«تندی» نمودن در شاهنامه

تندی نمودن:


ز تندی پشیمانی آیَدْت بار ---- تو در بوستان تخم تندی مکار


بیت 510 صفحه 50 دفتر سوم شاهنامه خالقی مطلق


تندی نمودن: خشم گفتن، خشونت به خرج دادن



فرود با تنِ بی جان و،دست بریده و خون آلود بر تخت عاج افتاده و جریره با شکم پاره در کنارش آرمیده . توس از راه میرسد ،بهرام، گودرز، گیو و دیگر پهلوانان همه بر بالین فرود جمعند و زار زار می گریند توس نگاهی به تنِ پهلوانِ فرود می اندازد در چهرۀ فرود ساوش را می بیند. توس از این کار خود که باعث شد فرود این جوان برومند و همچنین پسرش زَرسپ کشته شوند خون به جگر می شود اینجاست که فردوسی داستان را رها کرده و بیت بالا را می سراید و بلافاصله پس از آن دنباله داستان را از زبان توس ادامه می دهد :

که تیزی نه کـار سـهبد بُــوَد----- سپهبد که تندی کند بد بُوَد
جوانی برینسان ز تخم کیـان----- بدین فرّ و این بُرز و یال و میان،
بدادی به تندی و تیزی به باد----- زرسپ آن سپهدار نوذر نژاد

..
به بازیگری ماند این چرخِ مست---- که بازی برآرد به هفتاد دست

بیت هااز شاهنامه خالقی مطلق دفتر سوم داستان فرود سیاوخش
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد