروز است. در نوروز هم سفره ی هفت سین (یا هفت شین کهن) یادآور آیین های برکت بخشی، باروری و زایش زمین، گیاه، حیوان و انسان است. بازدیدهای نوروزی و هدایای نوروزی نیز خاطره ی شادباشی های آمدن بهار و نوشدن هستی است. روز اول فروردین و هرماه را با نام هرمزد می خواندند تا یادآور اهوره مزدا، خدای نیکی ها باشد.

نظرات 4 + ارسال نظر
مهدی فر زه سه‌شنبه 29 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 09:14 ب.ظ http://jametajali.blogfa.com/


هر روز که می گذرد

یک روز

به دمیدن خورشید نزدیکتر شویم


ای روز ها

چو برگ خزان

بر باد روید.

مهدی فر زه


سلام.
سال خوبی پیش روتان باشد پر از خیر و برکت و تندرستی.

سپاس
سال نیکویی برایتان آرزو می کنم با همه فراز و نشیب های زندگی. لب تان خندان.

محسن چهارشنبه 30 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 02:18 ق.ظ http://afer23.blogsky.com

نورز بر همه ما پیروز.

پروانه شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 02:33 ب.ظ

فرانک گرامی
بسیار سپاسگزارم .

آقای فرزه گرامی
از شعر بسیار زیبایتان بسیار سپاسگزارم.
نوروزتان پیروز

مهدی فر زه شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:57 ب.ظ http://jametajali.blogfa.com/post-621.aspx

سلام.

از اینکه شعرم"خواهانی" را خواندید و نظرتان را بیان نمودید ؛ سپاسگزارم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد