.
.
اسفندیار در جنک با گرگها، منسوب به شاهنامۀ فردوسی کار تبریز، ایران، 1370 میلادی(772 ق)، نگهداشته در موزۀ توپقاپی سرای استانبول ترکیه
Isfandiyar fights with the Wolves
Thought to be from a Shah-nameh by Firdawsi of c.1370, made in Tabriz, Iran. Topkapi Sarayi Muzesi. Manuscript Hazine 2153, fol. 73a. — with Manouchehr Moshtagh Khorasani.
حسین قوللر آغاسی یکی از بنیانگذاران شیوه مردمی در نقاشی ایرانی معروف به نقاشی قهوهخانهای بود. ا
ادامه مطلب ...از عکس های صفحات موزه متروپولیتن از اینجا دیدن کنید
روزنامه شرق نوشت:
روزنامه آمریکایی والاستریتژورنال همزمان با نمایش آثار مربوط به هنر ایرانی و اسلامی در موزه متروپولیتن نیویورک، به بازخوانی پرونده مبادله صفحاتی از شاهنامه شاه تهماسبی با تابلوی «زن شماره 3» ویلم دکونینگ پرداخته است. نویسنده این روزنامه با انتخاب تیتر «مبادله مخفی» برای این گزارش، ابعاد تازهای از این مبادله جنجالی هنری را بازگو کرده است. از جمله نکات مهم این گزارش، نقش واسطههای سوییسی در انجام این مبادله است. نکته مهم دیگر آنکه آرتور هوتن پسر (آخرین مالک این اثر نفیس) زمانی افسر امور بینالملل کاخ سفید بوده است.در گزارش والاستریتژورنال ادعا شده که در زمان مبادله 118 برگ شاهنامه با اثر دکونینگ، 500 برگ کالیگرافی نفیس هم در کنار 118 برگ به طرف مقابل داده شده است. طبق اخباری که تاکنون در ایران منتشر شده است، در ابتدای دهه 70 شمسی 118 برگ از این شاهنامه به همت حسن حبیبی، معاون اول رییسجمهور وقت، به موزه هنرهای معاصر تهران منتقل شد. بنا به ادعای گزارشگر روزنامه آمریکایی، نکته مبهم در مورد مبادله اوراق شاهنامه با تابلوی دکونینگ عدم اشاره به اهدای 500 برگ کالیگرافی نفیس از سوی دولت ایران به طرف خارجی است. نکته دیگر در این گزارش، آن است که شخصی به نام اولیور هوآر که کارشناس هنر اسلامی در لندن بوده در انجام مبادله شاهنامه شاه تهماسبی با تابلوی هنرمند آمریکایی نقش مهمی ایفا کرده است. در این گزارش به نحوه انتقال 118 برگ شاهنامه به ایران هم اشاره شده است. گویا در ابتدا این برگها درون صندوقچهای چوبی با یک کشتی حمل پرتقال به اروپا آورده شده. آن زمان هوتن پسر در کاخ سفید مشغول کار بوده است. در 27 ژوییه 1992 این برگها از طریق لویدز بانک لندن (Lloyd’s bank) به پاریس منتقل میشود و روز بعد یک مقام عالی رتبه دولت ایران، این برگها را با یک بویینگ 727 از پاریس به تهران منتقل میکند. نام این فرد ایرانی ذکر نشده است. در گزارش مزبور به تاریخچه شاهنامه شاه تهماسبی هم اشاره شده است؛ اینکه این اثر نفیس تا اوایل قرن نوزدهم در دربار عثمانی بوده و دیگر خبری از آن به دست نیامده تا اینکه در سال ١٩٠٣ میلادی، (۱۲۸۲ خورشیدی) در نمایشگاه آثار هنر اسلامی در موزه هنرهای تزیینی پاریس به نمایش گذاشته میشود. صاحب آن در این زمان بارون دو روچیلد بوده است. در سال ١٩۵٩ میلادی آرتور هوتن پسر، صاحب کارخانه معروف بلورسازی کورنینگ، آن را از نوه بارون دو روچیلد خریداری میکند. با توجه به روحیه تفاخرطلب غربیها، نام شاهنامه تهماسبی از روی آن برداشته شده و به عوض، نام خریدار آن (هوتن) جایگزین نام شاهنامه تهماسبی میشود. هوتن هنگام تصاحب شاهنامه شاه تهماسبی، دست به یک حرکت غیرفرهنگی میزند. او ابتدا به بهانه عکسبرداری از نگارهها و نیز به نمایش گذاشتن آن، شیرازه شاهنامه را باز کرده و بخشهایی از آن را برگبرگ میکند. هوتن که از ثروتمندان آمریکایی به شمار میآید و رییس هیاتمدیره موزه متروپولیتن نیویورک است، برای فرار از مالیاتهای سنگین، 8٧٨ عدد از این نگارهها را به موزه متروپولیتن اهدا میکند. وی بیتوجه به اعتراضات و واکنشهای بینالمللی همچنان به مثله کردن شاهنامه و فروختن نگارهها ادامه میدهد و تعداد ۶١ نگاره را به موزهها و مجموعهداران بینالمللی میفروشد.جالب اینجاست که باوجود عودت 118 برگ این شاهنامه، هنوز صفحاتی از آن این روزها در موزه متروپولیتن نگهداری میشود. در نمایشگاه هنر اسلامی که با آثاری از هنرمندان کشورهای مختلف از 24 اکتبر سالجاری (دوم آبان) در این موزه برگزار شده، برگهای دیگری از این شاهنامه هم به چشم میخورد. محمود شالویی و استاد محمود فرشچیان در روزهای آغازین بازگشایی این نمایشگاه نسبت به درج نام ایران پس از عنوان کشورهای دیگر در نمایشگاه هنر اسلامی موزه هنر متروپولیتن واکنش نشان دادند. در رتبهبندی نام کشورهای صاحب اثر در نمایشگاه و کارتها و بروشور و کاتالوگ نمایشگاه تقدم نام ایران حفظ نشده و نام ایران پس از کشورهای دیگری که آثارشان به نمایش گذاشته میشود، قرار گرفته بود که موجب واکنش رییس موزه هنرهای معاصر تهران و استاد محمود فرشچیان شد.
در جایی از شاهنامه به یاد نمی آورم که رستم اینطور پشت دستش را گاز بگیرد!
راستی اگر بند کمر افراسیاب در همان روز های نخست پادشاهی کیقباد گسسته نمیشد آیا باز هم سیاوش کشته می شد و این همه جنگ های بزرگ بین ایران و توران در می گرفت؟
به پیش سپاه آمد افراسیاب، چو کشتی که موجش برآرَد ز آب. چو رستم وُرا دید، بفشارد ران؛ به گردن، برآورد گُرزِ گران. چو تنگ اندر آورد با وی زمین، فرو کرد گُرز گران را به زین. ۷۴۰ به بند کمرش اندر آورد چنگ؛ جدا کردش از پشتِ زینِ پلنگ همی خواست بردنش سوی قَباد؛ دهد روز جنگِ نخستینش داد . ز سنگِ سپهدار و چنگِ سوار نیامد دوالِ کمر پایدار؛ گسست و به خاک اندر آمد سرش؛ سواران گرفتند گِرد اندرش . سپهبد چو از چنگ رستم بجَست، بخایید رستم همی پشتِ دست . ۷۴۵ چرا- گفت: نگرفتمش زیر کَش؟ همی بر کمر ساختم بند و بَش ؟».
- پشت دست خاییدن ؛ پشت دست گاز گرفتن . کنایه از ندامت و پشیمانی است : پشت دست خاییدن سود ندارد. (کلیله و دمنه ).
روح سلطانی ز زندانی بجست
جامه چه درانیم و چون خاییم دست .
برداشت از اینجا: http://www.facebook.com/persian.paintings
عکس - نگاره - نقاشی -
این شاهنامه منسوب به محمد جوکی پسر شاهرخ شاه تیموری است که با ضعف سلسله تیموری ایران توسط باربر، شاه تیموری هند به شمال این کشور برده شد و تا قرن هجدهم در هندوستان ماند.
مشهد - خبرگزاری مهر: محمدرضا خاوری و زینب صوابی ، زوج گرافیست جوان مشهدی با طراحی نقش های شاهنامه بر روی تیشرت می خواهند پوشاکی با نقش و طرح ایرانی تولید و در سراسر کشور، فروشگاههای زنجیرهای برای فروش محصولات ایرانی راهاندازی کنند.
عکس های بیشتر را در مهرنیوز ببینید.
با آرزوی موفقیت برای این دو هم وطن.
بر ای خواندن بیشتر در این باره به اینجا بروید
فیلم کوتاهی از این باله را اینجا ببینید