تصویری از شب در شاهنامه


تصویری از شب در شاهنامه:


سپیده چو از کوه سر برکشید        شب آن چادرِ شَعر بر سر کشید


ز خورشیدِ تابان نهان کرد روی        همی رفت خور در پسِ پشت اوی


بیتهای 346و347 خالقی مطلق دفتر پنجم ص 249


«تصویر این دو بیت از افتادن مردان به دنبال زنان گرفته شده است: شب به زنی مانند شده است که چادر ابریشمین را بر سر می کند و روی خود را از مرد میپوشاند و نازان می رود، و خورشید به مردی مانند شده است که از پسِ زن روانه می گردد.»


 خالقی مطلق دفتر دهم ص 260


اسفندیار  در هفت خان شب ها حرکت می کند و صبح به سوی خان می رود دو بیت بالا شب پیش از خان ششم را به تصویر می کشد.

کشتن رستم سودابه را

کشتن رستم سوداوه را 


خبر کشته شدن سیاوش  به رستم و زال میرسد، رستم از هوش می رود و زال به سر و صورتش می زند و خاک بر سرش می ریزد.
یک  هفته به سوگ و زاری می نشینند و روز هشتم رستم و سپاهش  به سوی درگاه کاوس به حرکت در می آیند . رستم بسیار ناراحت و نالان در آنجا سوگند می خورد که تا کین سیاوش را نگرفته  لباس رزم از تن بیرون نیاورد. پس از آن به شبستان رفته و گیسوان  سودابه را گرفته و از شبستان بیرون کشیده  و در برابر کاوس او را با شمشیر به دو نیم می کند و شاه ساکت می ماند. 
کارهایی که رستم و ایرانیان در اینجا انجام می دهند هیچ انجام نداده و نخواهند داد.
 دکتر خالقی دراین باره می نویسد:

59 تهمتن برفت از بر تخت اوی
سوی خانِ سوداوه بنهاد روی

 60 ز پرده، به گیسوش، بیرون کشید؛ 
ز تختِ بزرگیش، در خون کشید.

61 به خنجر، به دو نیم کردش به راه؛
نجنبید بر تخت کاوس̊‌شاه

 شاهنامه خالقی مطلق  دفتر دوم ص 383

  بیتهای 60و61 نه در خور مقام پهلوان است و نه در خور مقام پادشاه و نه در شان یک حماسه . ولی همخوانی آن با غررالسّیر ثعالبی(ص 212 213) روشن می کند که این مطلب در ماخذ مشترک شاهنامه و غررالسیر، یعنی در شاهنامه ابومنصوری بود و فردوسی آنرا نزده است.»
ص 717 جلد نهم






بیدادگر شهریار


بیدادگر شهریار

هنگامی که گشتاسب از پدرش لهراسب می خواهد او را نامزد تاج شاهی کند لهراسب در پاسخ از اندرزهایی که از کیخسرو به یاد دارد می گوید:

 

مرا گفت :«بیدادگر شهریار  / یکی خَو بُوَد پیشِ باغِ بهار،

که چون آب یابد ، به نیرو شود؛ / همه باغ،از او، پُر ز اهو شود؛

جوانی هنوز؛ این بلندی مجوی؛/ سخن را بسنج و به اندازه گوی.»


یعنی شاه بیدادگر همانند یک علف هرز می ماند که اگر آب بیابد به سرعت رشد کرده و همه جا را گرفته و باغ پر از عیب می  گردد. تو هنوز جوانی و در حد و اندازه خودت حرف بزن. 

این حرف لهراسب برای گشتاسب خیلی سنگین  بود و با خشم به پدر می گوید:


همی گفت:«بیگانگان را نواز؛/ چنین باش و با زاده هرگز مساز.»


و با خشم مجلس شاه را ترک می کند. لهراسب  با کاوسیان سرگرم و خوش  بود و یادی از گشتاسب نمی کرد . این بود که پس از مدتی شبانه، گشتاسب به تنهایی و بی خبر ،آنجا را  به سوی روم  ترک می کند.


______________

بیت ها از نامه باستان جلد ششم صفحه 9

خَو: علف هرز

آهو: عیب





چرا در هفت خوان پهلوانان کوتاهترین راه را انتخاب می کنند؟




چرا رستم و اسفندیار هر دو کوتاهترین و دشوارترین راه را برای رسیدن به مقصد در هفت خوان بر می گزینند؟در حالی که درازی راه همراه با آسانی و کوتاهی آن همراه با دشواری است.

پاسخ دکتر کزازی:«زمان بهایی است که می باید در ازای آسانی و آسودگی پرداخت»
«پهلوان همواره کوتاهترین راه را که دشوارترین نیز هست، بر می گزیند؛ زیرا از سویی می داند که زمان ارزشمندتر از آن است که بیهوده تباه شود؛ از دیگر سوی، چونان پهلوان ، بیم و پروایی از خطرها و دشواری ها نمی باید داشته باشد.»

 نامه باستان جلد ششم صفحه 566