بهمن حمیدی
تاملی بر خان چهارم
برداشت از: مجله چیستا
جستار این گونه آغاز می گردد:
همه داستان یاد باید گرفت
که خیره نماید شگفت از شگفت
کوتاه گزیده هایی از متن:
...
سیمایی که رستم فردوسی در این خان از خود به نمایش می گذارد، سیمایی است که به انسان جهان گرا و دادخواه امروزی بسیار نزدیک است..
ما هرگز نشنیده ایم رستم تنبورنواز هم بوده و دل نشین ترین و عمیق ترین چهره را نه با کمند کیانی که با تنبور تن تنانی به یادگار گذاشته است.
...
از ویژگی های محوری خان چهارم این است که در آغاز، کم ترین ظنٌ رستم را نیز بر نمی انگیزد و او با یکدلی خاص خود همچون دوستی مابر خان دوست می نشیند. پس در کار مقابله با دشمن نیست، و چون تنهاست، به طور طبیعی خود را برون می ریزد. اما این «خود» رستم که در این خان بی هیچ انگیزه ای از سوی دوست و دشمن، یا بی هیچ رجزی که خاص حضور او در میدان های نبرد است از پرده برون می افتد، کدام است؟
ا |
" در خوان چهارم، رستم به مرغزاری میرسد و درخت بیدی میبیند که از آن تنبوری آویزان است و سفرهای از غذاهای رنگین در زیر آن گسترده شده است.
رستم بعد از خوردن غذاها، تنبور را از درخت بید پایین میآورد و شروع به تنبورزدن میکند. در همان هنگام جوانی زیبا و میگسار بر رستم وارد میشود که رستم خدا را به خاطر این نعمت هم شکر میکند، ولی بعد از نواختن تنبور توسط رستم، قیافه آن جوان متغیر میشود و به صورت یک پیرزن کریه درمیآید. از بین بردن این پیرزن یکی از خوانهای شاهنامه است که رستم آن را به وسیله تنبور کشف میکند. به عبارتی آن دیو توانایی شنیدن صدای پاک و مقدس تنبور را نداشته است. "
قسمتی از گفته های استاد علی اکبر مرادی تنبور نواز نامی کرد در باره روایت حماسی «مقام سرطرز»
این گفتگو را در اینجا بخوانید
اَبا می، یکی نغز تنبور بود؛ تهمتن مر آن را به بر در گرفت؛ بیابان چنان خانۀ سور بود. بزد رود و گفتارها برگرفت، که:«آواره و بَدنشان رستم است؛ که از روزِ شادیش، بهره کم است. همه جایِ جنگ است میدان ِ اوی؛ بیابان و کوه است بستانِ اوی. همه رَزم با شیر و با اَژدها؛ ز دیو و بیابان نیاید رها. می و جام و بویاگل و میگسار، نکرده است بخشش ورا کردگار. همیشه به جنگِ نهنگ اندر است؛ وگر با پلنگان به جنگ اندر است».
دانلود داستان سیاوش و سودابه
داستان را از اینجا دریافت و یا گوش کنید
بازنویسی: دکتر زهرا خانلری
با صدای: مائده
برداشت از گاه شنود قاصدگ
گروه هفت خان فعالیت هنری خود را در بهار 1388 در زمینه ی موسیقی ایرانی به سرپرستی "ذبیح الله وحید" آغاز نمود . هدف این گروه اجرای موسیقی بر اساس داستان های شاهنامه و دیگر متون ادبیات فخیم ایران زمین ، همراه با نقالی و هنرهای نمایشی در قالب دستگاه های موسیقی ایرانی می باشد . ثبت،ضبط ونشر آثار در قالب محصولات صوتی و تصویری اجرای کنسرت و شرکت در جشنواره ها و گردهمایی های فرهنگی و هنری تولیدآثاری بامضمون شاهنامه برای کودک ونوجوان وانتشار در قالب محصولات صوتی و تصویری مانند نمایش های رادیویی موزیکال ، مجموعه های تصویری ، پویا نمایی ( انیمیشن ) با این گروه بیشتر آشنا شوید
مختصری ازاهداف گروه هفت خان:
برداشت از سایت هفت خان
فردوسی، نام او ابوالقاسم حسن بن علی طوسی است و سلطان شعراست و شاهنامه شاهدسلطنت اوست.
(امیر علی شیر نوایی - مجالس النفائس)
از نشریه جشنواره توس - 1354 به کوشش ضیاالدین سجادی
پ.ن.
این تعیین جای سلطنت را خیلی پسندیدم. تا به حال نشنیده بودم. ای کاش سی و پنج سال پیش از این آن را خوانده بودم. شاید هم خوانده ام و گذشته ام.
بیشتر بنویسم: بسیار پیش آمده که گفته اند:
فلانی سلطان فلان است.
ولی کسی محل سلطنت یا به قول امیرعلی شیر، شاهد سلطنت ِ فلان را تعیین نمی کرد.
البته لازم به یادآوری نیست که منظور من از شکل بیان است. وگرنه شنیده ایم که:
فلانی سلطان فلان است. و فلان، گواه بر این مدعا. یا شاهد این مدعا.
فردوسی مظهر اصالت نژاد ایرانی است. به افتخار و معنویت ایمان دارد. بشر دوست است و انسانی فکر می کند. خوبی را صمیمانه دوست دارد و پیشرفت مدنیت را ماموریت و هدف واقعی بشر می داند.
این قهرمان برای ما بیگانه نیست. از خود ماست.
فردوسی، حافظ، خیام، سه نماینده ی برجسته ی این اعجاز شگفت انگیزی هستند که ادبیات ایران نام دارد. و وجود آن بالاترین سند بقا و ثبات تبوغ نژاد آریایی در غم انگیزترین و تلخ ترین ماجراهای تاریخ آسیاست.
(ارنست رنان - وفات 1892 م. مطالعات تاریخی و سفرها. نقل از کتاب ایران در ادبیات جهان. جلد اول. ترجمه و نگارش شجاع الدین شفا)
از نشریه جشنواره توس - 1354 به کوشش ضیاالدین سجادی
"مهارت استاد در حکایتهای لیریک شاهنامه مانند مرتبه ی موثر مرگ پسرش و سرود مازندران و نظایر آن جلوه می کند. این هنر در اشعار دیگر متفرقه که به او نسبت داده شده و بعض آن ها مسلمن از او نیست، کم تر است. ولی در باب حماسه و داستان باید گفت وی نه تنها خلاقیت داشته، بلکه یکی از بزرگترین نمایندگان هنر داستان نویسی و یا استاد اول آن نوع شعرست. به خصوص از لحاظ نمودار ساختن حقایق روحی و تعمق در احوال نفسانی کسی را یارای برابری با استاد نیست و شاید از اخلاف او بتوان فخرالدین اسعد گرگانی را از این حیث با او مقایسه کرد. ولی در هر صورت هیچ فردی حتا نظامی نتوانسته است در این فن از استاد برتری جوید.
(هرمان آته - وفات 1917 م. تاریخ ادبیات پارسی - ترجمه ی دکتر رضازاده شفق)
از نشریه جشنواره توس - 1354 به کوشش ضیاالدین سجادی
"بدیهی است مادام که در جهان مفهوم ایرانی وجود خواهد داشت نام پر افتخار شاعر بزرگ هم که تمام عشق سوزان قلب خود را به وطن خویش وقف کرده بود جاوید خواهد ماند. فردوسی شاهنامه را با خون دل نوشت و به این قیمت خریدار محبت و احترام ملت ایران نسبت به خود شد. و یکی از بهترین درر های نایاب را به گنجینه ی ادبیات جهانی افزود
(یوگنی برتلس - وفات 1957 م. منظور اساسی فردوسی - هزاره ی فردوسی)
از نشریه جشنواره توس - 1354 به کوشش ضیاالدین سجادی
در ادامه ی مطلب از دائره المعارف اسلامی بخوانید یا همین جا تقه بزنید
ادامه مطلب ...مقدمه شاهنامه ابو منصوری
معرفی کتاب
“مقدمه شاهنامه ابومنصوری” یکی از قدیمترین نمونههای نثر پارسی است. در سال 346 هجری قمری بفرمان ابومنصور عبدالرزاق ـ که از طرف سامانیان سپهسالار کل خراسان بوده است ـ بقلم ابومنصور العمری نوشته شده است. شاهنامه منثور مزبور که علیالظاهر مایه شاهنامه منظوم فردوسی قرار گرفته از میان رفته است. فقط مقدمه آ ن را که اینجا آوردهایم در آغاز نسخههای قدیم شاهنامه قرار دادهاند.
(برای بدست آوردن اطلاعات بیشتر رجوع شود به بیست مقاله شادروان علامه محمد قزوینی)
بگفته مرحوم قزوینی ابهامی در بعضی جملات موجوداست که شاید بعدها، بر اثر پیدا شدن نسخههای صحیح ـ ترمقدمه ـ رفع شود.
ادامه مطلب ...