بخش دوم:
نامه ی ایران باستان، سال هشتم، شماره اول و دوم، 1387: 39 ـ 21
اهریمن پرستی زروانی و نمونه های بازمانده از آن
آرش اکبری مفاخر
دانشگاه فردوسی مشهد
اهریمن پرستی
در نگاه انسان نخستین، طبیعت به دو دسته تقسیم می شده است: به هم ریزنده ی زندگی و دهنده ی نعمت و آسایش. او برای هر یک از عناصر طبیعت خدایی قائل بوده است. این خدایان سه وظیفه ی اصلی بر عهده داشته اند:
- دربند کردن و آرام نمودن قوای طبیعت؛
- برقراری دوستی و خوش بینی میان اسنان و زندگی؛
- جبران محرومیت ها و ممنوعیت های حاصل از تمدن (فروید: 1340: 174)
از آن جا که انسان نخستین بنا بر نهاد و فطرت خود عمل می کرده، برای هر دو گروه از خدایان آیین نیایش و قربانی داشته است. او برای نیروهای ویرانگر از روی ترس قربانی می کرده تا خشم آنان را به مهر دگرگون کند. هم چنین برای نیروهای ابادگر طبیعت از روی خوشایندی قربانی می نموده تا مراتب سپاس و قدردانی خود را ثابت کند. (فروید، 1340: 149). ترس بیش از اندازه از نیروهای ویرانگر باعث شده تا انسان نخستین نیروهای آبادگر را به حال خود رها کرده ذهن و روان خود را به ویرانگران مشغول کند. او از این نیروها و ویرانگری هایشان به شدت می ترسیده و قدرت به کنترل درآوردن ان ها را در خود نمی دیده است، بنابراین از سر ناچاری به پرستش آن ها روی آورده و برایشان مراسم قربانی انجام میداده است. (7: 1900, Carus )
اندیشه دوگانه باوری ایرانی نیز این ظرفیت را در خود داشته است، اما زردشت ستایش و نیایش را تنها شایسته ی اهورامزدا . نیروهای نیک می داند. با ستایش و قربانی برای نیروهای نیک، اهریمن و نیروهای ویرانگر شکست می خورند و جهان رو به آبادانی و انسان رو به جاودانگی می نهد. با وجد این، از برخی از نوشته ها چنین برمی آید که گروهی از ایرانیان باستان اهریمن را می پرستیده و برای او آیین ویژه ای داشته اند.
پلوتارک یونانی (120 ـ 46 م) در کتاب ایزیس و اوزیریس[1]، در فصل مربوط به ایرانیان، درباره ی اهریمن پرستی آنان می نویسد:
گروهی از مردمان به دو خدا باور همی دارند که بسان بنایان همالان یکی آفریدگار نیکی ها و دیگری پردازنده ی چیزهای یاوه و بی سود است. و اما گروهی دیگر نیروهای نیک را خدا و آن دیگری را دیو دانند چنان که زردشت مغ … او یکی از این دو بن را یکی هرمزد و دیگری را اهرمن نامید و نیز نشان داد که هرمزد به روشنی می ماند بیش از هر چیز که به ردیافت حواس درآید و حال آن که اهرمن به تاریکی و نادانی ماننده است … او (زردشت) مردمان را بیاموخت که از بهر یکی فدیه های نذر و سپاس آورند و از بهر دیگری فدیه ها برای دفع آسیب و ناخوشی. آنان ب هنگام کوبیدن گیاهی به نان اُمُمی[2] در هاون، اهریمن و تاریکی را نیایش کنند و آن گاه آن را به خون گرگ کشته شده ای آمیخته به جای تاریک و بی خورشید برندو دور بپاشند … (بنونیست، 1377: 46 ـ 45)
هر چند پلوتارک این ایین را زردشتی می داند، اما به نظر می رسد با ایینی پیش زردشتی و از دین های آریایی کهن رو به رو باشیم که از دوره های آغازین تفکر انسانی درباره ی طبیعت سرچشمه گرفته و تا ان روز گار باقی بوده است.
بنابر گزارش هادخت نسک (میرفخرایی، 1371: 2. 28 ـ 29) به این نکته پی می بریم:
6. De Iside et Osiride .
7. Omomi
مردمانی وجود داشته اند که خون گاو را با هوم درمی آمیخته اند، گردونه ی گیاه هوم را می گردانده و آن را می پراکنده داند، اما اهورامزدا و زردشت از این ایین می نالند و با ان به مبارزه می پردازند. بنا بر آیین مزدیسنا آنان پس از مرگ نیز در دوزخ به سر می بند. گزارش هادخت نسک غیر از گزینه ی خون گاو کاملا به گزارش پلوتارک شباهت دارد. با این سنجش درمیابیم که این ایین رد بعضی از سرزمین های ایران رواج داشته و آیینی غیر مزدیسنایی است.
نکتهی دیگر در گزارش پلوتارک آن است که اهریمن پرستان آیین دینی خود را در تاریکی انجام
میدادهاند. نکته ی همسان این سخن، گزارش یشت ها (پورداوود، 1377: 5. 94 ـ 95) است که بیان میکند دیو پرستان آیین نیایش و ستایش خود را شب هنگام و در تاریکی انجام می داده اند. به هر روی آیین پرستش اهریمن در مزدیسنا آیینی کفرآمیز به شمار آمده و با آن به شدت مبارزه شده است. وجود نوشته هایی خطاب به اهریمن ـ ایزد در آیین مهری که در آن اهریمن را مورد نیایش و ستایش قرار داده و برایش مراسم قربانی انجام می داده اند، تاییدی است بر پرستش اهریمن در برخی کیشها و آیین ها (637. 1: 2001, Guillemin ).
در آیین مهری اهریمن پرستش می شده است. هنگامی که اهریمن و یارانش برای گسترش زیان کاری و تیره روزی و هم چنین ستاندن ایمان مردم و راهنمایی آنان به سوی گناه از زیرزمین به روی زمین آمدند، انسان ها نیز برای ایمن ماندن از فساد و آسیب این دیوان و نیروهای زیان کار و دور ساختن آنان قربانیهایی تقدیم می کردند تا با خشنود کردن این ارواح پلید و شریر در امان باشند. از دیگر سو، پیروان خدایان نیز آموخته بودن که چگونه با افسون و عزایم (تعویذ و دعا) و مراسم ویژه، این زیان کاران را به خدمت خود درآورده شر و زیانشان را متوجه دشمنان خود نمایند (کومن، 1380: 117). اهریمن برای دیو پرستان منبع قدرت و ثروت و پادشاه و فرمانروای این جهان محسوب می شد. (زنر، 1375: 185 ).
امروز نشانه هایی از این اندیشه ها درباره ی اهریمن و نیروهای شر و ویرانگر در فرقه ی یزیدیه باقی است. یزیدیه به خدای واحد ایمان دارند (گیست، 2006: 81)، اما در عین حال از شیطان نیز می ترسند (زعیتر، 2006: 81). آنان معتقدند که جهان هستی از دو نیروی خیر و شر به وجود آمده است. نیروی خیر خداوند است که بر نیروی شر پیروز شده و نیروی شر شیطان است که از بارگاه خداوند رانده شده است (غضبان، 1341: 46؛ زعیتر، 2006: 146). یزیدی ها هم در برابر خدای خیر شکر گزار و سپاس گزارند و هم در برابر شیطان فروتن و مهربان هستند و از او می ترسند. ترس و وحشت آنان از شیطان به اندازه ای است که از پرستش خداوند خیر روی گردان شده گناهان خود را به امید بخشایش بیکران خداوند ناچیز می شمارند و می گویند: همانا خداوندی که بخشش و بزرگواری او بیکران است، با آفریدگان بدرفتاری نمی کند؛ زیرا او نیکوکار و دوستدار نیکی است، اما شیطان بنا بر سرشت خویش فرمانبردار شر است؛ زیرا او سرچشمه ی شر و به وجودآورنده ی آن است (زعیتر، 2006: 147).
هم چنین بنا بر اعتقاد آنان، هوشیاری انسان حکم می کند که او همیشه از شیطان بترسد. کسی که خواهان نیک روزی در زندگانی است، باید خداوند را کنار بگذارد؛ زیرا خداوند به کارهای شر دست نمی زند. در برابر آن باید خواهان دوستی شیطان باشد و از او حمایت کند تا از شر او در امان ماند (العزاوی، 19935: 53؛ تیمور پاشا، 2001: 50؛ 145: 1919, Joseph).
نمونه ی دیگری از اهریمن پرستی گزارش ازنیک کلبی[1] (478 ـ 400 م) در رساله ی تکذیب و رد فرق دینی (بند 8) است. او در گزارش خود در این باره آورده است: اگرچه اهریمن آفریننده ی شر و زیان کاری است، در عین حال از قدرت دانایی و آفرینندگی نیک هم برخوردار است. او می داند که با همبستری هرمزد با مادرش، خورشید زاده می شود و از هم خوابگی او با خواهرش، ماه متولد می گردد. این دانش اهریمن را یکی از دیوان به هرمزد منتقل می کند و هرمزد نور را می آفریند. هم چنین اهریمن توانایی آفریدن چیزهای نیک را دارد، اما نمی خواهد چنین کاری انجام دهد. اهریمن برای ثابت کردن این توانایی خود یکی از زیباترین پرندگان، طاووس، را می آفریند. اهریمن پرستان و دیوپرستان هر سال سه بار برای دیوان قربانی می کرده و آنان را می پرستیده اند. در گفته های ازنیک نکته ی مهمی وجود دارد و آن نماد شناسی طاووس و پیوندآن با اهریمن و نیروهای شر است. در نوشته ی ازنیک، طاووس نماد اهریمن به شمار می آید. این باور، نماد طاووس در نزد فرقه ی یزیدیه را رمزگشایی می کند و پاسخی روشن به این پرسش می دهد که چرا یزیدیه طاووس را نماد شیطان قرار داده اند. یزیدیه معتقدند که خداوند هفت فرشته می آفریند. روز یک شنبه فرشته ی عزازیل[2] را می آفریند که همان ملک طاووس یا شیطان (مصحف رش، 1، 9)[3] و اولین موجود پیش از همه ی آفریدگان است (کتاب جلوه، 1.1). شیطان در دیدگاه یزیدی ها خود را در شکل طاووس نشان می دهد. در واقع عزازیل نماد مینویی و آسمانی شیطان و طاووس نماد گیتیایی و زمینی اوست. از این رو آنان در زمین شیطان را به صورت طاووس نشان داده و پیکره هایی نمادین از آن می سازند. در هر سال سه بار این پیکره ها را زیارت می کنند و هر کس به اندازه ی توانش با فروتنی و احترام هدایا و نذورات خود را به شیطان تقدیم می کند (16 ـ 15: 1941, Drower) .
ملک طاووس در مصحف رش (بند 24) در پیکر «کله شیر: kala - šēr » (خروس)[4] شناسانده شده ، اما در برخی پیکره ها به گونهی پرندهای ناشناخته که تنها تنی پرنده مانند دارد نشان داده شده و در برخی دیگر دقیقا طاووسی با پرهای گشوده است. کله شیر واژه ای کردی است که برای نام گذاری خروس به کار برده شده و به معنای (مرغ) شیر سر است. پیکر شناسی و رمز پردازی ملک طاووس در پیکر خروس در آیین یزیدیه به خوبی با اهریمن شناسی زروانی و مانوی که اهریمن را با سر شیر به تصویر کشیده و توصیف کرده اند در پیوند است.
در پیکره های طاووسی نیز نمادهای زروانی به خوبی قابل تشخیص است: ملک طاووس در دایره ای که نماد زمان است قرار دارد. چتر او که نماد خورشید است، بالای دایره ی زمان و هلال باریک ماه در پایین این دایره بیانگر شب و روزند. ملک طاووس همانند زروان / اهریمن بر روی کره ای ایستاده است. این کره به چهار بخش مساوی، نماد چهار فصل سال، تقسیم شده است. پرهای هفتگانه ی ملک طاووس بر بالای سرش نماد هفت آسمان و دوازده پر او نماد دوازده ماه سال است. هم چنین تاجی بر سر دارد که نماد پادشاهی او بر آسمان و زمین است.
1. Eznik Of Kolb
[2] .این نام در کتاب های ذکر شده دارای تفاوت نوشتاری و معنایی است. در این جا صورت عزازیل انتخاب شده و در متن آمده است:
التونجی، 1999: 214: عزرائیل (متن کردی)
Azrâel, Anzazîl : 37: 1919 , Joseph
العزاوی، 1935: 188: عزرائیل
غضبان، 1341: 42: عزرائیل
تیمور باشا، 2001: 52: عزرائیل
گیست، 2006: 451: عزازیل
[3] . مصحف رش و کتاب جلوه دو متن مقدس یزیدیه به زبان کردی است که متن اصلی و ترجمه ی کامل ان ها به انگلیسی، فارسی و عربی در منابع ذکر شده در یاددا شت پیشین آمده است.
[4] .«… و طاووس یکیکه لو هفت خدایه ناو براوانه یه چونکه صورتی و کو کله شیر» (التونجی، 1999: 219).
Va tawus ya keka law hawt xudaya naw brawanya, cunka surati waku kala – ser – a.
و ملک طاووس یکی از هفت خدای نام برده است که تمثالش همانند خروس است.
.
پروانه ی گرامی سپاس گزارم که کتاب درآمدی بر اهریمن شناسی را به ماشناساند.
کتاب جالبی است به خوبی از منابع گوناگون بهره گرفته و ویژگی های اهریمن را در دوره های گوناگون اسطوره و حماسه نشان داده است. هم چنین در شناسایی اهریمن که از تخیل خلاق انسان در گذر زمان پدید آمده به زیبایی عمل کرده است. بررسی این اندیشه ایرانی که در برابر هر گوهر نیک گوهری بد هم وجود دارد چیزی نیست جز همان دوگانه نگری ایرانی در ادوار کهن که هم چنان در شکل های دیگر ادامه دارد. وقتی به کردار شناسی اهریمن و دیوان می پردازد و شکل گیتیایی اهریمن و دیوان را به تصویر می کشد اوج تخیل انسان مشاهده می شود. جدای از کارکرد مذهبی چنین نمونه هایی. خواندن این کتاب لذت بخش است. من همین جا نویسنده اش تبریک می گویم.
این را هم یادآور می شوم که در این کتاب نویسنده تحلیلی از خودش ارائه نداده و اگر هم در جاهایی دیده می شود کم رنگ است اما بین منابع مختلف قیاس دقیقی به عمل آورده است. مثلا جایی که از سام نامه و پیکر مندی دیوان صحبت می کند به کتاب سام نامه ام نگاه کردم که مدت ها پیش از یک دست فروش خریده بودم . روی کتاب کلی خاک نشسته بود اما کتاب جذبم کرده بود خریدمش با آن که دوستم به خاطر خریدن آن به من اعتراض کرده بود اما فقط فرصت کردم چند صفحه ای بخوانم و گذاشته بودمش برای فرصت مناسب که در اهریمن شناسی نمونه هایی از سام نامه دیدم هم خوشحال شدم و هم از سهل انگاری خودم پریشان