خوان چهارم -زن جادو

 

 

 دکتر امیر حسین ماحوزی:

 .....

یک شاه پهلوان دیگر که با دروغ سر و کار دارد ،‌کیکاووس است. روزگار او داستانی پیش می آید که دروغ در آن نهادینه شده است. داستان چنین است که دیوها بوی دروغ از کیکاووس می شنوند و می کوشند تا او را گمراه کنند. کیکاووس فریب می خورد و به مازندران ،‌جایگاه دیوان ، می رود. دیری نمی گذرد که گرفتار می شود و رستم را ناگزیر می سازد تا با پیمودن هفت خوان ،‌او را از بند رهایی بخشد. در مرکز هفت خوان رستم ، خوان زن جادو قرار دارد. پهلوان ما که همواره رویارو مبارزه کرده است ، این بار ناچار است که تن به مبارزه ای بدهد که با دروغ سرشته است . 

 

 زن جادو ، خود را بسان بهار می آراید و نزد رستم می رود : « بیاراست رخ را بسان بهار / وگر چند زیبا نبودش نگار ؛‌بر رستم آمد پر از رنگ و بوی  / بپرسید و بنشست نزدیک اوی ». در شاهنامه ، شاید برای نخستین بار است که با پیکری رو به رو می شویم که درون و برون او باهم یکسان نیت. آن چه درون زن جادو را پوشانده است ، دروغ است.
رستم نام ایزدان را بر زبان می آورد و درمی یابد که آن زیبایی که در برابر اوست ، جز جادوگری زشت نیست ، نکته اینجاست که دروغ ، در برابر سخن ایزدی ، مانتره ، پایدار نمی ماند و درهم می شکند. پس چهره ی زن جادو بر می گردد و رستم او را از میان برمی دارد.  

.... 

برداشت از باشگاه شاهنامه پژوهان ایران


نظرات 14 + ارسال نظر
مهدی فر زه سه‌شنبه 9 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 01:50 ق.ظ http://jametajali.blogfa.com/

سلام .

مثل همیشه ؛ مطالب و تصاویر خوبی گذاشته اید .

باید با دقت چند بار مطالب را بخوانم .

موفق وسلامت باشید .

سلام
چند روزی است «هفت خوان» شما را می خوانم و نمی توانم پیامی بنویسم! آخر آنقدر این هفت خوان قابل کند و کاو هستند و از دیدهای گوناگون به آن نگاه شده است که نمی دانستم از چه بنویسم. بهتر دیدم برای خودم و خوانندگان اینجا هر آنچه در باره ی هفت خوان خوانده و شنیده ام اینجا جمع آوری کنم. این مجموعه را با سخنان استاد ماحوزی که چندین بار پای سخنرانی ایشان بوده ام آغاز شد با دیدگاههای استادان دیگر دکتر کزازی و دکتر خالقی مطلق و سجاد آیداینلو ,... ادامه خواهد یافت.
سپاسگزارم

مهدی فر زه چهارشنبه 10 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:28 ق.ظ http://jametajali.blogfa.com/

سلام .

از اینکه محبت کرده اید و شعرم "هفت خوان نامه" را خواندید سپاس گزارم .

مقالات ارزشمند شما را پی گیری می کنم و می آموزم.

سلام
شعرهای شما بسیار اندیشه برانگیز همراه با بیانات انسانی و عاطفی است . از شما سپاسگزاریم که آنها را برای خوانندگانتان منتشر می کنید.

مقالات هیچکدام از آن من نیست تنها آنها را گردآوری می کنم تا با شما و دیگر دوستان بخوانیم.

مهدی فر زه چهارشنبه 10 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:31 ق.ظ http://jametajali.blogfa.com/

شنیده ام که افزون بر دو 7خوان شاهنامه ؛ 7 خوان دیگری هم به نام فرامرز هست و نیز "چند خوان" هایی هم هست.

در باره ی خوان های گوناگون هم یک مقاله دارم که به زودی همیجا منتشر میشود.

مهدی فر زه چهارشنبه 10 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 01:25 ق.ظ http://jametajali.blogfa.com/

نگاره ی زن جادو خیلی زیباست .

چیزهایی که در این نگاره برای من جالب هستند:
آن سایه های پشت زن جادو
درخت زیبا و سبزه ها
آتش و مرغ بریان (نان و نمکدان را نکشیده)
این ابزار رستم که به کناری نهاده شده.. واین خیلی آدمو به فکر می بره
و حالت رستم که هوش از سرش رفته

اشکالات:
رستم در اینجا باید جوانتر و هیکل مندتر از این باشد
 
لباس زن جادو که خیلی پوشیده است

این عکس ها در اینترنت این طرف و آنطرف کپی شده بدون هیچ نام و نشانی و این خیلی ناراحت کننده است که شناسنامه اثر را ندانیم.
امیدوارم بتوانیم اینجا یک نگارخانه با شناسنامه بسازیم

مهدی فر زه چهارشنبه 10 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 01:27 ق.ظ http://jametajali.blogfa.com/

نماد زن جادو برای نشان دادن نبرد با دروغ و دروغگویی خیلی جالب است.

زن جادو خودش یک رمان است . و اینکه راستی همیشه پیروز است.
نکته در اینجا این است رستم نبردی با دروغ نداشته است رستم خودش عین راستی است و دروغ در برابر راستی پایدار نیست.

پایدار باشید

مهدی فر زه پنج‌شنبه 11 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 01:01 ق.ظ http://jametajali.blogfa.com/

سلام .

به نظر می آید که زن جادو از آتش برآمده شاید هم مثل اجنه و شیاطین از جنس آتش است. در سایه ای که در آسمان از وی افتاده تناسخ پی در پی زن جادو تا اسکلت شدن هست و در بالاترین تناسخ ؛ تصویر پروانه ای است روی اسکلت .



راستی ؛ دست اندر کاران شهرداری تهران دارند خیابان های اطراف کاخ گلستان و دارالفنون را "خودرو ممنوع" می کنند تا آنجا را تبدیل به "پیاده راه" کنند. فکر می کنم مکان خوب و زیبایی برای آشنایی هنرمندان و مردم شود مکانی همانند هاید پارک انگلستان.

سلام
چه خبر خوبی در باره ی خیابانهای اطراف کاخ گلستان نوشتید ما که گذرمان هم به آنجا ها نمی افتد ولی برای همان اطرافیان خیلی خوب است.
تنها بهانه ی من برای رفتن به آن جاها بازدید از موزه ایران باستان است .

سالهاست که قرار است میدان به پل تجریش را هم سنگفرش کنند و کالکسه با اسب بگذارند ولی فعلا که خبری نیست.

نقاشی:
آتش و شیطان: در شاهنامه و پیش از اسلام آتش مقدس بود و پاک نگاه داشته می شد در واقع آتش پرستی به معنی پرستاری از آتش بود.
در واقع آتش در زندگی ما بسیار سودمند است و اگر آتش نبود انسان ها هم مانند حیوانات شاید خام خوار می ماندند و به این تکامل نمی رسیدند کمی فکر کنید گرما و آتش و یا خورشید را از زندگیمان بگیرید ببیند چه بلایی به سر کره ی زمین می آید.


پروانه ی روی اسکلت چه معنی دارد؟

مهدی فر زه جمعه 12 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 01:39 ق.ظ http://jametajali.blogfa.com/

راستش نمی دانم منظور نقاش از کشیدن پروانه روی اسکلت داس به دست بالایی چیست . وقتی عکس را بزرگ کردم متوجه شدم . عکس گرزه ای گاوسار هم در کنار کمان رستم دیده می شود .
خبر "پیاده راه" را در روزنامه خواندم

گرزۀ گاو سر که جزیی از ابزار جنگی رستم است ولی نام «پروانه» یک بار هم در شاهنامه نیامده است.

منتظر درست شدن «پیاده راه» هستم.

محسن جمعه 12 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 02:12 ق.ظ

این تصویر در زمان حاکمیت جمهوری اسلامی رسم شده است. حجاب کامل این زن جادو گواه این امر است.
اگر پروانه آگاهانه رسم شده باشد دور شدنش از رستم است. چرا که وقتی زن جادو رستم را فریفته بود و به او اظهار علاقه کرده بود پروانه هم در میان بوده که در ادبیات پارسی پروانه نمادی است از عشق. با کشف راز زن جادو طبیعی است که پروانه هم برود.
در مورد آتش با نظر شما موافقم. بشر هر چه دارد از آتش دارد و تا قبل از کشف آن بشر هیچ نبود. آتش بود که انسان را در راه رسیدن به امروز یاری کرد.
حالا اگر کار شیطان بوده باز هم گلی به جمال شیطان.
برویم شیطان پرست بشویم به جهت این امر خیر که در حق ما کرد.

پروانه در ادبیات ما در راه عشق سوختن است! من ربطی نمی بینم!

مهدی فر زه جمعه 12 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 02:54 ق.ظ http://jametajali.blogfa.com/

سلام .

سر انجام موفق شم که صدا را دربلاگفایم بگذارم .

بابت راهنمایی هایی که کردید سپاس گزارم .

سلام
چه خبر خوبی
خواهش می کنم کار سختی انجام ندادم!
بروم گوش کنم.

مهدی فر زه جمعه 12 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:14 ب.ظ http://jametajali.blogfa.com/

سلام .

درست است .

(شمع و گل و پروانه بارها در ادبیات شعری مطرح بوده اند)

... و خداوند انسان را از گل با کسره و نه با ضمه ی گاف ؛
ولی (شیطان و جن) را از آتش آفرید که این امر به ما اثبات می کند که او قبلن آتش را آفریده بوده است.

سلام
بله این روزها به دلیل برق و زندگی صنعتی این مفاهیم از میان ادبیات ما رفته است جایش را مانند بسیاری چیزهای دیگر به عناصر زندگی مدرن داده است...!

پروانه و متون اسلامی: راستی شنیده ام عرب ها برای شتر 70 واژه دارند .
ولی فکر نکنم خیلی پروانه را بشناسند
یک بار از بیمه گذار اتومبیل پرسیدیم چرا اینقدر بیمه بالا رفته گفت قیمت شتر بالا رفته و وقتی می خواستم ببینم دیه یک نفر چند می شود گفتند باز بستگی دارد .گفتم مگر به تعداد شتر نیست گفتن باز بستگی دارد به نوع شتر...

پروانه شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 01:54 ب.ظ


امروز در جستجوی عکس از شاهنامه به عکس های زیادی رسیدم که این نشان پروانه در گوشه چپ بالای تصویر بود
پس این پروانه در نگاره ی زن جادو یک امضا یا علامت ثبت است و ربطی به نقاشی ندارد. امیدوارم بتوانیم معنی آن را پیدا کنیم.

یکی از آنها به ادامه یادداشت اضافه شد.

مهدی فر زه شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 10:23 ب.ظ http://jametajali.blogfa.com/

سلام .

در ایران هم نام های زیادی برای چیز هایی کم کاربرد نداریم چون نیاز نداریم مثلن به لاما فقط می گوییم شتر بی کوهان. شتر در میان تازیان بسیار پر کاربرد است برای همین است که نام های زیادی دارد.

سلام
و از پاسخ شما سپاسگزارم

مهدی فر زه شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 10:28 ب.ظ http://jametajali.blogfa.com/

بله ممکن است نشانه ی سایت یا طراح و یا نقاش باشد. در خیلی از تصاویر اینترنتی به چنین نشانه هایی برخورد می کنیم .

باشگاه شاهنامه پژوهان ایران دوشنبه 18 دی‌ماه سال 1391 ساعت 07:34 ب.ظ http://www.shahnamehpajohan.org

بادرود و ادب
نام باشگاه شاهنامه پژوهان ایران به اشتباه در تارنگار شما باشگاه شاهنامه پژوهان جوان امده است , در صورت امکان اصلاح شود . با سپاس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد