خلاصه داستان :دو تیره در جنگند. «سیاوش» می کوشد که جنگ، پایان یابد. جنگی که مانع می شود مردمان خودشان باشند. اما اطرافیان سیاوش آرام نمی نشینند و با دسیسه ها و دروغ ها کار را به یک خونریزی مجدد می کشانند.
کارگردان و تهیه کننده: فریدون رهنما
فیلمنامه: فریدون رهنما (اقتباس از شاهنامه فردوسی)
هنرپیشگان: عباس معیری، مینو فرجاد و مارتا یمینی
35 میلی متری. سیاه و سفید و رنگی
در سال 1346 فریدون رهنما، فیلمساز شاعر، یا بهتر اگر بشود گفت، شاعر فیلمساز ایرانی برای ساخت اقتباسی دیگرگونه از قصه سیاوش از شاهنامه فردوسی به تخت جمشید رفت.
......
هنوز برخی منتظرند تا پنجاه سال هنری کربن به پایان برسد و این فیلم بتواند وجهه آوانگارد بودن خود را اثبات کند.
در سال 1346 فریدون رهنما، فیلمساز شاعر، یا بهتر اگر بشود گفت، شاعر فیلمساز ایرانی برای ساخت اقتباسی دیگرگونه از قصه سیاوش از شاهنامه فردوسی به تخت جمشید رفت. شاید اگر هر کارگردان دیگری تصمیم به ساخت فیلم سیاوش در تخت جمشید میگرفت دنبال منطقهای خالی و برهوت میگشت و ماکت تخت جمشید سالم را با مقیاسهای مقتضی با مصالح مصنوعی میساخت تا بتواند در آن محیط جدید طبیعیترین نمایش را از قصه سیاوش ارائه دهد. چیزی که همیشه مایه فخر برخی فیلمسازهای تاریخی و عدم وجود آن مایه شکست برخی دیگر بوده. اینکه بشود ماجرایی تاریخی را عیناً در فضا و شکل ظاهری خودش نشان داد. اما چیزیکه مدنظر رهنما بود نه داستان ظاهری و نه فرم مرتبط با داستان بود بلکه به دنبال ارائه اندیشهای نو در جریان برداشتی نو از داستان سیاوش و همچنین ارائه فرمی نو از روایت تاریخی سینمایی بود.
دو تیره در جنگند. «سیاوش» میکوشد که جنگ، پایان یابد. جنگی که مانع میشود مردمان خودشان باشند. اما اطرافیان سیاوش آرام نمینشینند و با دسیسهها و دروغها کار را به یک خونریزی مجدد میکشانند.
هانری کربن مشهور دربارهی فیلم، سیاوش در تخت جمشید در موزهی گیمه فرانسه، میگوید:
این فیلم٥٠ سال بعد فهمیده میشود، فریدون رهنما توانسته، بیدرنگ و به صرافت طبع، همان بنمایهی ارجمندی را بازیابد که فیلسوفان ایرانی، همواره در پی آن بودهاند.
حال باید ببینیم فیلسوفان ایرانی در پی چه بودهاند؟
فیلم در ابتدا با شخصیتهای اصلی شروع میشود که در تخت جمشید مخروبه قدم میزنند و صحبت میکنند. در همین حال با گروهی فیلمبردار روبرو میشوند که سوأل برایشان پیش میآید که آنها کیستند؟ یکی از آنها میگوید: حتماً آنها جهانگردانی هستند که برای تهیه گزارش آمدهاند.
در اینجا نکتهای مشخص میشود. فریدون رهنما سعی ندارد ما را به گذشته ببرد. بلکه با نگاهی عمیق، به بعد چهارم، گذشته را نزد میآورد و این خود میتواند اشارهای باشد به عقیده فیلسوفان قدیم ایرانی که عالم خیالات که به آن اقلیم هشتم هم میگفتند، نه دنیایی غیرواقعی بلکه دنیایی فرای واقعیاتی است که ما لمس میکنیم که به آن خیال صادق نیز میگفتند. زین پس میتوان اینطور دید که شخصیتها در ویرانههای تخت جمشید همانطور زندگی میکنند که میتوانستند در زمان خودشان باشند. آنها امروزی صحبت میکنند و گاه امروز را به نقد میکشند اما دغدغهها مربوط به زمان خودشان است که گاه در پرداختن به این مسئله به اشتراکاتی در زمینه دغدغههای پایدار انسانی در اعصار مختلف میرسیم. همانطور که در قسمتی از فیلم یکی از شخصیتها میگوید: مثل خود ما، همه میدونن که نیستیم، اما هستیم.
فیلم از تمامی مؤلفههای رایج سینما به دور است برای همین هم مخاطب تنها زمانی میتواند از این فیلم لذت ببرد یا لااقل با آن ارتباط برقرار کند که برداشتهای قبلی خود را دور ریخته و تمام تصویرسازیهای ذهنی قبلی خود را از قصههای شاهنامه و مشخصاً قصه سیاوش به کناری گذاشته و با زاویه و نقاب جدیدی به این روایت نگاه کند. آنگاه خود درخواهد یافت که میتوان به هر مسئلهای با نگاهی خاص و کاملاً شخصی نگریست و فردیت را، حتی در یک روایت سینمایی که گاه بهعنوان یک هنر جمعی مطرح میشود، حفظ کرد و نمود داد.
اگر بخواهیم نکته درخشان دیگری از مسائل مربوط به فیلم را در نظر بگیریم چربش اساسی نگاه عرفانی و فلسفی به نگاه حماسی در فیلم است. زیرا ذاتاً در نوشتار شاهنامه جنبه حماسی قوت دارد و عرفان و فلسفه در درجه پایینتری موردتوجه قرار میگیرد اما عرفان کهن شرقی آنچنان در فیلم سایه افکنده که مسئله حماسی به حاشیهای خام تبدیل شده که این مسئله میتواند توان بالای کارگردان را در فضاسازی و همچنین تغییر اندیشه داستانی دانست. بله. اندیشه داستانی.
منظور اندیشهای است که از آغاز داستان تا پایان بر کلیت داستان سایه افکنده و همهچیز طوری پیش میرود که این اندیشه را توجیه یا معرفی کند.
فیلم همچون اغلب آثار خاص سینمایی با اقبال عمومی خاصی روبرو نشد و حتی پس از سالها هنوز هم توسط منتقدین بسیاری مورد نکوهش قرار میگیرد. تا جاییکه بیژن خرسند، منتقد، درباره آن نوشت: "سراسر این فیلم نشان میدهد که کارگردان چیزی از تکنیک نمیداند."
اما هنوز برخی منتظرند تا پنجاه سال هنری کربن به پایان برسد و این فیلم بتواند وجهه آوانگارد بودن خود را اثبات کند.
برداشت از اینجا:
http://www.chouk.ir/maghaleh-naghd-gotogoo/1788-2012-04-29-08-10-15.html
فریدون رهنما
by فریدون رهنما (Notes) on Wednesday, April 22, 2009 at 5:48am
دوم خرداد 1309- در تهران زاده شد.
مادر: زکیه حائری، نوهی شیخ عبدالله مازندرانی (رحمت علیشاه)
پدر: زین العابدین رهنما، نویسنده، مفسر و مترجم قرآن
١٣١٣- سفر به لبنان (تبعیدگاه پدر) به همراه خانواده
١٣٢٠- بازگشت به تهران
١٣٢١- دانشآموز دبیرستان فیروز بهرام
١٣٢٣- سفر به فرانسه به همراه پدر، دانش آموز دبیرستان ژانسون دوسایی در پاریس
١٣٢٥- آغاز کار شعر به زبان فرانسه و فارسی
- «نیست گهواره در زمین زخم»
١٣٢٦- دفتر شعر «هیچ» با نام کوچه
١٣٢٧- انتشار شعرهای پراکنده در نشریات فرانسه
- مقاله دربارهی الوار
- دفتر شعر Naitre «زاده شدن»
١٣٢۸- مقاله در نشریات فرانسه دربارهی صادق چوبک، فولکور آذربایجان، سینما یا هنر هفتم.
- تحصیل در دانشکدهی ادبیات سربن و مؤسسهی فیلمشناسی پاریس
١٣٢٩- مقالهی «فرانسه و دیگران» برای روزنامهی ایران
- شعر: خون جگر، برای بودلر که نمیدانست، قبل از هر چیز یک دل داشت
- شرکت در دومین کنگرهی جهانی صلح در ورشو و آشنایی نرودا، آمادو و تورسون زاده با شعرهای او
- «مایاکوفسکی یا پیشگویی که روی سخناش با زندههاست»
١٣٣٠- انتشار نخستین دفتر شعر به فرانسه: Ode a la perse «منظومه برای ایران» با نام کاوه طبرستانی توسط انتشارات پی یرسگرس Pierre Seghers
- ابتلا به بیماری سل و بستری شدن در بیمارستانی در سوئیس.
- مقدمه برای دفتر شعر الف. صبح (قطعنامه) و انتشار آن با کمک مالی خود (با نام مستعار چوبین)
- دفتر نخست «Ode au Monde» «منظومه برای جهان» و استقبال پرشور پی یرسگرس شاعر و ناشر فرانسوی
١٣٣٢- ترجمهی اشعار الوار، آراگون، دسنوس، لنگستون هیوز، لورکا
١٣٣٣- کتابدار در کتابخانهی مجلس شورای ملی
- دفتر شعر Faire Naitre «زادن»
١٣٣٤- انتشار Ode au Monde «منظومه برای جهان» در دو دفتر توسط انتشارات پی یر سگرس
١٣٣٥- سفر به فرانسه برای گذراندن رساله در مؤسسهی فیلمشناسی پاریس
کتاب دربارهی خیام و ترجمهی اشعار او با همکاری روبن ملیک (ناتمام)
١٣٣٨- انتشار مجموعهْ شعر Poemes Anciens «سروده های کهنه»
- پخش شعرهای او از رادیو پاریس
١٣٣٩- فیلم کوتاه «تخت جمشید»
- «نیما یوشیج و دلاش که میتپید» در مجلهی یغما
- «تاریک و روشن سپهری» در مجلهی نقشونگار
- نخستین نمایش فیلم «تخت جمشید» در پاریس
- سخنرانی دربارهی «مسائل کنونی هنر ایران» در پاریس
- مصاحبه با رادیو پاریس
١٣٤٠- یادداشت دربارهی چند نمایش ایرانی
- نمایش فیلم «تخت جمشید» در کانون فیلم
١٣٤١- آغاز فیلم «سیاوش در تخت جمشید»
١٣٤٤- نخستین نمایش فیلم «سیاوش در تخت جمشید» در سینماخانهی پاریس با معرفی هانری لانگلوا
- سخنرانی هانری کربن دربارهی «سیاوش در تخت جمشید» در موزهی گیمهی پاریس
1345- دریافت جایزه ژان اپشتاین درجشنواره ی لوکارنو برای فیلم « سیاوش در تخت جمشید»
- نخستین نمایش «سیاوش در تخت جمشید» در تهران
١٣٤٦- « پایان یک تولد» دربارهی فروغ فرخزاد، مجلهی آرش
١٣٤٧- انتشار دفتر شعر Chant de deliverance «آوازهای رهایی» انتشارات اوسوالد، پاریس
١٣٤٩- آغاز تهیهی فیلم «پسر ایران از مادرش بیاطلاع است» با وام ١٥ ساله از تلویزیون ملی
- انتشار ترجمهی چند شعر از او به فارسی با یاری یدالله رؤیایی، در «کتاب شعر دیگر»
١٣٥٠- «اژدرهای نفس ما در چشم اردشیر محصص»، مجلهی نگین
١٣٥١- انتشار کتاب «واقعیتگرایی فیلم»، انتشارات بوف
١٣٥٤- نخستین نمایش فیلم «پسر ایران از مادرش بیاطلاع است» در سینما تک پاریس با معرفی هانری لانگلوا
١٧ مرداد ١٣٥٤- انتقال به بیمارستان در پاریس و درگذشت
- گفتوگوی هانری لانگلوا دربارهی فریدون رهنما
- تعیین جایزهی طلایی «فریدون رهنما» برای فیلمساز جوان منطقه ی آسیا
http://www.facebook.com/notes/%D9%81%D8%B1%DB%8C%D8%AF%D9%88%D9%86-%D8%B1%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7/%D9%81%D8%B1%D9%8A%D8%AF%D9%88%D9%86-%D8%B1%D9%87%D9%86%D9%85%D8%A7/95572635990
http://www.bashgah.net/fa/content/show/19618
درود.
هنوز این فیلم را ندیده ام اما فیلم نامه اش را سال ها پیش خواندم.
این دغدغه ی برخورد گذشته و آینده (زمان حال کنونی ها و آینده ی گذشتگان) از چالش برانگیزترین مفاهیم ذهنی است که قصد دارد زمان خطی را از مسیرش خارج کند و امکان رویارویی نگرش ها، اندیشه ها و سلیقه های گوناگون را در دوره های زمانی مختلف فراهم سازد.
سپاس از معرفی این فیلم.
درود بانو
خیلی جالب بود.... دوست داشتم فیلم را ببینم.. وسوسه برانگیز بود برایم. همیشه از مباحث مربوط به زمان لذت می برم اگر بفهممشان!... سپاس از این معرفی خوب