گفتار اندر بردن پیران کیخسرو را به نزدیک افراسیاب




2489 چُنین داد پاسخ که نخچیر نیست

مرا خود کمان و زه و تیر نیست


[ب۲۴۸۹] در صد سال پیش یک پژوهندهٔ آلمانی به نام پیریچک در مقاله‌ای با عنوان "هاملت در ایران"، داستان سیاوخش را با هاملت اثر شکسپیر مقایسه کرده و معتقد است شاعر انگلیسی در اثر خود از شاهنامه تأثیر پذیرفته است. او همچنین معتقد است که در پاسخ‌های بظاهر بی‌معنی کیخسرو یک معنی رمزی نهفته است...تعبیر بیت ۲۴۸۹ به نظر او چنین است: من در وضعیّت خطرناکی هستم و وسیلهٔ دفاع از خود ندارم.


2490 بپرسید بازش از آموزگار

بد و نیک و از گردش روزگار

بدو گفت:" جایی که باشد پلنگ

بدرّد    دلِ    مردمِ    تیزچنگ"


[ب۲۴۹۱] پژوهندهٔ آلمانی این پاسخ را تعبیر نکرده است. نگارنده آنرا چنین تعبیر میکند: در سرزمینی که در آن پلنگ فرمانروایی میکند، امکانی برای تربیت نیست!

2492 سدیگر بپرسیدش از مام و باب

از ایران و از شهر و از خورد و خواب

چُنین داد پاسخ که" درّنده‌شیر

نیارد سگ کارزاری به زیر"


[ب۲۴۹۳] پژوهندهٔ آلمانی این پاسخ را چنین تعبیر کرده است: با وجود قدرت پادشاه (شیر)، امکان نجات من (سگ) نیز هست.


پانوشت بیت های الحاقی پس از بیت 2493:

بخندید شاه و چو گلبن شکفت

به نرمی به کیخسرو آنگاه گفت:

نخواهی دبیری تو آموختن؟

ز دشمن نخواهی تو کین توختن؟

بدو گفت: در شیر روغن نماند

شبان را نخواهم (بخواهم؛ نخواهم شبان را؛ شبان نیز خواهم) من از دشت راند


[ب۲۴۹۳پانوشت] پژوهندهٔ آلمانی پاسخ کیخسرو را در این بیتها که به گمان ما الحاقی است، چنین تعبیر کرده است: روغن را از شیر گرفته‌اند. یعنی مرتکب تبهکاری شده‌اند و از اینرو شبان، یعنی دشمن باید رانده شود! ولی نگارنده آنرا چنین تعبیر میکند: در گله‌ای که شبان آن چربی را از شیر میدزدد، پرورش گوسفندان چگونه ممکن است؟ باید نخست این شبان تبهکار را بیرون راند!



خالقی مطلق- یادداشت های شاهنامه-دفتر نهم-ص712

داستان سیاوخش