داستان سیاوش

 

 

 داستان را از اینجا بشنوید(محسن مهدی بهشت) 

  

داستان سیاوش

۱

کنون،ای سخنگوی بیدار مغز!

یکی داستان بیارای، نغز.

سخن چون برابر شود با خِرد،

روانِ سراینده رامش برد.

کسی را که اندیشه ناخوش بود

بدان ناخوشی رای او گَش بُوَد،

همی خویشتن را چلیپا کند؛

به پیشِ خردمند، رسوا کند؛

5

ولیکن نبیند کَس آهویِ خویش؛

تو را روشن آید همی خویِ خویش.

اگر داد باید که آید به جای،

بیارای و ز آن پس، به دانا نمای.

 

چو دانا پسندد، پسندیده شد؛

به جوی تو در، آب چون دیده شد.

کهن گشته این داستان ها ز بُن،

همی نو کند روزگار کَهُن.

اگر زندگانی بُوَد دیریاز،

بر این دینِ خرٌم بمانم دراز،

10

یکی میوه داری بمانَد زمن

که نازد همی بار او بر چمن.

از آن پس که پیمود پنجاه و هشت،

به سر بر، فراوان شگفتی گذشت.

همی آز کمتر نگردد، به سال؛

همی روز جوید، به تقویم و فال.

چه گفت اندر این، موبَدِ پیشرو؟

که:« هرگز نگردد کهن گشته نو.»

تو، چندان که مانی، سخنگوی باش؛

خردمند باش و نکو خوی باش.

15

چو رفتی، سر و کار با ایزد است،

اگر نیک باشدت کار ار بد است.

نگر تا چه کاری! همان بدروی؛

سخن هرچه گویی، همان بشنوی.

درشتی ز کس نشنود نرم گوی ؛

بجز نیکوی، در زمانه، مجوی.

به گفتار دهقان، کنون، بازگرد؛

نگر تا چه گوید سراینده مَرد!

 

1- سخنگوی بیدار مغز- سراینده داستان  

در این بیت آغازین فردوسی بیگانه وار با خویش سخن می گوید

2- رامش: آسودگی و شادمانی

3- گَش:خوش و دلپذیر 

4-چلیپا کردن:خم کردن و گوژ  کردن- ولی در بیت های فردوسی معنی رسوا شدن می دهد- هر کس را که بر چلیپا بر آورنددر میان مردم رسوا خواهد شد. 

رسوا: بدنام 

5- آهو: عیب


بیت 2- سخنی  را مایه آرامی روان سراینده و شادکامی او دانسته است که آنچنان خردورانه باشد که بتوان آن را همسنگ و همتای خرد شمرد. سخنی که خرد در آن به نمود و کردار در آمده است و خود از گونه و گوهر خرد شده است  


بیت های 3و4- هر آن کس که اندیشه ای نادرست و ناپسند داشته باشد، لیک به آن ناخوشیِ رای و دید خویش فریفته باشد و بدان بنازد، خویشتن را در نزد خردوران و رایمندان رسوا خواهد

  گردانید و در نادانی و کانایی،پر آوازه.  


بیت 5- آدمی به عیب و آهوی خویش کور است و خوی و خیم خویش را پیراسته از هر کاستی و ناراستی می داند. 

  نامه ی باستان - دکتر کزازی

 

 وارد کردن بیت ها از  فرناز


نظرات 10 + ارسال نظر
محسن سه‌شنبه 18 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 03:30 ب.ظ http://sedahamoon.blogsky.com

این خطاب فردوسی به خودش عین غزل است. معمولن در غزل شاعر در آخرین یا گاهی یک بیت به آخر مانده خطابی به خودش دارد که در شاهنامه نیست. این اولین باری بود که این را من از فردوسی دیدم.

که معمولا از خودشان تعریف می کنند ولی فردوسی یکبار از خودش تعریف می کند آن هم چه تعریفی!
ولی در سرتاسر شاهنامه نمی بینی بگوید فردوسیا!

شاهنامه خوانیتان نسبت به گذشته دگرگون گشته! این لحن بهتر است.
دمتون گرم

محسن سه‌شنبه 18 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 09:45 ب.ظ http://sedahamoon.blogsky.com

ممنون.
من توی داستان سیاوش تخصص دارم.

درسته فردوسی نمیگه فردوسیا. سعدی زیاد میگه سعدیا. ولی حافظ کمتر.
حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج
فکر معقول بفرما گل بی خار کجاست

این که از حافظ نوشتم رو اگه مردم آویزه ی گوش خودشان بکنند خیلی مشکلات حل میشه.

بله دیگه بر همه ی ما روشن است!

یک دلیل آوردن نامشان شاید برای این بود که نامشان را بر غزل حک کنند !

مهدی فر زه چهارشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 11:11 ق.ظ http://jametajali.blogfa.com

سلام .

مطالب خوب و ارزشمندی خواندم . حیف است که چنین مطالبی اشتباه تایپی داشته باشند .

دکتر کزای
نجسیم
هرودن
ای واژه را در بنیاد ایرانی
استنه در معنی

لطفا پس از ملاحظه پیامم را منتشر نکنید .

سپاس گزارم .

سلام

از اینکه با دقت و علاقه یاداشت ها را خواندید بسیار سپاسگزارم

یک : تایپ شعر ها از فرناز است و باقی از من بی دقت!
پوزش می خواهم

دو: اشتباهات برطرف شد فقط یکی می ماند:"نجسیم" که همان زمان تایپ چون معنی اش را نمی دانستم چند بار نگاهش کردم دیدم همین هست به خودم گفتم خوب معنی اش را نمی دانی دلیلی بر اشتباه بودن نیست برو سوادتو زیاد کن!
حالا که شما اشکال گرفتید و در ادب دانی شما تردید نیست به سراغ گوگل رفتم و دیدم این واژه وجود ندارد.
حالا شما و دیگر دوستان فکر می کنید در این اشتباه چاپی، واژه درست جایگزین آن چیست؟

مهدی فر زه چهارشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 12:48 ب.ظ http://jametajali.blogfa.com/

سلام.
اختیار دارید ؛ بفرمایید.

پی دی اف برای همین ست که مردم شعردوست و شعر شناس به آسانی شعر شاعر را بخوانند.

سلام
شعر را دوست دارم چون سخنی آهنگین است و کوتاه می گوید و امیدوارم شعر شناس هم باشم.
بسیار سپاسگزارم

مهدی فر زه چهارشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 12:55 ب.ظ http://jametajali.blogfa.com/

سلام .

احتمالا "تجسیم" باید باشد به معنای پیکره بخشیدن . والله واعلم...

سلام
"ت جسیم" نیست "ن جسیم" نجسیم نوشته شده!

ابوالقاسم مهدی بهشت چهارشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 01:39 ب.ظ http://sedahamoon.blogsky.com

همی هول برداشت مر می مرا
که این تججسیم مشکل اندر صداست
ولیکن بدیدم که این نیز نیست
مرا مشکلی اندرین جای نیست.

خوب پس از هول برداشتن شما دوزاریم افتاد که بیت سی و یک رو درست کردید و حالا به من میگید برو آنلاین گوش کن!

آخه مگه میشه دانلود با آنلاین گوش کردن فرقی داشته باشه!

محسن چهارشنبه 19 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 03:36 ب.ظ http://sedahamoon.blogsky.com

من این روزها به یک دلیل بسیار موجه اصلن نمی رسم که کار کنم. کما این که بخش مربوط به سوداوه ی خبیث هم همین جوری مونده -خوندمش ولی مونده- و من نمی تونم روش کار کنم. بعدن و پس از بر طرف شدن مشکلم بهتون می گم. اینه که باید بگم من هیچ کاری روی این بیت سی و یکم نکردم.
شک نکنید. من دروغگو نیستم. مثل بعضیا.

قرارمون هم از ابتده همین بود هر زمان شما یک شعر از داستان سیاوش خواندید ما هم اینجا شما را همراهی کنیم.
فعلا تا سه هفته دیگه وقت داریم. بعدش هم که کم کم خانه تکانی و تعطیلات همه گیر می شود.
بیت سی و یکم: چند سالی است که شما را می شناسم مطمئن هستم نیازی به دروغ گفتن ندارید(مثل بعضیا!) جسارتا فکر کردم یک شوخی بود. شبیه آن اشکال تایپی که ساحل گفته بود و من و شما با وجود تذکر ساحل ندیدیم.

مهدی فر زه پنج‌شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 10:34 ق.ظ http://jametajali.blogfa.com/

سلام .

سپاسگزارم .

سلام
بزرگوارید

محسن شنبه 22 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 06:21 ب.ظ http://ketabamoon.blogsky.com/1390/11/22/post-272/

بدرودی دیگر در کتابامون به روز شد.

شاهو یکشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 08:04 ب.ظ http://shahoo-salehi.com

درود بر شما
باتشکر از زحمات شما در زمینه اطلاع رسانی
لطفا ادرس سایت را با نام سایت شاهو نقال و شاهنامه خوان وارد کنید.

درود بر شما
در واقع به صفحه نام بزرگواران نقال وپرده خوان سایت شما پیوند داده شده است . پیوندی هم با نام مخصوص شما اقزون گردید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد