حسین مسرور در ظهیرالدوله
1347-1269
عکس از: اینجا
کجا خفته ای، ای بلند آفتاب / برون آی و بر فرق گردون بتاب
نه اندر خور توست روی زمین / زجا خیز و بر چشم دوران نشین
کجا ماندی ای روح قدسی سرشت / به چارم فلک یا به هشتم بهشت؟
به یک گوشه از گیتی آرام تست / همه گیتی آکنده از نام تست
چو آهنگ شعر تو آید به گوش / به تن خون افسرده آید به جوش
ز شهنامه گیتی پر آوازه است / جهان را کهن کرد و خود تازه است
تو گفتی: "جهان کرده ام چون بهشت / ازین بیش تخم سخن کس نکشت"
ز جا خیز و بنگر کز آن تخم پاک / چه گل ها دمیده است برطرف خاک
نه آن گل که در مهرگان پژمرد / نخندیده بر شاخ، بادش برد
نه جور خزان دیده گلزار او / نه بر دست گلچین شده خار او
(حسین مسرور - وفات 1347 ه.ش. شعر فردوسی نامه - راز الهام)
از نشریه جشنواره توس - 1354 به کوشش ضیاالدین سجادی
حسین مسرور سخنیار اصفهانی (۱۲۶۹ - ۱۳۴۷)، نویسنده، مترجم و شاعر متخلص به مسرور.
حسین سخنیار اصفهانی، فرزند حاجی محمدجواد تاجر کوپایی در سال ۱۲۶۹ خورشیدی در قریهٔ کوپای اصفهان به دنیا آمد. پس از انجام تحصیلات مقدماتی به فراگیری صرف و نحو، معانی و بیان، منطق، فقه و اصول و حکمت پرداخت، و سپس به تحصیل در مدارس جدید ادامه داد. پس از پایان تحصیلات به تهران رفت و به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و در دارالفنون و دبیرستان نظام به تدریس پرداخت. او زبانهای عربی و فرانسوی و انگلیسی را بخوبی میدانست و با زبان پهلوی آشنایی داشت.
به مناسبت هزاره فردوسی در سال ۱۳۱۳ مثنوی خوابگاه فردوسی را سرود که بسیار مورد توجه قرار گرفت. حسین مسرور علاوه بر آنکه در شاعری توانا و استاد بود، در نثرنویسی نیز مهارتی بسزا داشت. مقالههای ادبی و تاریخی او در مجلات ارمغان و یغما چاپ شده است. او مدتی مدیریت برنامههای ایران در آینهٔ زمان و شهر سخن را، در رادیو ایران به عهده داشت. حسین مسرور در سال ۱۳۴۷ در تهران درگذشت و در قبرستان ظهیرالدوله به خاک سپرده شد.
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86_%D9%85%D8%B3%D8%B1%D9%88%D8%B1
***
در موقع افتتاح آرامگاه حکیم ابوالقاسم فردوسی شاعران زیادی به همین مناسبت اشعاری سرودند و باز شعر او از بهترین آنها شناخته شد. منظومه ای در حدود صد بیت برای جشن هزاره فردوسی با نام «خوابگاه فردوسی» سروده با این مطلع: «کجا خفته ای ای بلند آفتاب/ برون آی و بر فرق گردون بتاب»
http://www.hamshahrionline.ir/hamnews/1383/830115/world/litew.htm
حسین مسرور سخنیار اصفهانی (۱۲۶۹ - ۱۳۴۷)، نویسنده، مترجم و شاعر متخلص به مسرور.
حسین سخنیار اصفهانی، فرزند حاجی محمدجواد تاجر کوپایی در سال ۱۲۶۹ خورشیدی در قریهٔ کوپای اصفهان به دنیا آمد. پس از انجام تحصیلات مقدماتی به فراگیری صرف و نحو، معانی و بیان، منطق، فقه و اصول و حکمت پرداخت، و سپس به تحصیل در مدارس جدید ادامه داد. پس از پایان تحصیلات به تهران رفت و به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و در دارالفنون و دبیرستان نظام به تدریس پرداخت. او زبانهای عربی و فرانسوی و انگلیسی را بخوبی میدانست و با زبان پهلوی آشنایی داشت.
به مناسبت هزاره فردوسی در سال ۱۳۱۳ مثنوی خوابگاه فردوسی را سرود که بسیار مورد توجه قرار گرفت. حسین مسرور علاوه بر آنکه در شاعری توانا و استاد بود، در نثرنویسی نیز مهارتی بسزا داشت. مقالههای ادبی و تاریخی او در مجلات ارمغان و یغما چاپ شده است. او مدتی مدیریت برنامههای ایران در آینهٔ زمان و شهر سخن را، در رادیو ایران به عهده داشت. حسین مسرور در سال ۱۳۴۷ در تهران درگذشت و در قبرستان ظهیرالدوله به خاک سپرده شد.
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86_%D9%85%D8%B3%D8%B1%D9%88%D8%B1
این کامنت شما در ادامه ی مطلب آمد.
باید این "راز الهام" را پیدا کنیم.
در موقع افتتاح آرامگاه حکیم ابوالقاسم فردوسی شاعران زیادی به همین مناسبت اشعاری سرودند و باز شعر او از بهترین آنها شناخته شد. منظومه ای در حدود صد بیت برای جشن هزاره فردوسی با نام «خوابگاه فردوسی» سروده با این مطلع: «کجا خفته ای ای بلند آفتاب/ برون آی و بر فرق گردون بتاب»
http://www.hamshahrionline.ir/hamnews/1383/830115/world/litew.htm
این کامنت شما در ادامه ی مطلب آمد.
اولین شاعری که در دوران زندگیم تصویری از او دیدم، حسین مسرور بود. بگذریم از تصاویری که از حافظ و سعدی و فردوسی تا آن زمان اینجا و آن جا دیده بودم. تصاویری خیالی. حسین مسرور در جمع تنی چند از دانشجویان دانشکده ی افسری بود. این عکس در آلبوم خانوادگی ما بود و یکی از این دانشجویان پدر من بود. از حسین مسرور عکسی در خور در اینترنت پیدا نکردم وگرنه بی کم و کاست آن را در بالای این پست می نشاندم. باید به آن آلبوم سری بزنم و عکسی از آن عکس بگیرم وبخش حسین اش را ببرم و این جا بچسبانم. هرچند آن نیز آنی نخواهد بود که دوستش دارم.
http://www.greenpoems.com/Zahir/06.jpg
برداشت از اینجا
http://www.greenpoems.com/Zahir/photos.htm
عکس حسین مسرور در چهارچوبی از ظهیرالدوله در یادداشت آمد.
یک وقتی در سالهای خیلی دور که به ظهیرالدوله رفتم عکسی از حسین مسرور هم گرفتم. عکس گم شده.
شاید روزی دوباره گذرم به آن جا بیفتد.
ولی آن عکسی را که در کامنتم نوشتم را هم اینجا خواهم نشاند.
یک روزی.
ز اشعار حسین مسرور متخلص به سخنیار:
پیشه ور با هنر اصفهان / ای به هنر سرمه چشم جهان
ملک پر از صنعت زیبای توست / چشم جهان مست تماشای توست
خیز و پر از پرده کن و پارچه / تیمچه و حجره و بازارچه
جنس تو را خلق به جان می خرند / بیش ز جنس دگران می خرند
بافته های تو که نامش زریست / داغ دل تافته ششتریست
اطلس گلدار تو باشد بسی / صاف تر از برگ گل اطلسی
بر در و دیوار جهان کاشی است / شاهد زیبایی نقاشی است
چیست به گیتی به از این کیمیا / خاک دهی سیم ستانی بها
فکر می کنم این شعر از شعرهای کتاب درسی ابتدایی ما بود
این اشعار ازهر کجا که باشد داغی بر دل شاعران دیگرست. کسانی چون ...........سانسور.
یادمانی از زنده یاد دکتر محجوب و "خوابگاه فردوسی"
"جالب است بدانید در یک محفل ادبی که دکتر محمد جعفر محجوب و دیگران هر کدام شعری برای دیگران می خواندند، وقتی استاد محجوب که همین شعر را بر می خواندند به آن بیتی رسید که مضمونش این بود که همه جای پاژ پر از بوسه عاشقان تو گشت، بغض گلوی ایشان را فشرد و دیگر ادامه نداد و کتاب را به دیگری داد و خود مغموم و ساکت فرو ماند."
برداشت از یکی از ایمیل هایم
و من خیلی به خود محمد جعفر گوش می دهم. به نظر من شنیدنی ترین شکل خواندن شاهنامه است برای همه. مرد و زن. پیر و جوان.
عکس و آثار و زندگینامه
http://mirasyar.persianblog.ir/post/289