برگزاری شب یلدا

گوشه ای از آیین برپایی شب یلدا در ایران باستان.

دوستان با برپا کردن دوباره ی این آیین یاد نیاکان را گرامی بداریم و راه آن ها در بزرگداشت روزهای ویژه را زنده نگاه داریم:


1- شب یلدا شب به دنیا آمدن ایزد مهر است. از این رو همه با هم بیدار خواهیم ماند تا سپیده دم بدمد. لحظه ی باشکوه زاییدن ایزد مهر. تا دمیدن سپیده نیایش و ستایش کنیم.

2- با هم مهریشت اوستا را بخوانیم. آیینی که در روزگار پسین جای خود را به گرفتن فال حافظ داد. (مهر یشت بخشی فربه است.)

3- ایزد مهر در میان رنگ ها از همه بیشتر رنگ سرخ را دوست دارد. پس در پوشش خود رنگ سرخ را به کار ببریم.

4- نور برافشانیم تا دمیدن سپیده و شمعی روشن کنیم و اگر نشد دست کم چراغی روشن نگاه داریم تا آن لحظه ی باشکوه.

5- شیرینی در گردهم آیی مان در این شب بخوریم.

6- به جای تخمه شکستن! از خشکبار (میوه های خشک شده) بهره بگیریم.

7- جامی آب در میان بگذاریم و با دمیده شدن سپیده آن را در فضایی باز بریزیم.

8- به همه کسانی که گرد هم آمده ایم، همه به یکدیگر (یکایک آن ها) هدیه ای (هر چند کوچک) بدهیم.


نیاکان ما در هیچ زمانی و با پیش آمدن هیچ رویدادی آیین خود را از دست نمی دادند و به انجام آن ها پایبند بودند. یلدا را با شکوه ایرانی برگزار کنیم. یلدا، خجسته باد.

شباهت های زال و زروان (ایزد زمان بی کران)

 

1-    زال از نظر معنایی سپیدمویی است و تداعی کننده ی پیری است؛ یکی از کارکردهای زروان هم آن است که پیر می کند.

2-    زال هنگام نوزدادی اش، اهریمنی تصور می شد؛ اولین آفریده ی زروان هم اهریمن است.

3-    در شاهنامه خبری از مرگ زال نیست؛ زروان هم خدای زمان بی کران است.

4-    زال مدبر شاهنامه است و عدل و نظم ایجاد می کند؛ زروان هم خدای نظم است.

 

 

حلقه ی زمان

                         

حلقه ی زمان یا زمان مدور


زمان از بنیادی­ترین چالش­های دانش بشری است که اندیشمندان و دانشمندان در آن به کند و کاومی ­پردازند. ذهن جست و جوگر انسان برای زمان توانایی و امکانات بسیاری ارزیابی می کند. خدایان زمان همواره از خدایان قدرتمند، بلعنده و ویرانگر شناخته می شوند.

در باورهایی که در آن زندگی از تولد آغاز شده و به مرگ ختم می شود زمان دارای تعریفی مشخص است. در این تعریف، زندگی از نقطه ­ای شروع می ­شود و هم ­چنان رو به جلو می­ رود. میل به جاودانگی در این باور به صورت باور به رستاخیز پس از مرگ و زندگی در جهانی دیگر جلوه می­ کند. در زمان خطی هر رویدادی فقط یک بار اتفاق می­ افتد. در این باور زمان فاقد هر گونه امکانات بازگشت به گذشته، تغییر در سرعت و توانایی رشد معکوس است. همه­ ی رویدادها در فواصل منظم رخ می دهند و همواره در خطی مستقیم به جلو می­ روند اما در باورهایی دیگر مفهومی شگفت انگیز از زمان جلوه می­ کند. در باورهایی که زمان قدرتمندترین وجود هستی شناخته می­ شود زمان از امکانات ناشناخته­ ی بسیاری برخوردار است. جشن­ ها و آیین­ های فصلی کهن، نمودی از باور تکرار در زمان و چرخش آن می­ باشد. در این باور زمان در مدار حلقوی حرکت می­ کند. فصل­ ها می­ چرخند و دوباره تکرار می­ شوند. گذشته قابل تکرار شدن است. آیین­ های فصلی بیان­گر قابلیت تکرار زندگی در زمان است که از امکانات و توانایی­ های زمان دانسته می­ شود. در این باور اگر طبیعت تکرار می­ شود زندگی انسان نیز تابعی از آن است و تاریخ هم تکرار می شود. تکرار تاریخ در زمان مدوّر در هر مکانی و هر دوره­ ای با همان جزییات می­ تواند باشد و این  قابلیت زمان مدوّر است. در زمان مدوّر همه چیز در حال تکرار است اما نسیان انسان مانع به یادآوردن یکسانی وقایع می­ شود. نام­ ها و مکان­ ها ممکن است تغییر کند اما رویدادها هم­ چنان ثابت هستند. در زمان مدوّر  طبیعت در چرخه­ای تکرار شدنی می­ چرخد. آیین­ های فصلی همواره یادآوری می­ کنند که جهان در حال چرخش و تکرار است. در نشان فروهر، زمان مدوّر با حلقه­ی دور کمر فروهر نمایانده می­ شود. نکته در این است که حلقه­ی پیمان که منسوب به مهر است در دست فروهر می­ باشد. این حلقه­ ی پیمان در این همانی با حلقه ی زمان نشان می­ دهدکه مهر با زمان در ارتباط است. بی­ مرگی، جاودانگی، نسیان و تکرار مفاهیمی هستند که در زمان حلقوی تعریف می شوند، در زمانی که قابلیت بازگشت به گذشته، حرکت سریع و حرکت کاهنده دارد. مفهوم تناسخ نیز در زمان مدوّر قابل بازیابی است. 

هفت رمز در نشان فَروَهَر:

 

1-      مرد پیر رمز تعالی و کمال است - زال نیز در شاهنامه پیرسر و نمادی از این کمال است.

2-       حلقه ی ای که در دست فروهر است رمز پیمان است - مهم ترین شاخصه ی آیین مهر نیز پیمان است. زال هم پیرو آیین مهری ایت و با آمدن او از کوه به میان جامعه، آیین مهری گسترش پیدا می کند.

3-      دست فروهر که امتداد آن به جلوست و کمی به سمت بالا اشاره دارد را به دو رمز گرفته اند:

1-      نیایش

2-      پیشرفت و پیش روی

4-      دو بال 3 طبقه رمز 3 نیکی ی زرتشتی: اندیشه ی نیک، گفتار نیک و رفتار نیک – زال یک نیکمرد است که هیچ لکه ی ننگی در پرونده ی او دیده نمی شود.

5-      حلقه ی دور کمر فروهر به 2 رمز گرفته شده:

1-      حلقه ی زمان – زال نمی میرد.

2-      حلقه ی پیمان

6-      دو رشته ی آویخته از کمر فروهر رمز دو نیروی اهورایی و اهریمنی در انسان است که در اوستا به آن اشاره شده است.

7-      بال فرودین 3 طبقه رمزی از 3 پلید: اندیشه بد، گفتار بد و کردار بد

برخی از رموز البرز کوه



 1- زیستگاه نخستین اشخاص مهم مثل فریدون، زال و کیقباد است.

2-     محور و مرکز زمین است. (در کتاب مقدمه ای بر فلسفه ی تاریخ؛ میرچاالیاده آمده است: هر چه مرکزیت داشت، تقدس می یابد.)

3-   سرچشمه ی آب های جهان  در البرز است ( منبع: اوستا) و جایگاه آناهیتا ایزد بانوی آب هاست.

4-    مهر؛ عزیزترین ایزد باستانی، کاخی بر فراز البرز دارد. (منبع: مهر یشت در اوستا)

5-    سروش؛ ایزد درماندگان، کاخی بر فراز البرز دارد. (منبع: یشت یازدهم در اوستا)

6-    البرز، جایگاه ایزدان است. (منبع: نهادینه های اساطیری)

7-    کوهی ایزدی است، حد فاصل یا مرز جهان خاکی و مینوی.

8-    هوم؛ گیاه بسیار مقدس، نوشابه ی آیینی بر فراز کوه البرز می روید. (منبع: از یشت های پورداود)

9-    روان درگذشتگان پس از مرگ از پل چینوَد می گذرد که در کوه البرز جای دارد. (منبع: اوستا)

10-  البرز، نماد بهشت نخستین بر روی زمین است. (منبع: نهادینه های اساطیری در شاهنامه)

11- پناهگاه ایرانیان در زمان های بحرانی است. (منبع: "                          ")

12- کوه از نمادهای فرّه ایزدی است و البرز، فرّه مند است. (منبع: زامیاد یشت در اوستا)

13- ترازوی ایزد رَشَن (ایزد دادگری) در کوه البرز است. ( منبع: اوستا)

14- خاستگاه سوشیانت ها (منجیان موعود زرتشتیان) است. (منبع: اوستا)

15- البرز، ستون آسمان است. (منبع: وندیداد اوستا)

16- البرز، سرزمین پاکی هاست. (منبع: اسطوره ی زال)

17- محل تولد نخستین پدیده هاست (نخستین دریا، درخت و ...)