برید آن سرِ تاجدارش، ز تن؛ / فگندش، چو سرو سهی بر چمن
همه شارستان زاری و ناله گشت؛/ به چشم اندرون ، آب چون ژاله گشت
داستان سیاوش
در داستان سیاوش می خوانیم که پس از بریدن سر سیاوش همه شارستان پر از ناله و زاری می گردد . شارستان در اینجا اشاره به سیاوشگرد دارد شهری که سیاوش بنا کرد بی گمان مقاصد نظامی در آن در نظر گرفته نشده بود همه صلح وآرامش و شادی در آن بود. واژه «شارستان» طبق فرهنگ ولف بیش از صد بار در شاهنامه به کار رفته است و در متون کهن نیز فراوان دیده می شود پژوهشی خواندنی در این زمینه از خانم عذرا اسماعیل زاده است که می توانید در دنباله بخوانید.
برگرفته از اینجا
مقدمه
شاهنامه ی فردوسی از متون مهم فارسی است که در مورد تاریخ اساطیری ایران از آغاز تا پایان دودمان ساسانیان نگاشته شده است. اهمیت شاهنامه فقط در جنبه ی ادبی و شاعرانه ی آن خلاصه نمی شود و پیش از آن که مجموعه ای از داستان های منظوم باشد، سند بسیار دقیق از ایران کهن، با تصویرسازی موشکافانه است که حاوی نکته های بسیار درباره ی تاریخ معماری و شهرسازی ایران است. از جمله پدیده هایی که در شاهنامه با دقت نظر توصیف شده شارستان است.
در این مقاله هدف بررسی پدیدارشناسی شارستان در شاهنامه ی فردوسی است. پدیدارشناسی نوعی توصیف پدیده هایی است که در آگاهی بشر ظهور می کند. این روش به عنوان رویکردی فلسفی برای توصیف پدیدارها به کار می رود که به شهود یا کشف حجاب از معانی ذات می انجامد. در این راستا شاهنامه ی فردوسی در چهار دوره: پیشدادی، کیانی، اشکانی و ساسانی مورد مطالعه قرار گرفته است که شامل بررسی کالبدی فضاهای معماری، نوع و کیفیت مصالح، شناخت معماری شارستان، از دیدگاه فردوسی است.