یوگنی برتلس و فردوسی

"بدیهی است مادام که در جهان مفهوم ایرانی وجود خواهد داشت نام پر افتخار شاعر بزرگ هم که تمام عشق سوزان قلب خود را به وطن خویش وقف کرده بود جاوید خواهد ماند. فردوسی شاهنامه را با خون دل نوشت و به این قیمت خریدار محبت و احترام ملت ایران نسبت به خود شد. و یکی از بهترین درر های نایاب را به گنجینه ی ادبیات جهانی افزود


(یوگنی برتلس - وفات 1957 م. منظور اساسی فردوسی - هزاره ی فردوسی)

 از نشریه جشنواره توس - 1354 به کوشش ضیاالدین سجادی


در ادامه ی مطلب از دائره المعارف اسلامی بخوانید یا همین جا تقه بزنید

یوگنی ادواردویچ برتلس
آشنایی با ایران شناسان

نویسنده: مجدالدین کیوانی


     یوگنی ادواردویچ برتلس Berthels) ، آذر 1269 مهر /1336 دسامبر 1890 اکتبر 1957)، خاورشناس بنام روسی، از برجسته ترین کارشناسان ادبیات ملل آسیای مرکزی و صاحب پژوهشهای فراوان در ادب و تصوف ایرانی و تاریخ فرهنگ و ادبیات آسیای مرکزی بود. وی که تباری دانمارکی داشت، در سن پترزبورگ زاده شد و در مسکو درگذشت.
    
     با آنکه تحصیلات خویش را در حقوق و موسیقی به سطحی عالی رساند، شوق وافر او بیشتر متوجه زبان و ادبیات فارسی و ترکی بود. در 1297 ش / 1918 م دانشجوی کنسروراتوآر و بخش خاورشناسی دانشگاه دولتی پتروگراد شد و در آنجا از استادان بزرگی چون رماسکویچ، فریمان، بارتولد و اولنبرگ بهره گرفت.
    
     برتلس پس از آنکه تحصیلات خود را در بخش زبانهای شرقی آن دانشگاه به پایان رساند، در موزه آسیایی آکادگی علوم شوروی که سالها بعد به <موسسه مطالعات خاورشناختی آکادمی علوم> تغییر نام یافت شغلی به وی داده شد و تا پایان عمر، به مدت 37 سال، در همین موزه به تحقیق و تتبع پرداخت. او ضمن پژوهش در این مرکز، به معلمی زبان و ادب فارسی در <موسسه زبانهای زنده> منصوب گردید و در 1307 ش1928/ م به توصیه بارتولد به عنوان استاد زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه دولتی پتروگراد برگزیده شد.
    
     برتلس در 1311ش/ 1932 م، به جز مسئولیتهای پیشین، ریاست بخش زبان شناسی شعبه تاجیکی آکادمی علوم شوروی را نیز برعهده گرفت. بعدها به ترتیب عضووابسته آکادمی علوم شوروی، فرهنگستان ایران، و مجمع عربی دمشق گردید.
    
     وی با دانش و تجربه ای که طی سالها کسب کرده بود، بیش از دو دهه یکی از استادان مسلم خاورشناسی و راهنمای دو سه نسل از شرق شناسان اتحاد جماهیر شوروی، و نویسنده مقالاتی بسیار در دایره` المعارف اسلام، اسلامیکا و نیزنشریه های وزین دوران خود گردید. حاصل سالها مطالعه و پژوهش این محقق 295 تالیف بود.
    
     از نخستین کارهای او در زمینه فرهنگ و ادب فارسی، می توان از ترجمه و نشر گزیده ای از داستانهای گلستان سعدی، ترجمه قطعاتی از هفت پیکر نظامی، نشر دو غزل از باباکوهی شیرازی، مقاله ای با عنوان <دربارهِ تفسیری بر غزل عطار>، و <تئاتر ایرانی> یاد کرد.
    
     وی در 1924 م رباعیات شیخ نجم الدین کبری را با مقدمه ای در <مجله آکادمی علوم روسیه> منتشر ساخت که چندی بعد به کوشش ولی الله شادان به فارسی ترجمه شد و در مجله یادگار به چاپ رسید. کارهای بعدی او اینهاست: نشر متن فارسی بختیارنامه، زندگی نامه قاآنی، گزارشی درباره مطالعات ایران شناسی و ترک شناسی در روسیه میان سالهای 1914 1920 م نوایی و عطار، شرح تاریخ ادب فارسی و دهها مقاله و کتاب دیگر مثل تصحیح یا ترجمه و نشر پاره ای از آثار کهن فارسی با همکاری دیگران مانند منتخبات ناصر خسرو، جامع التواریخ رشیدی.
    
     از کارهای تحقیقی برتلس در حوزه زبان و ادب فارسی، یکی چاپ انتقادی خمسه نظامی و شاهنامه فردوسی و تحقیقات وی در باب این دو شاعر بزرگ، و دیگری پژوهشهای گسترده او درباب ادبیات عرفانی ایران است. برتلس به مناسبت هشتصدمین سالگرد تولد نظامی گنجوی در 1320 ش1941/ م به اتفاق گروهی از همکارانش به تهیه چاپی انتقادی از خمسه این شاعر بزرگ همت گماشت. متن انتقادی اسکندرنامه را نیز در دو بخش شامل شرف نامه و اقبال نامه در 1326ش1948/ م منتشر کرد؛ اما مرگ به او امان نداد که دیگر منظومه های نظامی را به چاپ برساند. رساله اوبا عنوان نظامی در 1948 م برنده جایزه دولتی اتحاد جماهیر شوروی شد. تحقیقات متعدد و مفصل او درباره سخنگوی گنجه موردتایید و توجه پژوهشگران است. کار تصحیح شاهنامه نیز که از سوی برتلس آغاز شده بود، به پایان نرسید و دو مجلد نخستین این اثر نیز پس از درگذشت او انتشار یافت. شاهنامه 9 جلدی مورد پژوهش او پس از سالها بعد زیرنظر عبدالحسین نوشین تکمیل ومنتشر شد. این چاپ انتقادی پس از سالها، هنوز شاید از معتبرترین چاپهای شاهنامه فردوسی به شمار می آید.
    
     برتلس در مقام فردوسی شناس برجسته، به همراه هیات نمایندگان روسیه در جشن هزاره فردوسی که در 1313 ش1934/ م در ایران تشکیل شد، شرکت جست. مقاله ای که وی بدین مناسبت نوشته بود، همان سال در <نشریه فرهنگستان علوم شوروی> به چاپ رسید. سال بعد، برتلس کتابی با عنوان <فردوسی و سروده هایش> منتشر کرد.
    
     بخشی از کارهای تحقیقی برتلس مربوط به ترجمه یا معرفی و چاپ پاره ای از آثار ادبی، تاریخی یا عرفانی فارسی، و بخش دیگر شامل مقالات مختلف او، از جمله در زمینه تصوف و ادب صوفیانه است. وی توجه خاصی به متون عرفانی داشت و به همین سبب، به چاپ متن انتقادی یا ترجمه پاره ای از آثار متصوفه اقدام کرد، از این قبیل است: متن انتقادی دیوان باباکوهی، متن کامل منظومه سیرالعباد الی المعاد اثر سنایی، اشعار خواجه عبدالله انصاری، متن مختارنامه عطار، متن جام جهان نمای فخرالدین عراقی، متن لمعات همو، متن سعادت نامه شیخ محمود شبستری، متن مثنوی عصمت بخاری، متن دیوان بابافغانی، شرح الهی نامه عطار، شرح اشترنامه عطار، ترجمه منظومه عرفانی بلبل نامه عطار، ترجمه اسرار التوحید محمدبن منور، طوطی نامه ضیاء نخشبی، نورالعلوم ابوالحسن خرقانی و چاپ متن و ترجمه روسی مثنوی کوتاه دستورنامه نزاری قهستانی شاعر اوایل سده 8 ق.
    
     یکی از 6 مجموعه گزیده آثار این ایران شناس پرکار که تا 1965 م، 4 مجلد آن به چاپ رسید، مشتمل بر تحقیقات عمده وی در زمینه تصوف، معرفی نسخه های خطی تالیفات صوفیه و بررسی مندرجات آنها، و نیز بازنمایی مفاهیم اصطلاحات صوفیانه و شرح زندگی و آثار صوفیان تا ظهور ادبیات عرفانی است. برخی از آثار برتلس درباره عرفان و تصوف اسلامی خالی از اشکال نیست. محققاً نمی توان او را از این لحاظ در ردیف مستشرقان تصوف شناسی چون ریتر آلمانی و لوئی ماسینیون و هانری کربن فرانسوی قرار داد.
    
     اگرچه عمده مشغله فکری برتلس ادبیات کهن فارسی بود، اما نسبت به فارسی امروزی نیز عنایتی خاص داشت. او در مطالعات خود بدین نکته رسیده بود که برای کسب تسلط در ادبیات کهن ایران، نمی توان از شناخت زبان فارسی کنونی بی نیاز بود.
    
     مقالات <رمان تاریخی فارسی در سده بیستم>. <پیرامون تبدیل نگارش فارسی به لاتین> و کتاب درسی فارسی حکایت از همین اعتقاد دارد. کارهای تحقیقی برتلس در زمینه زبان و ادب ترکی، در مقایسه با تحقیقات وی درباره ادب فارسی چشمگیر نیست.
    
    O دایره` المعارف بزرگ اسلامی (با تلخیص)

نظرات 1 + ارسال نظر
پروانه دوشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 03:14 ب.ظ

با خواندن این متن افسوس می خورم چر ما ایرانی ها از برتلس ها کم می آوریم...

روانش شاد
یادش گرامی

این برتلس کم آدمی نبوده. یک خاور شناس که چه عرض کنم، بیشتر یک ایرانشناس بوده که حتمن با اصرار خودش در زمانی هم شده سفیر شوروی در ایران. نه سفیر سیاسی که سفیر ادبی و در هزاره ی فردوسی به ایران آمد.. و این ینی این که خودش را انداخت در جایی که بتواند شاهنامه را به زبان پارسی بخواند.
حسرت این رسیدن به آرزویش را می خورم. و حسرت این که یک صدم کتابهایی که او در زمان حیاتش از ادبیات پارسی خواند را نخواندم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد