ایرج مهر آیین

 

عکس از اینجا   

ایرج بی ابزار جنگی به دیدن برادران رفته  تا  به آنها نشان دهد که خواستار دوستی و مهربانی است. سلم و تور  از سخنان ایرج که می گوید تاج و تخت نمی خواهد و خواستار آزار آنان نیست، خشمگین می شوند! تور کرسی زرین  را بر  میدارد و بر سر ایرج می کوبد ایرج از او زنهار می خواهد و چنین می گوید:

 

«نیایدت- گفت:ایچ ترس از خداینه شرم از پدر؟!پس همین است رای.
مکُش مر مرا! کِت سرانجام کار،بپیچاند از خونِ من کَردگار.
پسندیٌ و همداستانی کنی، که جان داری و جان ستانی کنی!
میازار موری که دانه کش است !که جان دارد و جان شیرین خوش است.
مکن خویشتن را ز مردمکشان!کز این پس نیابی خود از من نشان.
بسنده کنم زین جهان گوشه ای ؛به کوشش فراز آورم توشه ای.

... 

» 

ایرج جان خود را  در قمارِ «مهر آیین» می بازد! بیت ها نشان می دهد اگر او از دست برادران جان به در می بُرد باز هم  به دنبال دوستی و گسترش مهر بود!

نظرات 4 + ارسال نظر
مهدی فر زه جمعه 19 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 04:25 ق.ظ http://jametajali.blogfa.com/

سلام .

داستان ایرج پادشاه ستمدیده را خواندم

در موردی فکر می کنم اشتباه تایپی هست .

بپیچاند از خونی من کَردگار

شاید این گونه باشد .

بپیچاند از خون من کَردگار.

سلام
اشتباه درست شد!
از توجه شما بسیار سپاسگزارم.

محسن جمعه 19 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 10:03 ب.ظ http://sedahamoon.blogsky.com

فکر کنم تاریخ قمار با تاریخ پیدایش بشر یکی باشد.

بی گمان همینطور است.

مهدی فر زه شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 01:06 ق.ظ http://jametajali.blogfa.com/

سلام .

با راهنمایی های شما توانستم دو فایل صوتی از اشعارم را دکلمه و به همراه تصویر و نوشته در اینترنت بگذارم .

سپاس گزارم .

سلام
دیروز نیایش شما را در جمع خانواده گوش کردیم باید بروم دومی را بشنوم

مهدی فر زه شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 09:50 ق.ظ http://jametajali.blogfa.com/

سلام .

سپاس گزارم .

نمی دانم چه پیش آمده که فهرست لینک و مشخصات در وبلاگم به پایین رفته است؟؟

سلام
رفتم دیدم
عکس خیلی بزرگ شده و همه چیز به پایین شیفت شده
دستور کوچک کردن عکس را برایتان همانجا نوشتم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد