بخش سوم:
نامه ی ایران باستان، سال هشتم، شماره اول و دوم،1387: 39 ـ 21
اهریمن پرستی زروانی و نمونه های بازمانده از آن
آرش اکبری مفاخر
دانشگاه فردوسی مشهد
اهریمن پرستی و قربانی انسانی
وجود قربانیهای خونین و وحشتناک انسانی بیتاثیر از کیشهای اهریمن پرستی و ترس از نیروهای ویرانگر طبیعت نیست. این رفتارها بیانگر چاره اندیشی انسان برای فرونشاندن و رهایی از خشم اهریمن و خدای شر است. بارزترین نمونهی کردار خدایان ویرانگر و رفتار انسان در برابرخشم آنان در حماسهی یونانی به چشم می خورد: هنگامی که سپاه یونان به سوی تروا به راه می افتد، در میانهی راه بادهای تند و امواج سهمگین مانع از حرکت کشتیها میشود. نومیدی بر سپاهیان یونان چیره میشود تا این که یکی از پیشگویان از خشم آرتمیس، الههی شکار و خشم و کین توزی، سخن به میان میآورد. او تنها راه آرام کردن توفان و ادامهی سفری امن و بیخطر به سوی تروا را قربانی کردن دوشیزهای از خانوادهی شاهی، دختر آگاممنون ، برای آن الهه میداند. آگاممنون دخترش را به سوی قربانگاه معبد برده او را قربانی میکند. پس از آن توفان آرام میشود و سپاه یونان به حرکت خود ادامه میدهد. (همیلتون، 1376: 248).
نمونهی دیگر از این نوع قربانی در کتاب مقدس آمده است: هنگامی که پادشاه موآب بر پادشاه اسرائیل شورش کرده از پرداخت خراج سرپیچی میکند، پادشاه اسرائیل به موآب لشکر میکشد، سپاهیان موآبی را شکست میدهد، چشمههای آب را میبندد و شهر را به محاصره در میآورد. پادشاه موآب در آخرین چاره برای رهایی از شکست، فرزند نخست و جانشین خود را بر سر دیوار شهر برای بت ناشناختهای قربانی میکند. قوم اسرائیل از رفتار او بر خود لرزیده دست از محاصره برمیدارند و به شهر خود بازمیگردند. (دوم پادشاهان، 3. 20 ـ 27). قربانی کردن فرزندان آیینی غیر توحیدی و برخلاف ارزشهای انسانی است و ریشه در کهنترین اندیشههای انسانی، کیشهای اهریمن پرستی و ترس از نیروهای ویرانگر طبیعت دارد. شریعت حضرت موسی (ع) با کسانی که دختران و پسران خود را برای خدایانشان قربانی میکرده اند، به مبارزه برخاسته و آن را ممنوع کرده است (لاویلان، 20. 2 ـ 5؛ تثنیه، 12. 30 ـ 31).
در اساطیر ایرانی اژی دهاک، اژدهای سه پوزهی سه سر شش چشم و دیو بسیار نیرومند دروج، به دست اهریمن برای تباه کردن جهان آفریده شده است (پورداوود، یشت هاف 15. 24). او وحشتناکترین آفریده اهریمنی و نیز دیو خشکسالی و دشمن طبیعت نیک است که در شاهنامه به نام ضحاک شناخته شده است. در روزگار پادشاهی او هر شب برای فرونشاندن خشم مارهای برآمده از شانههایش دو جوان را سر بریده مغز آنان را به مارها میدهند (یادآور قربانی شبانه برای اهریمن). با این کار طبیعت شر و خونریز ضحاک آرام میشود و دست از کشتار برمی دارد:
چنان بد که هر شب دو مرد جوان چه کهتر، چه از تخمه ی پهلوان
خورشگر ببردی به ایوان اوی همی ساختی راه درمان اوی
بکشتی ومغزش بپرداختی مران اژدها را خورش ساختی
(شاهنامه، 1 / 56 ـ 55/ 14 ـ 12)
میتوان چنین پنداشت که این داستان بازماندهای از آیین کهن اهریمن پرستی، انجام قربانی شبانه برای رام نمودن اهریمن و فرونشاندن خشم او و هم چنین در امان ماندن از نیروهای ویرانگرش بوده است.
نمونهی نمادین اهریمن پرستی و قربانی برای اهریمن در داستان تمثیلی «شیر و خرگوش» در کلیله و دمنه (ص 87 ـ 86) نیز به جای مانده است: بنا بر این داستان، در مرغزاری خوش و خرم حیوانات بسیاری به خوبی و خوشی روزگار میگذرانیده اند، اما ترس از حضور شیر، نماد اهریمن، زندگی آنها را با آشفتگی و وحشت همراه میکند. یک روز همهی حیوانات تصمیم میگیرند تا هر روز یکی از آنها به عنوان شکار، نماد قربانی، نزد شیر برود تا دیگر حیوانات از شر او در آسایش باشند. در پایان، با تدبیر خرگوش، شیر در چاهی، نماد دوزخ، سرنگون و این آیین برچیده میشود.
.
درود بر یاران همراه
این جمله در متن آمده است: «قربانی کردن فرزندان، آیینی غیر توحیدی و برخلاف ارزشهای انسانی است.»
به این نکته اشاره می شود که این جمله ارزش گذاری پژوهشگر در متن و برای متن مورد پژوهش است! موقعیت ذهنی او را نسبت به رفتاری کهن آشکار می کند در حالی که در این متن پژوهشی، هدف نشان دادن رفتار انسان کهن و کیش او در پرستش نیروهای ویرانگر طبیعت است؛ رابطه ای که انسان کهن با این نیروی ویرانگر برقرا ر می کند لذا؛ ارز ش گذاری برای رفتار انسان کهن با معیارهای امروزی هم خوانی ندارد. زیست انسان کهن، نیازها و روابط او با انسان امروز متفاوت بود. ارز ش های انسان کهن با ارز ش های انسان امروز نیز تفاوت دارد. آن چه که امروزه غیر انسانی خوانده می شود برای او نهایت ایمان و اعتقاد بود و از روی اخلاص انجامش می داد.
در این بخش از نوشتار آن چه بسیار جالب توجه است بیان سه نمونه از قربانی های انسانی است. نمونه ی اول یونانی، نمونه ی دوم عبری و نمونه سوم ایرانی است. در دو نمونه ی نخست فرزندان فرمانروایان برای الهه یا خدایی قربانی می شوند. این دو نمونه مشابه هستند. اما در نمونه ی سوم ضحاک مردمان را برای حفظ جان خودش قربانی می کند. یعنی پسران جوان قربانی بقای زندگی پادشاه می شوند در حالی که در دو نمونه ی نخست، فرزندان شاه یا فرمانروا که خصیصه های الوهی انان را داراست برای بقای جامعه قربانی می شود از این رو میان نمونه ی ضحاک با دو نمونه ی دیگر تفاوت است. این نکته هم یاداوری می شود که دختر اگاممنون یا پسر پادشاه مواب قربانی شده اند تا آرامش به طبیعت و زندگی قبیله بازگردد. در قربانی های انسانی هدف بالا رفتن محصول و ایمنی در برابر وحشت طبیعت ویرانگر بود در حالی که قربانی دادن ضحاک وحشت افرین است و مردمان از آن می گریزند. قربانی دادن امری مذهبی یا جادویی بود که پی امد آن آرامش بود مثل قربانی شدن ایفی ژنی دختر اگاممنون در پیشگاه الهه است یا قربانی شدن پسر مواب موجب می شود اسرائیلی ها دست از محاصره بردارند. از آن جا که ضحاک در شاهنامه نژاد تازی دارد و تازیان سامی هستند و قربانی های انسانی نزد اقوام سامی رایج و معمول بود می شود بین رفتار ضحاک و قربانی کردن انسان برای بقای خویشتن را دریافت. نوع این قربانی آن چنان که در مقاله آمده، با دو نوع دیگر هم تراز نیست و از یک جنس نمی باشند. در قربانی های نخست از آن جا که شاه یا فرمانروا مسئول امنیت مردم است هر نقصانی را باید با جانش پس دهد و چون فرزندان اش (فرزند نخست) مانند خود او شناخته می شود به جای پدر قربانی می شود. حالا می شود تفاوت قربانی دادن ضحاک را سایر قربانی ها بررسی کرد.(نکته قربانی یونانی در بخش اهریمن پرستی آمده در حالی که الهه آرتمیس با اهریمن یا شیطان سنجیده نمی شود. )