برداشت از اینجا
"خب، روزگار اسطوره به پایان رسیده است. من در کتاب رویا، حماسه، اسطوره به سه روزگار درتاریخ فرهنگ و اندیشه آدمی اندیشیده ام. یکی «روزگار اسطوره»، دیگر «روزگار فلسفه» و
سومین «روزگار دانش» است. ما امروز در روزگار دانش به سر می بریم. به این معنا که نگاه ما به جهان، شیوه شناخت ما از آن؛ دانشورانه است. پس در این روزگار - دست کم خودآگاهانه - اسطوره یی پدید نمی تواند آمد "
"اسطوره فرهنگی است که سوی مندی مینوی دارد. پس با دین از این دید یکسان است"
ادامه مطلب ...این شاهنامه دارای مقدمه ای بی اعتبار و دارای بیت های الحاقی می باشد. اعتبار این شاهنامه از دید هنری تا درجه ای است که در حافظه جهانی یونسکو به عنوان یک اثر هنری ایرانی به ثبت رسیده است.
مشاهده نسخه خطی البته با کیفیتی نامطلوب از اینجا :
http://www.nlai.ir/Default.aspx?tabid=567
شاهنامهٔ بایسنقری، نسخهٔ کهن نگارهدار شاهنامه فردوسی از سدهٔ نهم هجری است که از دید کتابآرایی و ارزشهای هنری از اهمیت فراوانی برخوردار است. این کتاب ارزشمند و نفیس، ۲۲ نگارگری به سبک هرات دارد و در سال ۸۳۳ قمری (۸۰۹ خورشیدی) به سفارش شاهزاده بایسنقر میرزا (فرزند شاهرخ و نوهٔ تیمور گورکانی) تهیه شدهاست. این اثر که در کتابخانه کاخ موزه گلستان نگهداری میشود[۱] در سال ۱۳۸۶ در برنامه حافظه جهانی یونسکو به عنوانی نشانی از سوی ایران ثبت شد.[۲]
«شاهنامه بایسنقری» در میان شاهنامههای مصور و آراسته موجود در کتابخانهها و موزههای جهان از نامورترین و شناختهشدهترین نسخههاست. چند ویژگی این کتاب را نسبت به نسخههای مشهوری چون «شاهنامه دموت» و «شاهنامه شاه طهماسبی» که قبل و پس از آن پدید آمدهاند، برتری میبخشد:
ادامه مطلب ...دانلود سروده ی « درخت آسوریک »
شعر بلند« درخت آسوریک» از کهن ترین متن های به یاد مانده
از دوران اشکانی است و شاید هم از دید برخی دورانی دورتر!
در قسمتی از این مناظره هنگامی که بز در پاسخ به درخت از خود می گوید ، آمده است :
«...
نشیمن گه به ژنده پیل بهر رستم دستان
و یا اسفندیار گَو چو گردد عازم میدان
....»
هر چند این اشاره بسیار کوتاه است، ولی نشانگر این است که دوران اشکانی رستم و اسفندیار را می شناختند و به آنها می بالیدند.
این یادداشت پیشتر در اینجا منتشر شده است.
برخی از آرایههای ادبی در داستان زال و رودابه:
در شاهنامه آرایههای ادبی یکی از ابزاری است که فردوسی به فراوانی برای توصیف صحنهها و اشخاص از آن استفاده کرده. شاید یکی از دلایلی که فردوسی به این خوبی از عهده بیان صحنهها و شخصیت ها برآمده و حتی بعضاً از موقعیتها یا شخصیتهایی مشابه، رویدادهای گوناگونی خلق کرده استفاده به جا و نوآورانه از همین آرایههای ادبی است. تشبیه، جناس، کنایه، استعاره و ... همه و همه دستمایههایی هستند در دستان توانای فردوسی که تخم سخن را در کشتگاه مستعد زبان و ادب پارسی بپراکند. در این یادداشت به برخی از این آرایهها اشاره شده است.
این یادداشت پیش از این در کتاب هایی که می خوانیم منتشر شده است.
واژه نامک
(فرهنگ واژه های دشوار شاهنامه)
بها:7000تومان
یکی از کتاب هایی که هنگام خوانش شاهنامه همراهیم می کند «واژه نامک» نوشین است. واژه ها بسیار روان و روشن توضیح داده شده اند.
در کلاس های دکتر رواقی که بودم ایشان انتقادهایی به این کتاب داشتند که شنیدنی بود.
نویسنده : عبدالحسین نوشین نمونه خوانی : شهاب الدین ارجمندى <><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><> | |
ناشر : معین - تهران | |
چاپ اول، 1385 شمسى | |
نوع جلد : سلفون سخت | |
قطع : رقعی | |
تعداد صفحه 479 |
قانون- کانون نمایشهای آیینی و سنتی دومین دوره کارگاهی آموزش نقالی را با بهرهگیری از تجربیات «مرشد ولیالله ترابی» و مدیریت علمی «دکتر داوود فتحعلیبیگی» و «دکتر ناصر بختبخش» برگزار میکند.
به گزارش قانون، دومین دوره کارگاهی آموزش نقالی توسط کانون نمایشهای آیینی و سنتی و با توجه به اهداف مندرج در آئیننامه کانون در راستای حفظ، احیاء و گسترش هنر نقالی و آموزش این هنر سنتی با توجه به روش سینهبهسینه و استاد و شاگردی و همچنین پژوهشهای آکادمیک انجامشده در این زمینه در 30 جلسه و با بهرهگیری از تجربیات «مرشد ولیالله ترابی» برگزار میشود.
مقدمهی کتاب ِ مقدمهای بر رستم و اسفندیار نوشتهی شاهرخ مسکوب
صدای این یادداشت را در اینجا بشنوید.
کتاب تقدیم شده است به نقالها، خادمان بی نام و نشان شاهنامه
هزار سال از زندگی تلخ و بزرگوار فردوسی میگذرد. در تاریخ ناسپاس و سفله پرور ما، بیدادی که بر او رفته است، مانندی ندارد. و در این جماعت قوادان و دلقکان که ماییم با هوسهای ناچیز و آرزوهای تباه، کسی را پروای کار او نیست و جهان شگفت شاهنامه همچنان بر "ارباب فضل" در بسته و ناشناخته مانده است. اما در این دوران دراز، شاهنامه زندگی صبور خود را در میان مردم عادی این سرزمین ادامه داده است، و هنوز هم صدای گرمش گاهگاه اینجا و آنجا در خانهای و قهوه خانهای شنیده میشود و در هر حال این زندگی خواهد بود، و این صدا خاموش نخواهد شد، و هر زمان به آوایی و نوایی، سازگار مردم همان روزگار فراگوش میرسد.