دکترحسن حبیبی، رییس بنیاد ایرانشناسی در رابطه با ماجرای بازگرداندن شاهنامه طهماسبی به ایران گفت:«این شاهنامه در زمان ولیعهدی و سپس پادشاهی شاه طهماسب صفوی فراهم آمده است. ولیعهد ابتدا در هرات بود و با جمعی از هنرمندان و نگارگران به تبریز آمد و در آنجا ترکیبی از هنرمندان دو شهر را مأمور تهیه این شاهنامه کرد. نوشتن این شاهنامه با نگارههای متعدد و تعداد 15 تن هنرمند و نگارگر و خوشنویس و جدولبند و کاغذساز و مرکبساز و صحافکار بوده که بر اساس برنامهای دقیق و برای مدتی طولانی انجام یافته است.»
حبیبی با اشاره به اینکه کاغذ کتاب «شاهنامه طهماسبی» به اندازه رحلی بزرگ یا سلطانی است، اضافه کرد: «کاغذ این شاهنامه بسیار نازک شبیه کاغذهای بیبل امروزی و دستساز است. این کتاب دارای جدول است و نکته مهم در این قسمت آن است که در گذشته و همچنین امروزه گهگاه نگارگران قسمتی از نگاره را بیرون قالب یا قاب اصلی میبرند. در این کتاب که موارد بسیاری از این قبیل وجود دارد، برنامه به این ترتیب بوده که نگارگر طرح نگاره و قسمتهایی را که از قاب یا چارچوب بیرون زده است، تعیین میکرده و جدولساز در جاهایی که نگاره از چارچوب خارج میشده، خط نمیکشیده است.»
او افزود: «نکته دیگر آنکه پشت و روی هر صفحه پر از نوشته است، یعنی اشعار در جاهایی است که یک نگاره نیست و یا قسمتی را نگاره پر کرده است؛ اما هیچگاه اثر مرکب روی صفحه در پشت صفحه وجود ندارد. خط کتاب نیز به طور متوسط خوب است و شاید تنها نکتهای که میتوان در این شاهنامه اشاره کرد، نبودن یک خوشنویسی تمامعیار است. کتاب در اصل دارای 258 مجلس بوده است که با دریغ، قسمت قابل توجهی از آن از کتاب بیرون کشیده و تکتک فروخته شده و طبیعی است که متن را نیز دچار کسری کرده است. »
حبیبی در ادامه با اشاره به اینکه نگارگران دستاندرکار در آغاز نگارش این شاهنامه 15 نفر بودند که نام و نشان 9 نفر از آنان معلوم است و بقیه ناشناختهاند، ادامه داد: «9 نفر از افرادی که نامشان معلوم است، عبارتاند از سلطان محمد میرمصور، آقا میرک، دوستمحمد، میرزاعلی، مظفرعلی، شیخ محمد، میرسیدعلی و عبدالصمد و شش تن دیگر نامشان معلوم نیست و در برخی اسناد با حروف لاتین A,B,C,D,F,H نامیده شدهاند.»
او گفت: «مسؤولیت کار در ابتدا با دوستمحمد و پس از وی با میرمصور بوده است و پس از آنها ظاهرا آقامیرک کارها را اداره میکرده است. این کتاب پس از آنکه به پایان میرسد، صحافی میشود. صحافی کتاب عالی بوده و این معنی از جلد سوخته و تذهیبشدهی آن که درون و بیرون آن را دربر دارد و هماکنون موجود است، پیداست و پس از پایان کار مهر شاه طهماسب را بر صفحه 16 کتاب نقش کردهاند که آن هم موجود است.»
حسن حبیبی با بیان اینکه از این به بعد سرگردانی کتاب آغاز میشود، اظهار کرد: «دو روایت از سفر شاهنامه به کشور عثمانی وجود دارد. یکی آنکه شاه تهماسب این کتاب را همراه با قرآنی که آن هم با خط نوشته و تذهیب شده بود، برای سلطان عثمانی به عنوان هدیه میفرستد که البته از نام و نشان قرآن یادشده تاکنون خبری به دست نیامده و روایت دیگر این است که در آشفتگیها و آشوبهایی که در همان زمان در تبریز پیش آمده بود، این شاهنامه ربوده میشود و پس از مدتی از عثمانی و از خزانه سلطان سر در میآورد.»
رییس بنیاد ایرانشناسی با اشاره به اینکه خبرهای جسته گریخته از این شاهنامه تا سالهای 1800 میلادی در دست است، عنوان کرد: «در این سالها اسلحهدار خزانه محمد عارفی برای مجلسهای کتاب، یادداشتهای کوچکی به ترکی برای سلطان عثمانی مینویسند که این یادداشتها در زمانی که من کتاب را دیدم، در لابهلای صفحات موجود بوده است. پس از آن تا سال 1903 خبری از این کتاب نیست. در این سال عثمانی این کتاب را به «بارون ادموند دوروچیلد»، بانکدار لندنی، میفروشد. کتاب در سال 1903 در موزه هنرهای تزیینی پاریس نمایش داده میشود اما این نسخه در نمایشگاههای 1910 مونیخ و 1912 پاریس و 1931 لندن و 1940 نیویورک دیده نشده است.»
وی ادامه داد: «در سال 1959 «آرتور هوتن اول» که مدتی هم رییس موزه متروپولیتن آمریکا بوده این کتاب را از دوروچیلد میخرد و در همان سال یا سالهای بعد از ولش که سرپرست موزه هنری ساک بود، میخواهد که با همکاران خود مطالعهای تفصیلی درباره این کتاب نگارگران، تکنیک و غیره انجام دهند.»
حبیبی با اشاره به اینکه ولش پس از مدتی طولانی این کار را به پایان میرساند و در سالهای بعد کتاب در 800 نسخه و به سبک مخصوص در دو جلد چاپ و منتشر میشود، اظهار کرد: «در سالهای 1970 هوتن 78 مجلس کتاب را به موزه متروپولیتن هدیه میکند و یا میفروشد و بعد با سفارت ایران تماس میگیرد و کتاب را معرفی میکند و مینویسد که حاضر است این کتاب را بفروشد تا به میهن اصلیاش بازگردد. مکاتباتی در طی این چند سال شروع میشود و در نهایت هنگامی که شاه ایران به آمریکا میرود، هوتن به وی میگوید که چون گرفتاریهای مالیاتی دارد، ناگزیر است این کتاب را بفروشد و اگر ایران کتاب را نخرد، وی ناگزیر آن را اوراق میکند و مجالس نگارگری آن را به علاقهمندان میفروشد.»
او افزود:« چند مکاتبه و رفتوآمد پس از آن صورت میگیرد و پس از آن از دربار به نخستوزیری میگویند که کتاب گران است و چنین پولی برای خرید آن موجود نیست. به هرحال پس از این پاسخ هوتن تهدید خود را عملی میکند و 78 مجلس که قبلا فروخته میشود، تعدادی که شاید به هفت مجلس برسد، نیز شخص ولش میخرد. یک مجلس از شاهنامه هم گفته میشود که موزه رضا عباسی خریداری کرده که من آن را ندیدهام، دو مجلس دیگر را هم صدرالدین آقاخان که فوت کرده است خریده و یک مجلس به تخت نشستن کیومرث توسط صدرالدین به مناسبت آنکه رییس کمیساریای پناهندگان بود و برای کار پناهندگان افغانی به ایران آمده بود، خریداری شد و از بقیه مجالس منهای 118 مجلس که فعلا در اختیار ایران است، خبر ندارم.»
دکتر حبیبی با اشاره به اینکه چند سال پس از پیروزی انقلاب خانواده هوتن با میراث فرهنگی تماس گرفته بودند که حاضرند مابقی کتاب را بفروشند و قیمتی را پیشنهاد کرده بودند، اظهار کرد: «در آن زمان ایران در حال جنگ بود و مشکلات ارزی و نیز مسائل دیگر باعث شد تا خرید کتاب دیگر ممکن نباشد. بعدها مجددا تماس گرفتند و اینبار علاوه بر قیمت، معاوضه کتاب را با چند تابلو پیشنهاد کردند که موضوع در شورای عالی انقلاب فرهنگی مورد بررسی قرار گرفت و شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز تنها یک تابلو را که با آرمانها و اعتقادات ما برای هیچکس قابل ارائه نبود، پیشنهاد داد تا برای معاوضه انتخاب شود و در نتیجه کارگروه تصمیم گرفت که مابقی شاهنامه با این تابلو معاوضه شود.»
رییس بنیاد ایرانشناسی با اشاره به اینکه این مطلب به اطلاع طرف مقابل رسید و مدت طولانی گذشت تا معاوضه یک تابلو قبول شد، گفت: «در ادامه کارشناس طرف مقابل تابلو را تأیید کرد و ایران نیز باید شاهنامه را میدید و سرانجام وین اتریش که در آن زمان روابط خوبی با ایران داشت، برای معاوضه تابلو و کتاب شاهنامه طهماسب پیشنهاد شد که مورد قبول طرف مقابل قرار گرفت.»
او ادامه داد: «از کارشناسان ایرانی، دکتر اکبر تجویدی و دکتر شهریار عدل بودند که تحت نظر آقای معیری، سفیر ایران در پاریس، باید شاهنامه و مجالس آن را میدیدند و تأیید میکردند و به دلیل اینکه دکتر تجویدی قادر به خروج از پاریس نبود، طرف مقابل موافقت کرد که کار کارشناسی در فرودگاه پاریس انجام یابد و فرودگاه اورلی یک اتاق محفوظ را برای 24 ساعت در اختیار سفارت ایران قرار داد و تمام قسمتهای شاهنامه تهماسب مورد بازدید قرار گرفت و پس از تأیید همان روز به مقصد وین - اتریش حرکت کرد.»
حبیبی سپس گفت: «در اتریش سفارت ایران، وزارت خارجه اتریش و پلیس اتریش را در جریان گذاشته بود و رییس پلیس اتریش قول همهگونه همکاری داده بود تا نیم ساعت قبل از فرود هواپیما، تدابیر امنیتی مناسبی در فرودگاه با آرایش پلیس فراهم شود. از طرف ایران نیز هواپیمای دولت آماده شد و به دلیل اینکه تابلو داخل هواپیما نمیرفت، آن را در انبار جا دادند و آقای دانیالی و آقای حجت به همراه تابلو به اتریش رفتند و در محل تعیینشده فرود آمدند.»
او با اشاره به اینکه صندوقهای شاهنامه با یک وانت به هواپیمای ایران نزدیک شد و صندوقها به داخل هواپیما برده شد، اظهار کرد: «صندوقها باز شد و با صورت مجلس مطابقت داده شد و آقای حجت از هواپیما پیاده شد، تابلو را به داخل وانت برد و کارشناسان هنگامی که از صحت تابلو مطمئن شدند، تابلو را تحویل گرفتند. اسم این تابلو، «زن سوم »بود. وانت آنها حرکت کرد و در هواپیما نیز بسته شد. قرار بر این بود وقتی هواپیما کاملا در آسمان قرار میگیرد، سفیر ما در وین به اینجانب تلفن کند که در ساعت هشت بعدازظهر پنجشنبه تلفن کرد و خیال من راحت شد. روز شنبه، صندوقها تحویل اینجانب شد و روز یکشنبه آنها را به موزه هنرهای معاصر که تابلو معاوضهشده در آنجا بود، تحویل دادم.
/6262