زهی نامور نامه کز آب و رنگ
به ارتنگ ِ مانی کند کار تنگ
ز شاهان فرخنده ی باستان
سراید به خوبی بسی داستان
در این باغ آراسته چون بهشت
ابوالقاسم طوسی این تخم کشت
(ادیب الممالک فراهانی )
از نشریه جشنواره توس - 1354 به کوشش ضیاالدین سجادی
از ادیب الممالک فراهانی در ویکیپدیا می خوانیم:
محمدصادق ادیبالممالک فراهانی، ملقب به امیرالشعرا و متخلص به امیری و پروانه شاعر، ادیب و روزنامه نگار دوره مشروطه.
او در روز ۱۴ محرم سال ۱۲۷۷ (مطابق با ۱۱ مرداد ماه سال ۱۲۳۹ خورشیدی) در روستای گازران (جعفریه فعلی) اراک(گازران هم اکنون جزء تقسیمات استان قم می باشد) بهدنیا آمد. پدرش حاجی میرزا حسین، برادرزاده قائم مقام فراهانی بود.
او در پانزده سالگی و پس از مرگ پدرش به تهران آمد و به پایمردی حسنعلیخان امیرنظام گروسی، به دستگاه طهماسب میرزا مؤیدالدوله راه یافت.
ادیب از سال۱۳۰ ۷ تا ۱۳۱۱ه.ق همراه امیر نظام در مناطقی مانند آذربایجان، کردستان، کرمانشاه به سر میبرد. درسالهای ۱۳۱۲ و ۱۳۱۳ ه.ق در تهران به سر میبرد بردو در دارالترجمه دولتی مشغول به کار بود. در سال ۱۳۱۴ ق بار دیگر همراه امیرنظام به آذربایجان رفت و هنگامیکه مدرسه لقمانیه تبریز در سال ۱۳۱۶ ق افتتاح شد، نیابت ریاست آنجا را عهده دار گشت و در همین سال روزنامه ادب را در تبریز منتشر ساخت. در سال ۱۳۱۸ ه.ق راهی خراسان شد و انتشار روزنامهٔ ادب را تا سال ۱۳۲۰ در آنجا پی گرفت. در سال ۱۳۲۱ه.ق به تهران آمد و سردبیری روزنامهٔ ایران سلطانی را تا سال ۱۳۲۳ عهده دار شد. در این سال به بادکوبه رغت و انتشار بخش فارسی روزنامه ارشاد را که به ترکی منتشر میشد، بر عهده گرفت.
در سال ۱۳۲۴ه.ق بار دیگر به تهران بازگشت و این بار سردبیری روزنامه مجلس به او سپرده شد. او در سال ۱۳۲۵ روزنامه عراق عجم را در همین شهر منتشر ساخت. در دوران استبداد محمد علیشاه ادیب به صف مشروطهخواهان پیوست، و در سال ۱۳۲۷ه.ق همراه با مجاهدان فاتح وارد تهران شد. در سال ۱۳۲۹ه.ق وارد عدلیه یا دادگستری امروزی شد و تا پایان عمر به ریاست چندین شعبه عدلیه در شهرهای اراک، سمنان، ساوجبلاغ و یزد منصوب شد. ادیبالممالک فراهانی در روز ۲ اسفند ۱۲۹۵ خورشیدی (۲۸ ربیعالثانی سال ۱۳۳۵ه.ق) در شهر یزد سکته کرد و در همین سال پس از بازگشت به تهران درگذشت. آرامگاه او در شهر ری است.
سلام و سلامتی
سلامت باشید.
سلام.
آواز چگور اخوان ثالث را به خوانش ایرج گرگین در وبلاگم گذاشته ام.
می آیم و می شنوم.