پالیز



در آغاز داستان رستم اسفندیار با بیت های شگرف آغازین فردوسی می گوید:

به  پالیز بلبل بنالد همی

گل از نالهٔ او ببالد همی

که داند که بلبل چه گوید همی

به زیر گل اندر چه موید همی




به کار بردن واژه ی «پالیز» در این میان نشان از جایی بسیار با شکوه  دارد  و در جای های دیگر شاهنامه نیز واژه پالیز با مفاهیم بالایی آمده است .

 این واژه در ابتدا «پارادئزا» بود . پارادئزا باغ  ایرانی را می نامیدند ،با درخت های  میوه و سبز  گوناگون و گلهای تزیینی و دارویی به گونه ای آرایش می شده است که هم پر بار باشد و همیشه سبز.

شبیه این باغها را در نقاط دیگر جهان ساختند که نام آن را با شکل پارادایز و... نهادند.

 این واژه در زبان پهلوی به ریخت «پالیز»  درآمد. 


در ادامه پژوهشی در این باره بخوانید.




ادامه مطلب ...

آذر بیگدلی و فردوسی

حکیم ابولقاسم فردوسی، هو حسن بن اسحاق شرفشاه طوسی .. الحق شاهنانمه بر وفور علم و حکمت او دلیلی واضح است. در مراتب سخنوری رکن رکین ارکان اربعه است و سه رکن دیگر از استادان به استادی او قائل و مقرند (انوری و نظامی و سعدی او رامدح گفته اند) هر چند به تصاریف زمان و انقلاب دوران و اختلال ایران، امروز شاهنامه ای که صحت داشته باشد وجود ندارد. با وجود این مقابل اشعار فصیح بلغا و افکار بلیغ فصحا در هر عالم شعر خوب و سخن مرغوب دارد و در این هفتصد سال کسی از زمره ی شعرا نیامده که راه هم چشمی او سنجد، بلکه احدی نبوده که سر ار ریقه ی شاگردی او پیچد.



(لطفعلی بیگ آذر بیگدلی - وفات 1195 ه.ق. آتشکده ی آذر)

 از نشریه جشنواره توس - 1354 به کوشش ضیاالدین سجادی

سلیمان راوندی و فردوسی

".... و نام نیک مطلوب جهانیان است، و در شاهنامه که شاه نامه ها و سر دفتر کتاب هاست، مگر بیشتر از هزار بیت مدح نیکو نامی و دوستکامی است."


(محمدبن علی بن سلیمان راوندی - راحه الصدور - تاریخ تالیف 559 تا 603 ه.ق.)

 از نشریه جشنواره توس - 1354 به کوشش ضیاالدین سجادی

نظامی و فردوسی

سخنگوی پیشینه دانای طوس / که آراست روی سخن چون عروس

در آن نامه کان گوهر سفته راند / بسی گفتنی های ناگفته ماند

اگر هرچه بشنیدی از باستان / بگفتی، دراز آمدی داستان

نگفت آنچه رغبت پذیرش نبود / همان گفت کز وی گریزش نبود

دگر از پی دوستان توشه کرد / که حلوا به تنها نشایست خورد

نظامی که در رشته گوهر کشید / قلم دیده ها را قلم در کشید

به ناسفته دری که در گنج یافت / ترازوی خود را گهر سنج یافت

شرفنامه را فرخ آوازه کرد / حدیث کهن را بدو تازه کرد


(نظامی گنجوی - وفات 614 ه.ق. - شرف نامه)

 از نشریه جشنواره توس - 1354 به کوشش ضیاالدین سجادی

خاقانی و فردوسی

شمع جمع هوشمندان است در دیجور غم / نکته ای کز خاطر فردوسی طوسی بود

زادگان طبع پاکش جملگی حوراوشند / زاده حوراوش بود، چون مرد فردوسی بود


(منسوب به خاقانی - وفات 595 ه.ق. - نقل از مجمل فصیحی خوافی)

 از نشریه جشنواره توس - 1354 به کوشش ضیاالدین سجادی

مسابقه در وبلاگ شاهنامه خوانان آغاجاری

آورد شماره 13 پیام فردوسی


در داستان بوزرجمهر به 7 ویژگی نادان اشاره شده ، بیت ویژگی هفتم را تا 24 اردیبهشت به شماره  09163524584 بفرستید.. به مناسبت روز بزرگداشت حضرت فردوسی، با بخت آزمایی به 3 نفر از کسانیکه پاسخ درست را بفرستند شاهنامه نفیس اهدا می شود.


به وبلاگ شاهنامه خوانان آغاجاری بروید و بیشتر با این انجمن شاهنامه پژوه آشنا شوید

اسدی طوسی و فردوسی

به شهنامه فردوسی نغز گوی  /  که از پیش گویندگان برد گوی

بسی یاد رزم یلان کرده بود /  از این داستان یاد ناورده بود

نهالی بد این رسته هم زان درخت  /  شده خشک و بی بار و پژمرده سخت

من اکنون ز طبعم بهار آورم  /  مرین شاخ نو را به بار آورم


(اسدی طوسی - وفات 465 ه.ق. - گرشاسب نامه)

 از نشریه جشنواره توس - 1354 به کوشش ضیاالدین سجادی

ادامه مطلب ...

ریشه یابی برخی واژگان لکی، کردی و لری خرم آبادی در زبان پهلوی


حعلی قبادی کوره خسروی: 

                                 جلد نخست نامه ی باستان


 

ریشه یابی برخی واژگان لکی، کردی و لری خرم آبادی در زبان پهلوی


حعلی قبادی کوره خسروی:


                               جلد نخست نامه ی باستان


ب1) جان درپهلوی گیان   giân  . در کردی و لکی همین گونه تلفظ می شود.


ب4) نشان در پهلوی نیشان  niŝân . در لکی و کردی نیز چنین کاربرد دارد.


 ب4)گزیدن: درپهلوی wixtan به معنی چیدن و جدا کردن. در لکی با همین ریخت کاربرد دارد.


ب3) ماه : در اوستایی ماوه نگه mâwaŋga . در لکی و کردی در ریخت مانگmâŋ با "ن" غنه تلفظ

 می شود.


ادامه مطلب ...

شاهنامه فردوسی و واژگان کُردی

دکتر  فرهاد عزتی زاده
در جای جای از نامه نامور، یعنی شاهنامه به کلماتی بر می خوریم که در زبان کردی بصورت روزمره ازآنها استفاده می گردد.این کلمات در ادب وزبان کردی کاربرد دارند وبه گمانم از زبان کردی به دیگر زبانهای مهاجر پذیر راه یافته اند .برخودبایسته دانستم که این لغات را به دوستاران زبان کردی ارایه نمایم . می نگارم و می گویم که چنین کلماتی در شاهنامه وجود دارد و وجود اسامی و پهوانان و دیوان متعدد در شاهنامه کردی و نبود آنان در شاهنامه ای که به فارسی نوشته شده است ما را به تامل وا می دارد .پهلوانانی چون رستم یک دست و یاران وفاداری چون زرعلی و گلیم گوش و نبود این نامها در شاهنامه فردوسی بزرگ عرصه ای است که نیاز به کار ژرف تری دارد : کسی کو خرد را ندارد به پیش دلش گردد از کرده ی خویش (ریش) در زبان کردی ریش به معنی زخم است

ادامه مطلب ...

فریدون مشیری و فردوسی

شعر را با صدای خانم گیتی مهدوی از اینجا بشنوید





خروش فردوسی


هنوز یادم هست :
چهارسالم بود ،
که با نوازش « سیمرغ »
به خواب می رفتم .
به بانگ شیهه ی « رخش » ،
ز خواب می جستم .
چه مایه شوق به دیدار موی زالم بود !
ادامه مطلب ...