امید من...

نظرات 5 + ارسال نظر
فرشته چهارشنبه 21 دی‌ماه سال 1390 ساعت 03:44 ب.ظ http://fershteh.aminus3.com


این هم دماوند....
همچنان پر غرور وبا صلابت
من که خیلی دوست می دارمش
...
امیدوارم خوشتون بیاد

فرشته جان هم عکس قشنگ است هم شعر
ولی یادمان باشد اینجا همایش شاهنامه است و بهتر است پراکنده کار نشود.

فرشته چهارشنبه 21 دی‌ماه سال 1390 ساعت 07:23 ب.ظ http://fershteh.aminus3.com

ببخشید چون گفتید عکس را بگذارم هر چه فکر کردم دیدم عکس خالی زیبا نیست شد این که می بیند

خواهش می کنم فرشته جان
رفتم در کتابخانه ی کوچکمان به دنبال شعرهای حمید مصدق تا برایت شعری از او بنویسم که پیدایش نکردم!
ولی یادم هست چندین بار از او در وبلاگ پیشینم نوشته بودم برایت پیدایش می کنم.

اما توضیح بر عکس:
از دید بسیاری برای عکس نباید چیزی نوشت
خود عکس باید حرف یزند
وقتی به عکس های دماوند در همایش نگاه می کتم یاد فرانک میفتم که دست فریدون سه ساله را گرفته و ....
یاد ضحاک که در آنجا اسیر است....
نمی دانم پای قله رفته ای یا نه...
...

فرشته پنج‌شنبه 22 دی‌ماه سال 1390 ساعت 12:39 ق.ظ http://fershteh.aminus3.com

پس شما نوشته را پیدا کنید ... تا هما ن باش ... که باید نوشته شود
...بله پای قله رفته ام
واز عظمت و زیبایش و.. وسکوتش....
حرف های نگفته زیاد دارم
در اصل حرفهایت چنان کوچک وحقیر می شود که جز سکوت چیزی نداری
برای گفتن...
همان سکوت بهترین است

بله اونجا در طبیعت، تاریخ و اسطوره حل میشی

همینجوری در سکوت این عکس و دوست دارم به خصوص که با چشمان و دستان تو ثبت شده.
یک وجود قشنگ همراه این عکس هست و اون تو هستی!

پروانه یکشنبه 25 دی‌ماه سال 1390 ساعت 10:58 ق.ظ

تو این عکس دماوند نمی بینم؟ دماوندکجاست؟

فرشته سه‌شنبه 27 دی‌ماه سال 1390 ساعت 04:21 ب.ظ http://fershteh.aminus3.com

من هم نمی دونم.... همه که می گفتن دماوند!!!
من هم عکس گرفتم از این دور ... به اسم دماوند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد