حلقه ی زمان

                         

حلقه ی زمان یا زمان مدور


زمان از بنیادی­ترین چالش­های دانش بشری است که اندیشمندان و دانشمندان در آن به کند و کاومی ­پردازند. ذهن جست و جوگر انسان برای زمان توانایی و امکانات بسیاری ارزیابی می کند. خدایان زمان همواره از خدایان قدرتمند، بلعنده و ویرانگر شناخته می شوند.

در باورهایی که در آن زندگی از تولد آغاز شده و به مرگ ختم می شود زمان دارای تعریفی مشخص است. در این تعریف، زندگی از نقطه ­ای شروع می ­شود و هم ­چنان رو به جلو می­ رود. میل به جاودانگی در این باور به صورت باور به رستاخیز پس از مرگ و زندگی در جهانی دیگر جلوه می­ کند. در زمان خطی هر رویدادی فقط یک بار اتفاق می­ افتد. در این باور زمان فاقد هر گونه امکانات بازگشت به گذشته، تغییر در سرعت و توانایی رشد معکوس است. همه­ ی رویدادها در فواصل منظم رخ می دهند و همواره در خطی مستقیم به جلو می­ روند اما در باورهایی دیگر مفهومی شگفت انگیز از زمان جلوه می­ کند. در باورهایی که زمان قدرتمندترین وجود هستی شناخته می­ شود زمان از امکانات ناشناخته­ ی بسیاری برخوردار است. جشن­ ها و آیین­ های فصلی کهن، نمودی از باور تکرار در زمان و چرخش آن می­ باشد. در این باور زمان در مدار حلقوی حرکت می­ کند. فصل­ ها می­ چرخند و دوباره تکرار می­ شوند. گذشته قابل تکرار شدن است. آیین­ های فصلی بیان­گر قابلیت تکرار زندگی در زمان است که از امکانات و توانایی­ های زمان دانسته می­ شود. در این باور اگر طبیعت تکرار می­ شود زندگی انسان نیز تابعی از آن است و تاریخ هم تکرار می شود. تکرار تاریخ در زمان مدوّر در هر مکانی و هر دوره­ ای با همان جزییات می­ تواند باشد و این  قابلیت زمان مدوّر است. در زمان مدوّر همه چیز در حال تکرار است اما نسیان انسان مانع به یادآوردن یکسانی وقایع می­ شود. نام­ ها و مکان­ ها ممکن است تغییر کند اما رویدادها هم­ چنان ثابت هستند. در زمان مدوّر  طبیعت در چرخه­ای تکرار شدنی می­ چرخد. آیین­ های فصلی همواره یادآوری می­ کنند که جهان در حال چرخش و تکرار است. در نشان فروهر، زمان مدوّر با حلقه­ی دور کمر فروهر نمایانده می­ شود. نکته در این است که حلقه­ی پیمان که منسوب به مهر است در دست فروهر می­ باشد. این حلقه­ ی پیمان در این همانی با حلقه ی زمان نشان می­ دهدکه مهر با زمان در ارتباط است. بی­ مرگی، جاودانگی، نسیان و تکرار مفاهیمی هستند که در زمان حلقوی تعریف می شوند، در زمانی که قابلیت بازگشت به گذشته، حرکت سریع و حرکت کاهنده دارد. مفهوم تناسخ نیز در زمان مدوّر قابل بازیابی است. 

نظرات 5 + ارسال نظر
فرانک چهارشنبه 1 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 09:20 ق.ظ

.

درود به یاران همراه
مسئله ی حلقه ی زمان را نیره ی گرامی د رنوشتار پیشین مطرح کردند. در این نوشتار به اجمال درباره ی زمان حلقوی گفته ام . از آن جا که در حال حاضر به منابع دسترسی ندارم تا اشارات را مستند ارائه دهم، پوزش می خواهم. در اولین فرصت منابع مربوط به این مفهوم را معرفی خواهم کرد.
سپاس از دوستان دوست

پروانه چهارشنبه 1 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 03:32 ب.ظ

این مفهوم زمان هم یک مفهوم درستی است.
به همین دلیل است که شاهنامه می خوانیم چون رخدادهای یکسان در زمان های گوناگون(از مدل خطی آن) و مکان های گوناگون تکرار می شوند.




این مفهوم زمان عجیب درگیر می کند آدم. وقتی داشتم به حلقه ی زمان فکر می کردم تا این نوشته را اماده کنم شاهنامه در ذهنم وول می خورد تا این مفهمو حلقوی را در آن پیدا کنم. بله در شاهنامه «رخدادهای یکسان در زمان های گوناگون(از مدل خطی آن) و مکان های گوناگون تکرار می شوند.»[پروانه] اما به گمانم بشود در مورد مفهوم زمان حلقوی هم در آن کار کرد. شاید...

پروانه چهارشنبه 1 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 05:46 ب.ظ

یافتن زمان های حلقوی در شاهنامه!... فکر خوبی است!

ولی فکر من در باره رخدادهایی که در شاهنامه می خوانیم و امروز هم به گونه ای دیگر تکرار می شوند و به شکل عجیبی در خلق و خوی ما زندگی می کنند.
نمونه اش گفتگوهایی که در باره رفتارهای کاوس شاه در انجمن و همین جا داریم.

رخدادهای شاهنامه هنوز هم دارد تکرار می شود ! رخدادهایی که برآمده از خصائل نهادینه شده در بینش و منش ایرانی است. مثل همان کاووس که مثال زده اید. گویی انسان هم در چنبره ی مداری مدور در حال تکرار خویشتن است حالا با هر نام و عنوانی1! انگار هیچ چیز تغییر نمی کند فقط ظواهر عوض می شود بی آن که در هسته ی اصلی اتفاقی بیفتد. شاید فقط این اتفاق مربوط به خصائل ایرانی باشد و یا شاید مربوط به ذات انسان. هر چه هست گویی ما گرفتار چنبر مدار حلقوی زندگی هستیم.

پروانه شنبه 4 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 12:09 ب.ظ

اینکه «مربوط به خصائل ایرانی باشد» را قبول ندارم. اگر اینطور باشد علوم انسانی هر منطقه ای با دیگر منطقه فرق خواهد کرد

پروانه جان آن قدر دقت نظر داری که برای هر حرفی باید توجه کنیم این دقت نظر شما باعث می شود که ما هم دقت زیادی در گفتارمان داشته باشیم سپاس از این همه توجه و دقت.
راستش من گفتم زمان در اندیشه ی آریایی (البته آریایی به معنای اعم که شامل تمام قبایل هندو اروپایی و هندو ایرانی می شود.) و زمان خطی را به اندیشه ی سامی نسبت دادم که تمامی قبای سامی را شامل می شود. البته تاثیر هر یک در دیگری را هم نباید از نظر دور داشت. مثلا مفهوم زمان خطی را در زرتشتی گری هم می بینیم یا رستاخیز و بازگشت مسیح برامده از نگرش حلقوی زمان است.

نیره چهارشنبه 8 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 08:06 ق.ظ http://bahareman.blogsky.com/

درود و سپاس
من منتظرم که هر چه زودتر منابع را معرفی کنید چون من از دیرباز به مفهوم زمان علاقه مند بودم و امیدورام با معرفی ی منابع معتبر و جامعه کمک کنید.
مانا باشید.

به روی چشم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد