سنت فرهنگی داستانگزاری: داستانگزاری یا نقالی یک جریان فرهنگی است که از زمانهای دور در جامعۀ ایران رواج داشته است. داستانگزاران یا نقالان داستان هایی از حماسه های قومی، ملی، دینی، و واقعه های تاریخی و شبه تاریخی و مذهبی را که از داستانگزاران و قصه گویان پیش از خود شنیده بودند با کلامی سنجیده و آهنگین و بیانی جلایافته و رسا و گیرا در میان جمع مردم و درمحفل های بزرگان و دوستان نقل و روایت می کردند. شماری از راویان قصه که اهل قلم بودند، آنچه را که می گفتند به صورت نوشته هم در می آوردند و شماری دیگر از آنها هم قصه ها را برای دفترنویس هایی روایت می کردند تا آنها قصه هایشان را به صورت نوشتاری در بیاورند. این دفترنویسان که داستان ها را از روی این دفترها برای دیگران، به ویژه بزرگان و امیران می خواندند، دفترخوان نامیده می شدند. بخش بزرگی از میراث فرهنگی-ادبی ایران که امروز به صورت مکتوب به ما رسیده است، داستان ها و افسانههایی هستند که از زبان و بیان این داستانگزاران و قصه گویان شنیده و نوشته شده و به صورت نوشتاری درآمده اند. این نوع داستان ها با مضامین روایی- نمایشی خود یک مجموعه از «ادبیات نقالی» ما را در تاریخ ادبیات داستانی عامۀ ایران شکل می دهند (بلوکباشی، 2/1385).
..
در این نوع داستان ها، و در آن میان داستان داراب نامه ، به چگونگی برخی الگوهای رفتاری، ذهنی و عقیدتی تودۀ مردم در قشرها و طبقات اجتماعی گوناگون آشنا می شویم. در این داستان شیوۀ زندگی مردم درخانه و بازار، سفر و حضر، میدان رزم و بزم، سلوک رفتاری و اخلاقی و ارتباطی مردم بایکدیگر و با دوستان و آشنایان و دشمنان، آموزش انواع فنون پهلوانی وآیین رزم وپیکار در جنگ و شیوۀ جنگاوری در نبردگاه ، ویژگی های اخلاقی و رفتاری پهلوانان و جوانمردان و مردم عادی، رسم و آیین فتوت و جوانمردی، نوع پوشاک و زیورهای افراد گروه های مختلف و جامه ها و جنگ افزارهای پهلوانان و جنگاوران، برخی آداب و رسوم در جشن ها و مناسک سوگ و شادی و بسیاری چیزهای دیگر توصیف شده اند. در نتیجه، داستان داراب نامه، مانند همۀ حکایت های افسانه وار دیگر نقش مؤثر و مفیدی در آموزش راه ورسم زندگی گذشتگان و انتقال معارف و سنت ها و ارزش های فرهنگی و مجموعۀ شایست ها و ناشایست ها در جریان زندگی مردم داشته است.
برداشت از اینجا