چرا فردوسی از نام شاهنامه استفاده نکرده است

 عزیزاله جوینی، استاد دانشگاه تهران :

 جمعی از مورخان، ‌شاعران و علاقه‌مندان، 50 سال بعد از فردوسی، نام «شاهنامه» را بر روی این کتاب بزرگ گذاشتند؛ در حالی‌که فردوسی خود در این کتاب از نام «شاهنامه» استفاده نکرده است و از این اثر سترگ گاه با عنوان‌های «نامه نامور»، «نامورنامه باستان»، ‌«نامه شهریاران» و «نامه خسروان» در سرورده‌هایش یاد کرده است.

با مروری بر ابیات و داستان‌های «شاهنامه» می‌بینیم که از همین عنوان‌ها برای کتاب استفاده شده است.جوینی در ادامه به ارائه شواهد و مثال‌هایی از «شاهنامه» پرداخت که در آن‌ها فردوسی از عنوان‌های یادشده استفاده کرده است و تأکید کرد: عنوان «شاهنامه» نیم قرن بعد از فردوسی برای این کتاب انتخاب شد و این اجماعی بود که در بین علاقه‌مندان و دوستداران اثر سترگ فردوسی شکل گرفت. در واقع، در تفسیرهایی که مفسران در تبیین معنای آیات قرآن ارائه کرده‌اند، از «نامه» به عنوان «کتاب» یاد شده است و «نامه» یعنی «کتاب». فردوسی از «نامه» به معنای «کتاب» یاد کرده و «نامه» را به این معنا در سروده‌هایش به کار برده است.او در ادامه با طرح این پرسش که چه فرقی دارد عنوان کتاب «شاهنامه»، «نامه نامور»، «نامورنامه باستان»،‌ «نامه شهریاران» یا «نامه خسروان» باشد، اظهار کرد: لابد فردوسی از ذکر نام‌هایی غیر از «شاهنامه» منظور داشته است و یا کسانی که از پی فردوسی آمده‌اند، نیز معنای خاصی را از «شاهنامه» مراد می‌کنند. فردوسی از این جهت از نامه استفاده می‌کند که تأکید کند اثر سترگش دامنه دربرگیری و گستره زیادی دارد که تمام پادشاهان و خسروان ایران را دربر می‌گیرد و این نیست که به بخشی از آن‌هایی بپردازد که بر ایران حکمرانی کرده‌اند. بنابراین «شاهنامه» هم شامل عناصر ایرانی و هم غیرایرانی می‌شود و بی‌خود نیست که فردوسی از عنوان «نامه» استفاده می‌کند؛ اثری با چنین عظمت و بزرگی که هیچ خللی در آن وارد نیست و چنین شاعری نمی‌تواند چیزی را بی‌دلیل بیاورد.این شاهنامه‌پژوه در ادامه به طرح معنای «شاهنامه» از نظر دیدگاه کسانی پرداخت که بعد از حکیم ابوالقاسم فردوسی این عنوان را برای اثرش انتخاب کردند و گفت: «شاهنامه» یعنی چه؟ «شاهنامه» عنوانی شد که همه آن را قبول کردند. شاه به معنای بزرگ است و در واقع شاهنامه به معنای کتاب و مجموعه بزرگی است که تمام آداب سنن و رسوم، اسطوره‌ها و تاریخ ایران بزرگ را دربر می‌گیرد و در آن از لباس‌های رزم و بزم و عبادت گرفته تا آیین‌ها و رسم‌های گونا‌گون ایرانیان حرف زده شده است؛ یعنی تمام آن‌چه را که یک ملت بزرگ باید داشته باشد، در این شاهکار می‌بینیم و ما در داستان‌های «شاهنامه» از نزدیک با آداب و رسوم ایران کهن آشنا می‌شویم؛ بنابراین «شاهنامه» یعنی کتاب بزرگ و البته خب این عنوان ایهامی هم به واژه شاه و پادشاهان دارد؛ اما این اثر هرگز به این مسأله ربطی ندارد و همان‌طور که می‌دانیم، شاه به معنای بزرگ استفاده می‌شود؛ مانند کلمه شاهراه و دیگر واژه‌هایی که با اضافه شدن کلمه شاه به معنای بزرگ از آن‌ها یاد می‌شود.جوینی سپس به ارائه مثال‌هایی از شعرهای مولانا و ناصرخسرو برای اثبات صحت گفته‌هایش درباره معنای نامه و شاه پرداخت. 

...... «شاهنامه» تنها کتاب فرهنگ ایرانی است که ما ایرانیان را به هم نزدیک کرده است و از طرفی به اقلیت‌های دیگر دینی توهین و بی‌حرمتی نکرده است؛ نسبت به یهودیت، مسیحیت و باورهای قدیم هند هیچ توهینی نکرده است.....

 

 برداشت از ایسنا

نظرات 10 + ارسال نظر
محسن سه‌شنبه 25 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 10:29 ق.ظ

این که چرا فردوسی آن را شاهنامه نگفته، بماند. شاید بنا به روایات نه چندان معتبری، شاید اگر خیری از محمود می دید، به آن شاهنامه هم می گفت. ولی دیگران خوب کردند که نام آن را گذاشتند شاهنامه. برای عبرت شاهان. یا برای خود شیرینی نزد شاهان. چرا که شاه بزرگترین بود. همان طور که در متن هم نوشته اید شاهکار و شاهراه و ........
که البته اکنون شده است بزرگراه. شاهکار هم که دیگر خوشبختانه و به یاری الله، نداریم. مطلقن نداریم. که به آن بگوییم بزرگکار.

اسناد و مدارک تاریخی ثابت کرده است که وقتی محمود ده ساله بود سرایش شاهنامه به پایان رسیده است این داستان های محمود این روزها اعتباری ندارد.

این که مطرح کردند پنجاه سال پس از فردوسی این اثر را «شاهنامه»نامیدند برایم تازه بود ! در جای های دیگر موضوع اصلا چیز دیگری بود که اگر آن مطالب را پیدا کردم حتما به اینجا خواهم آورد.

محسن سه‌شنبه 25 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 10:30 ب.ظ

من خودم هم یک بار سراغ این تاریخ ها رفتم. به نظرم ازنظر اعداد و تاریخ خیلی هم دور از ذهن نیست. الان که یک بار دیگر به تاریخ تولدو مرگ و شاهی محمود رفتم دیدم که وقتی محمود ده ساله بوده فردوسی حدود چهل سال داشته. خب:
وقتی فردوسی رخت به دیار باقی بست، محمود شاه بود. حدود 50 سالش هم بود. ینی شما معتقد هستید که شاهنامه در حدود چهل سالگی فردوسی تمام شد؟ بعدش حدود چهل سال دیگر فردوسی همین طوری نشست ودر و دیوار را تماشا کرد تا مرد؟
البته خب اگر معتقد باشیم که بله در چهل سالگی فردوسی سرایش شاهنامه به پایان رسیده. کلام شما منطقی است.
ولی چهل سال بعدش مساله ی من است. فردوسی چهل سال بعد را چه کرد؟

فردوسی حدود سی سالگی سرودن شاهنامه را آغاز کرد و سی و پنج سال سرایش شاهنامه به درازا کشید- این سی و سی و پنج جای بحث دارد- وقتی قردوسی 60 یا 65 ساله بود محمود ده ساله بود. مطلبش را پیدا می کنم و اینجا خواهم آورد.
ولی کلا این موضوع که فردوسی شاهنامه را به دربار محمود برده کاملا رد شده است.

مهدی فر زه سه‌شنبه 25 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 10:45 ب.ظ http://jametajali.blogfa.com/

سلام .
دانستنی خوبی خواندم .
هیچ به این چم از واژه ی ؛شاهنامه؛ آموخته نبودم .
برایم تازگی داشت.
تندرست باشید

سلام
این موضوع برای من مهم است که خوانندگان اینجا وقتی به اینجا سر می زنند وقتشان تلف نشده باشد و خوشحالکم که چیز تازه ای خواندید.
سپاسگزارم

مهدی فر زه سه‌شنبه 25 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 10:48 ب.ظ http://jametajali.blogfa.com/

راستی کار شما بر پایه کدام شاهنامه است مسکو یا خالقی مطلق یا...؟

یک سال و نیم پیش با شاهنامه خالقی مطلق شروع کردیم . شاهنامه متنش برا اساس نسخه فلورانس هست و زیر نویس ها مقایسه شده با نسخه های خطی معتبر موزه های دنیا از جمله موزه لنینگراد . در بسیاری جاها نامانوس می آمد .
برخی معتقدند که تاریخ نسخه خطی فلورانس دستکاری شده است
دکتر رواقی که اصلا نسخه فلورانس را قبول ندارند و نسخه هایی که خالقی مطلق دست مایه قرار داده اند را از نظر گونه شناسی متعلق به غرب ایران می دانندو بحث های بسیار
ولی ما اینجا با دوستان به این نتیجه رسیدم بر اساس شاهنامه ای که دکتر کزازی تهیه کرده اند شاهنامه خوانی را دنبال کنیم. نام کتاب هست «نامه ی باستان» که بر اساس چاپ مسکو و خالقی مطلق و.. که در مقدمه نوشته اند.در نه جلد.
شاید نامه ی باستان را بهتر من بشناسید و توضیحات من اضافی باشد.

به هر روی گاهی در هنگام خواندن نیاز مراجعه به نسخه خالقی مطلق و نسخه انتقادی چاپ مسکو می شود و برای مقایسه برخی واژه ها و یا بیت ها به آنها هم مراجعه می کنیم.
من نه جلد خالقی مطلق و نامه باستان و یک نسخه چاپ مسکو و یک نسخه ژول مل دارم. ولی نامه ی باستانم مانند جگر ذلیخا است!

پ. ن.( به اضافه چند نسخه معمولا اضافی کادو برای نوزاد و تولد و عروسی و دانشگاه قبول شدن... خودتون که بهتر می دونید همیشه نیاز کادو دادن هست)

مهدی فر زه چهارشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 02:39 ب.ظ http://jametajali.blogfa.com/

سلام .

سپاسگزارم که اینقدر وقت گذاشتید و پاسخی اینچنین مبسوط نوشته اید . متوجه شدم که انسانی محقق هستید من که غیر از یک نسخه شاهنامه ی فروغی که از پدرم به ارث رسیده نسخه ی دیگری در منزل ندارم ولی برای محققین حتما دسترسی به نسخ گوناگون برای مقایسه و تحقیق مهم است . برایم آشنایی با داستان های شاهنامه و واژه های پارسی سره آن مهم است چون در اشعارم گاه از این دانسته ها استفاده می کنم .

تندرست و شادمان مانید .

سلام
روان پدرتان شاد که شاهنامه برای شما یادگار گذاشته است.

چند سالی هست بیشتر مطالعه ام را شاهنامه و مقاله ها و کتابهای دور بر شاهنامه گرفته است و هر چه بیشتر می گذرد بیشتر علاقه مند می شوم.
داستان های شاهنامه را از دیدهای گوناگون می توان نگاه کرد و خواندن این دیدگاهها هم یکی از علایق من هست و آن چارانه ی شما در باره ی ته چاه رفتن رستم برایم بسیار ناب بود و از یادم نمی رود.

و در باره سیمرغ! هم

دو روز پیش در یک همایش کوچک 50 -60 شرکت کننده که دست کم نیمی از آنان شاعر بودند یک سخنرانی نیم ساعتی داشتم و هر چه از سیمرغ بود گفتم و خوشبختانه کسی نظر شما را نداشت!

واژه های پارسی: شاهنامه پر از واژه های ناب است البته برخی از یادها و کاربرد رفته است ولی نکته ای هست که که ما یاد می دهد ساختن واژه و ترکیبات است.

سعی می کنم به زودی در باره ی «نامه ی باستان» بنویسم شاید تصمیم گرفتید آرام آرام جلدهایی از آن را به کتابخانه تان اضافه کنید. خوشبختانه انتشارات سمت تکی هم می فروشد.
ما در انجمن جلد دو هستیم.

پر گویی مرا ببخشید
گوش شنوا در باره ی شاهنامه می بینم سر شوق می آیم.
روزگار بر شما خوش

محسن چهارشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 02:57 ب.ظ http://sedahamoon.blogsky.com

نه این که شاهنامه را برده باشد به دربار محمود. ولی در شصت و پنجسالگی فردوسی، محمود ده ساله نبوده. تاریخ تولد و مرگ این دو در ویکیپدیا این را می گوید.

ویکی پدیا خیلی معتبر نیست
یادم باشد بروم ویکی پدیا را هم عوض کنم!

اگر یادتان باشد پیش از این، یکبار در حافظ خوانی شهرزاد این کار را کردم

مهدی فر زه چهارشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 08:50 ب.ظ http://jametajali.blogfa.com/

سلام .

حرف های شما سخن های ارزشمند ادبی ست . نامه باستان را بایستی بگیرم .
آیا این کتاب واژه نامه و توضیحات هم دارد ؟

سلام
شما لطف دارید من فقط دانش آموز هستم امیدوارم که دانش آموز خوبی باشم.
نامه ی باستان را استاد کزازی به در خواست انتشارات سمت(انتشارت گروه علوم انسانی دانشگاهها) نوشته اند و از واحد های درسی دانشجویان ادبیات است.
در این کتاب به بررسی واژه ها از چند نطر پرداخته شده است که شامل معنی واژه و بررسی ریشه های واژه از دید زبانشناختی و توضیح بیت ها از نظر معنی و باور شناختی. در ضمن توضیح صنایع ادبی به کار رفته ...
جلد اول که نخستین جلد آن است نسبت به بقیه جلدها که دیرتر نوشته شده توضیحات کمتری دارد ولی از جلد دوم همه چیز خوب و کافی است.
و تقریبا از مراجعه به دیگر منابع بی نیازتان می کند.

مهدی فر زه چهارشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 09:01 ب.ظ http://jametajali.blogfa.com/

http://www.audiobook.blogfa.com/

سلام .

در سایت بالا داستانهای هزار ویک شب را به گونه ی شنیداری ذخیره کردم خیلی جالب بود به ویژه مقدمه اش.

چه خوب مدتی هست به آنجا سر نزده ام. حتما سر می زنم و فایلها را بر می دارم.

مهدی فر زه چهارشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 11:51 ب.ظ http://jametajali.blogfa.com/

سلام .
سپاس گزارم .

سلام
شما بزرگوراید.
و خوشحالم که شاهنامه زبان مشترکی بین ما هاست.

شهرزاد پنج‌شنبه 27 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 01:58 ب.ظ

یادداشت خواندنی بود. همیشه این دگرگونی معنای واژه ها در طول زمان برام خیلی جالبه
شاید یکی دیگه از دلایلی که باعث شده شاهنامه بعد از 50 سال به این نام خوانده شود برگرده به ماخذ اصلی فردوسی یعنی شاهنامه ابومنصوری.
شواهدی هست که نشون می ده در آن روزگاران این شاهنامه خوانده می شده و مورد توجه بوده مثلن عنصری می گوید:
به شاهنامه همی خوانده ام که رستم زال
گهی بشد ز ره هفت خان به مازندر
با توجه به این که در زمان عنصری هنوز شاهنامه فردوسی شناخته نشده بود، به نظر می رسه منظور عنصری از این بیت شاهنامه ابومنصوری باشه. احتمالن در سال های بعد هم این شاهنامه همچنان رواج داشته و به مرور نامه نامور فردوسی که کلام منظوم همان شاهنامه ابومنصوری است بین عام و خاص به همان نام شاهنامه شهرت پیدا کرده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد