گردیه



نگرشی بر دیپلماسی زنان در شاهنامه

مقاله "نگرشی بر دیپلماسی زنان در شاهنامه با بازخوانی دو داستان از دو سیاست پیشه به نام های سیندخت و گردیه" 

نویسنده: معصومه شاهسواری



سنجش چهره‌های گردیه و ژاندارک

به قلم پریسا سیمین مهر

چاپ شده در هفته نامه شماره ۳۶۱ امرداد


الحاقی بودن ابیات زن ستیزانه درخصوص گردیه

بیت 3003 به بعد (پاورقی)

بر طبق نسخه دکتر خالقی مطلق

دفتر هشتم، ص 228



[Forwarded from ساعتی با شاهنامه وتاریخ بیهقی]
از  ابیاتی که در شاهنامه به دلیل دستبرد کاتبان یا صاحبان نسخ وارد شاهنامه شده، ابیات الحاقی است که پس از بیت اصلی کشته شدن گستهم به دست گردیه آورده شده است که این بیت اصلی باشد:

سپهبد به تاریکی اندر بمرد
شب و روز روشن به جویا سپرد!
(نسخه خالقی مطلق، دفتر هشتم، ص 228، بیت 3003)

و ابیات الحاقی که 8 بیت هم هستند، پس از این بیت اصلی آمده اند که در پاورقی تصویر بالا آورده ایم.

اما وجه مشترک و مضمون تمامی این گونه ابیات را به طوری کلی میتوان در چند مورد خلاصه نمود:

1. بی ارزشی زن 
2. قابل اعتماد نبودنشان برای مشورت و عدم فرمانبرداری از آنان
3. رازدارنبودنشان
4. فریبندگی آن ها
5. بی دانشی و عدم خردمندیشان

از 5 موردی که بیان شد در ابیات الحاقی که در تصویر موجود است تمامی موارد فوق بجز مورد سوم دیده می شود و مورد ششم نیز به صورت تلویحی بیان شده است.
سراینده این بیت های مستهجن، همپایه همان مرد خبیثی است که بیت 'زن و اژدها هر دو در خاک به' را سروده و درون شاهنامه کرده است و نیز در ردیف همان روشنفکران زمانه ماست که با آنکه می دانند چنین بیتی برافزوده است، به ظاهر به بهانه انتقاد از شاعر، ولی درواقع برای ارضا احساسات زن ستیزی خود آن را به نام شاعر نقل می کنند. آوردن چنین بیت هایی حتی در نسخه بدل های شاهنامه توهین بزرگی به شاعر است، ولی با این حال، باید آن ها را  برای نمودن دستبردهایی از این گونه در شاهنامه و نشان دادن رواج بیشتر احساسات زن ستیزی دوره های متاخرتر نقل کرد

بیت "که پیش زنان راز هرگز مگوی/چو گویی سخن بازیابی به کوی" از جمله مواردی است که از زبان اسفندیار درخصوص رازدارنبودن زنان بیان شده است و یک مورد هم از زبان بیژن به منیژه دیده می شود: "که گر لب بدوزی ز بهر گزند/ زنان را زبان هم نماند به بند"

[Forwarded from ساعتی با شاهنامه وتاریخ بیهقی]
در  داستان هرمزدنوشین روان از بیت 1560 به بعد که گُردیه وارد صحنه میگرددتا بیت 1700 که در واقع شخص نخستین روایت همین گردیه است ؛در منابع دیگر حتی یکبار هم از او نامی به میان نیامده است. از آنجا که در سراسر داستان بهرام چوبین میان روایت شاهنامه و اخبار الطوال و تاریخ بلعمی و نهایه الارب خویشاوندی نزدیک است تردیدی نمیتوان داشت که در سه اثر دیگر در اینجا روایت گردیه را حذف کرده اند و یا در ترجمه عربی که ماخذ این سه اثر بوده حذف کرده اند.به ویژه که همه این آثار روایات پس و پیش آن را دارند. ثعالبی نیز این روایت را ندارد یعنی او نیز این روایت را که در ماخذ اصلی او شاهنامه ابومنصوری آمده بود کنار گذاشته است.علت اصلی این کار کوتاه کردن روایات است ولی یعید نیست که سخن گفتن زنی در انجمن مردان آن هم با بی پروایی که در شاهنامه می بینیم خوشایند اهل سبیل نبوده باشد . با اینحال دریغ است که گروهی مغرض حکیم توس را همیشه زن ستیز میدانسته اند و میدانند...

[Forwarded from ساعتی با شاهنامه وتاریخ بیهقی]
در میان زنان بسیاری که به خسروپرویز نسبت می دهند ما درباره بیش  از 12000 زن میخوانیم . 3 تن میان آنها از بقیه مهم ترندکه گُردیه و شیرین و مریم هستند. یعقوبی و طبری و ثعالبی بی تردید اعلام میدارند که گردیه همسر برادر خود بهرام چوبین بود. در شاهنامه میتوان از مجموعه داستان چنین استنباط کرد که او همسر برادر خود بوده است هر چند این امر هرگز صریحا بیان نشده است.گُردیه خواهر و زن بهرام چوبین به فرمانده سپاه شاه هرمزد چهارم (579-590)بود که علیه شاه و سپس خسرو دوم شوریدگردیه برادر دیگری داشت به نام گُردوی. این خانواده اهل ری بودند که در آنجا پدربزرگشان گشتاسپ و پسرش بهرام چوبین به عنوان ساتراپ خدمت میکردند. افراد خانواده از اینکه جانشینان سلسله "ارساسید" بودند به خود می بالیدند که پس از 400 سال قدرت آنها در سال 224میلادی به سلسله ساسانی رسید.هنگامی که بهرام چوبین می خواست علیه هرمزدچهارم شورش کند نخست با پیروان خود مشورت کرد. در جریان این ملاقات گردیه سخنان مبسوطی به زبان شیرین پارسی  ایراد میکند و شدیدا به دشمنان خود به ویژه به "یلان سینه" ( یا به قول ثعالبی  "مردان سینه" )که مرد دست راست بهرام چوبین است حمله میکند البته گردیه نمی خواهدعلیه آنها که در مجلس حضور دارند سخنی بگوید. بعدا گردیه  باز هم با نقشه بهرام چوبین برای کنار زدن خسرو پرویز از قدرت و فرمانروایی خود مخالفت میکند .با اینهمه باز ناکام میماند.بنابر نوشته های دینوری و فردوسی گردیه ابتدا با گستهمِ بستام پسر عموی خسرو پرویز ازدواج میکند.گردیه را میتوان از شیرزنان شاهنامه به شمار آورد. او میتواند به رغم بسیاری رویدادهای بی اساس یک شخصیت تاریخی باشد.تنها جنبه داستان زندگی او که ممکن است به ذائقه خواننده خوش نیاید رفتار او در برابر شوهرش بِستام است که میتواند به آن دلیل باشد که تئودور نولدکه  در نوشته هایش او را زنی توطئه گر  و تا حدودی خالی از جذابیت میداند و به راستی ادعا کرده است که گرآفرید شجاع و زیرک و برازنده تر بوده است هرچند که در شاهنامه گردیه زنی به غایت سیاسی و میهن پرست و سلطنتی و شجاع و جنگجو معرفی شده است...


درباره «گردیه» خواهر«بهرام چوبین» درجنگ با«خاقان» چنین میخوانیم :

بدو گردیه گفت کاینک منم
که بر شیردرنده اسب افکنم

همان خواهرپهلو نامدار
بنیزه درآمد بنزد سوار

یکی نیزه زدبر کمربند اوی
که بگذاشت حفتان وپیوند اوی

چون از پشت باره درآمد نگون
همه ریگ شدزیر او جوی خون

یلان سینه با آن گزیده سپاه
برانگیخت اسب اندرآن رزمگاه

همه لشکر چین همی برشکست
بسی کشته افکند وچندی بخست

دوفرسنگ لشکرهمی شد زپس
بر اسبان نماندندبسیار کس

سراسر همه دشت شد رودخون
یکی بی سرو دیگری سرنگون

چوپیروز شدسوی ایران کشید
بر شهریار دلیران کشید

بروز چهارم به آموی شد
ندیدی زنی کوجهانجوی شد