سجاد آیدانلو و فردوسی

این مطلب از این جا آورده شده است. 

*** 

این بیت از فردوسی نیست!
سجاد آیدنلو
سالهاست که در برخی پژوهش ها و مصاحبه های شاهنامه شناسی، بیتی معروف دستاویز داوری و نتیجه گیری درباره ی موضوع «زن در شاهنامه» قرار گرفته است و می گیرد:

زن و اژدها هر دو در خاک بِه
جهان پاک ازین (زین) هر دو ناپاک بِه

برای نمونه یکی از شاهنامه پژوهان با استناد بِدین بیت و دو بیت پیش از آن نوشته اند:
گزاینده تر و تندتر سخنی که در شاهنامه از خامه ی فردوسی در حق زن نقش صفحه شده است، در این داستان {داستان سیاوش} است. و درباره ی بیت سوم از آن ابیات یا همان بیت مورد بحث معتقد اند (اگر در بیت سوم حکمی تند و سخنی گَست و تلخ نهفته است، باز از آن نابکاری های سودابه ناشی شده است و قابلیت توجیه دارد).

در کتابی علمی تحقیقی که در اصل برای درس ادبیات حماسی در دوره ی دکتری ادبیات فارسی تالیف شده، این بیت یکی از مستنداتِ برخوردهای تند و خشن فردوسی با زنان است. در کتاب "ارسال المثل" در شاهنامه پس از ذکر این بیت آمده است:

«بیت فوق نفرینی است که فردوسی در ابتدای داستانِ سودابه و سیاوش بیان می کند و از منظر او سودابه نمونه ی شومی و بدبختی، موجودی آلوده و پرگناه است»


 

در کتاب "جاذبه های فکری فردوسی در فصلِ «مقام زن» میخوانیم:
«اگر فردوسی مثلا" زن و اژدها را با هم یکی می داند همان زنی است که قرآن مجید تعبیر بسیار جالبی از او دارد: و مِن شرِ النفاثات فی العُقَد».

مولف "راز بقای ایران در سخن فردوسی" پس از نقل چند بیتی که آخرین آنها «زن و اژدها هر دو در خاک...» است نوشته اند:
«معمولا" بیت اخیر را بعضی مردان میخوانند اما همان مردان در آن لحظات، بیت پیشین را بدست فراموشی میسُپرند، شنونده هم خیال می کند که نظر فردوسی در همین بیت اخیر است»

در کتاب "زن در شعر فارسی" آمده است:
در جایی رستم، زن و اژدها را کنار هم قرار میدهد و هر دوی آنها را ناپاک می داند که شایسته ی مرگ هستند»

دکتر باستانی پاریزی در فصلِ «گذاری با زن از گدار زندگی» از کتاب "سنگ هفت قلم" با توجه به همین بیت معتقدند:
«حتا در مورد مناسبات زن و شوهری نیز فردوسی وحشتش بر تهورش میچربید که گاهی از زن به عنوان اژدها یاد میکرد»

نویسنده ی مقاله ی "زن در شاهنامه ی فردوسی" به خوانندگان تذکر می دهند که:
«اگر جایی در خلال شاهنامه بخوانند: «زن و اژدها...» باید همه ی حکایت را مطالعه کنند تا خود با نکوهش دیوی فرشته روی با استاد توس همداستان گردند.»

در مقاله ای دیگر هم نویسنده با استناد به این بیت و دو بیتِ پیش از آن به این نتیجه رسیده اند که شاهنامه درباره ی زنان هم اگر ناپارسای می شدند و یا خطایی از آنها سر می زد به همین کیفیت اظهار نفرت و بیزاری می شد.

مرحوم احمد شاملو در گفتگویی با مجله ی آدینه تصریح کرده اند که «در شاهنامه زن و اژدها هر دو ناپاک به قلم می روند و لایق فرو رفتن در خاک شمرده می شوند و هر سگی به صد زن و آن هم نه هر زنِ از خدا بی خبر بلکه به طورِ دقیق به صد زن پارسا ترجیح داده میشود»

یکی از شارحان شاهنامه نیز در مصاحبه ای گفته اند:
«شخصیت مرد شاهنامه می تواند ... زن را ناپاک و نیرنگ باز بداند (زن و اژدها ...)»

در جدیدترین پژوهشی هم که در موضوع زن در شاهنامه منتشر شده درباره ی جایگاه بانوان در حماسه ی ملی ایران میخوانیم:
«و چه زیبا چکیده ی تفکر در باب زنان در بیت (زن و اژدها ...) خلاصه شده است»

با ملاحظه ی شهرت و رواج این بیت به نامِ فردوسی در میانِ خواص و پژوهشگران، طبیعی است که در بیت خوانندگان و علاقه مندانِ شاهنامه و به طورِ کلی عامه ی مردم، بیتِ (زن و اژدها هر دو ...) از ابیات اصیل شاهنامه و نظرگاه رسمیِ فردوسی درباره ی زنان تلقی شود، چنانکه غیر از گفتگوهای شفاهی در برخی از یادداشت ها و نوشته های اینترنتی نیز این بیت به نام فردوسی، مبنای بحث و بررسی واقع شده است که خود می تواند عامل مهمی در تقویت و تثبیت انتساب آن به شاهنامه در ذهن و زبان مراجعان و خوانندگان غیر متخصص باشد.

در شماری از چاپ های شاهنامه از جمله: کلکته، چاپ سنگی بمیئی (1276 ه.ق)، شاهنامه امیر بهادری، کلاله ی خاور، شاهنامه انتشارات ایران باستان، چاپ انتشارات امیرکبیر و چاپ دکتر دبیر سیاقی، در داستانِ سیاوس و به هنگامِ آماده شدن شاهزاده برایِ عبور از آتشِ آزمون، پس ازی این چهار بیت اصلی:
نهادند هیزم دو کوه بلند / شمارش گذر کرد بر چون و چند
ز دور از دو فرسنگ هر کس بدید / چنین جُست باید بلا را کلید
همین خواست دیدن درِ راستی / ز کار زن آید همه کاستی
چون این داستان سربسر بشنوی / بِه آید تو را گر به زن نگروی
( 2/234/476-473 )

دو بیت زیر آمده است:
زنِ بد کُنِش خواری آرد به روی / به گیتی به جز پارسا زن مجوی
جهان پاک ازین (زین) هر دو ناپاک بِه / زن و اژدها هر دو در خاکِ بِه

از همین جاست که بیت دوم به عنوان نظرِ زن ستیزانه ی فردوسی بر زبان ها افتاده و حتا در پژوهش های علمی و رسمی نیز راه یافته است، در حالی که در هیچ یک از 15 دستنویس معتیر و کهن شاهنامه که پایه ی تصحیح علمی-انتقادی دکتر خالقی مطلق بوده اند و نیز دو نسخه ی حاشیه ی ظفرنامه ی مستوفی (قرن هشتم هجری قمری) و نسخه ی سعدلو چاپ عکسی دایره المعارف بزرگ اسلامی (احتمالا" متعلق به قرن هشتم هجری قمری) این بیت در بخش مربوط از داستان سیاوش دیده نمی شود.

در کتابِ "در اختیارات شاهنامه" نوشته ی علی ابن احمد (تدوین 474 یا طبق نظری 574 هجری قمری) هم که چند بیت از ابیات نکوهش زنان در شاهنامه آمده است، این بیت وجود ندارد و به احتمال بسیار اگر در نسخه ی بسیار کهن مورد استفاده ی وی چنین بیتی بود به دلیل شدت و برجستگی خوارداشت آن را در کنارِ چند بیت دیگر ذکر میکرد. به عنوان قرینه ی فرعی این نکته را هم باید در نظر داشت که "سنایی" در "حدیقه" آنجا که اندر مذمت دختر به سخنی از فردوسی استناد کرده، گفته است:
چه نکو گفت آن بزرگ استاد / که وی افکند شعر را بنیاد
کآن که را دختر است جای پسر / گرچه شاه است، هست بد اختر

که منظور او این بیت از زبان افراسیاب در داستان بیژن و منیژه است:
که را از پس پرده دختر بُوَد / اگر تاج دارد بد اختر بُوَد
(خالقی 3/322/235)

در صورتی که با توجه به چندی بیتی که وی در طعن و سرزنش دختران سروده، اگر در شاهنامه ی مورد اختیار خویش که دستنویسی قدیمی و متعلق به پیش از 525 ه.ق بوده، بیت درشت و کوبنده ای چون «زن و اژدها هر دو ...» را می یافت، بی گمان بدان اشاره میکرد تا بار و پشتوانه ی مذمت خود را سنگین تر کرده باشد.

علاوه بر این اسناد و قراین نسخه شناسی، در هیچیک از چاپ های معتبر شاهنامه هم مانند: تصحیح ژول مول، چاپ مسکو، داستان سیاوشِ بنیاد شاهنامه، تصحیح آقای مصطفی جیحوی و چاپ دکتر جلال خالقی مطلق این بیت نیامده است، و همچنان که قبلا" نیز برخی محققان به تاکیذ نوشته و گفته اند، بیتِ «زن و اژدها هر دو ...» از سخیف ترین ابیاتی است که در تاریخ استنساخ و تصحیح شاهنامه به نام فردوسی جعل و الحاق شده است.

درباره ی زمان و عامل این جعل و الحاق نمیتوان قاطعانه نظر داد، اما با توجه به اینکه بیت مورد بحث در 15 دستنویس معتبر مبنای چاپ دکتر خالقی مطلق که متعلق به فاصبه ی سالهای 614 تا 903 ه.ق هستند و نیز دو نسخه ی سعدلو و حاشیه ی ظفرنامه، هر دو از قرن هشتم ه.ق نیامده است، شاید از قرن 9 و اوایل سده ی دهم به بعد در برخی از نسخ کم اعتبارتر شاهنامه افزوده شده و از آنجا به چند چاپ نامعتبر راه یافته است.

زنده یاد علامه دهخدادر امثال الحکم پس از اِسنادِ صورت معروفِ بیت «زن و اژدها هر دو ...» به فردوسی، در زیر آن افزوده اند: «تمثل "زن و اژدها هر دو در خاک به"، این بیت در متن گرشابنامه اسدی توسی نیست و در نسخه ی اساس تصحیح شادروان استاد یغمایی، در داستان مکرِ همسر و دخترِ شاه کابل برای کشتن گرشاسب و آشکار شدن راز آنها، به مناسبت ابیاتی که درباره ی زنان آمده، در حاشیه افزوده شده است.

تاریخ کتابت این دستنویس 860 ه.ق است. بر این اساس آیا میتوان حدس زد که بیت مذکور با تغییری جزئی در مصراع دوم از این نسخه ی گرشاسبنامه در بعضی دستنویس های شاهنامه (از قرن نهم و دهم به بعد) وارد شده است؟

در طول زمان، ابیات متعددی از گرشاسبنامه در تعدادی از نسخ شاهنامه و به نام فردوسی راه یافته که اتفاقا" یکی از آنها نمونه ی دیگری در همین موضوع «نکوهش زنان» است:
زنان را از آن نام ناید بلند / که پیوسته در خفتن و خوردن اند (گرشاسپ نامه، ص 10)

اینکه بیتی از گرشاسپنامه بعدها با تغییرای به فردوسی نسبت داده شده، قرینه و شاهد قابل توجهی برای تقویت حدس پیش گفته است که شاید بیت یاد شده نیز از نسخه ی (860ه.ق) گرشاسپ نامه با تفاوت و اختلافی اندک در مصراعِ دوم وارد دستنویس هایی از شاهنامه شده باشد.

ولی در هر صورت این بیت نه سروده ی فردوسی است و نه از اسدی توسی، چون در نسخه ی اساسِ گرشاسپ نامه ی چاپ مرحوم یغمایی نیز این بیت برافزوده را در حاشیه ی متن آورده اند.

شهرت و رواج این بیت به اندازه ای بوده و هست که علاوه بر کتاب ها، مقالات و مصاحبه های علمی، در شعرِ بزرگان و محققانِ معاصر نیز مورد توجه قرار گرفته است.

بیت موهن دیگری که در بحثِ «زنان و شاهنامه» گاهی (مثلا" در مصاحبه ی شاملو) به فردوسی نسبت داده میشود این است:

«زنان را ستایی سگان را ستا ی / که یک سگ به از صد زن پارسای»
زنده یاد دهخدا این بیت را نیز در امثال الحکم به نام فردوسی اورده اند و پیش از آن، در لغتِ شهنامه ی عبدالقادر بغدادی هم بیت به عنوان شاهدِ واژه ی «ستا» آمده است و فراهم آورندگانِ متن آن را به درستی جزو بیت هایی آورده اند که گوینده ی آنها معلوم نیست.
نگارنده در حدِ جستجوهای خویش این بیت را در متن و نسخه ی بدلهای چاپ های معتبر شاهنامه ندیده است و آقای خطیبی نیز آن را در هیچیک از چاپ های شاهنامه نیافته اند.

اما با توجه به بیتی از جامی شاید در نسخه ای از شاهنامه که در قرن نهم مورد استفاده ی وی بوده این بیت وجود داشته و یا حداقل در زمان و مکان زندگیِ او به نام فردوسی مشهور بوده است.

وی در حکایت «سلیمان و بلقیس» از منظومه ی "سلامان و ابسال" گفته است:
خواجه ی فردوسی که دانی بِخردش / بر زن نیک است نفرین بدش

هر دو بیتِ «زن و اژدها هر دو...» و «زنان را ستایی سگان....» برساخته ی کوته نظری ناشناخته است که خواسته عقیده ی زن ستیزانه ی خویش یا باور عمومی و غالب محیط و دوره ی زندگانی اش را با انتساب به فردوسی شهرت و مقبولیت بخشد و البته در این مقصود نیز تا حدودی توفیق یافته است، چون هنوز در جدید ترین پژوهش های علمی مربوط به زن و شاهنامه این بیت مبنای بحث و داوری درباره ی جهان بینی فردوسی قرار میگیرد.

اهمیت نسبت دادن این دو بیت و از اساس هر اندیشه و بینش درست و نادرست دیگری به فردوسی به منظور تحکیم و ترویج آن به اندازه ای بوده است که نه تنها گوینده ی گمنامِ این دو بیت، بلکه شاعران نامداری چون سنایی و جامی نیز با ارجاع به دو بیت از فردوسی در بابِ نکوهش زنان که البته یکی اصیل و آن دیگری کاملا الحاقی است خواسته اند پایه های باور خویش را استوارتر و مقبولیت عمومی آن را بیشتر کنند.

نکته ی مهمی که یادآوری آن لازم می نماید این است که درباره ی دو بیت مورد بحث در این یادداشت و ابیات مشابه نباید دو موضوع «اشتهار» و «قطعیت انتساب» به فردوسی را در هم آمیخت بدین معنی که در حافظه ی شعری بعضی از ایرانیان اعم از خواص و عوام این دو بیت وجود دارد و به هر حال جهان بینی پاره ای از مردان ایرانی را در مقطعی از تاریخ اندیشه ی این سرزمین نشان میدهد. اما نامبرداری و رواج ابیات به نام فردوسی هرگز دلیل انتساب قطعی آن ها به وی نیست و اصالت یا الحاقی بودن بیتها و به تبع آن نتیجه گیری ها و تحلیل های مبتنی بر آنها نیازمند دلایلی غیر از شهرت انتساب و تداول در حافظه ی عمومی جامعه است.

نمونه های دیگر این اصل، دو بیا بسیار معروف زیر است که بر خلاف اشتهار آنها به نام فردوسی حتا در میان برخی از ادبا و پژوهشگران، بیت نخست یقینا" و بیت دوم به احتمال بسیار الحاقی و سروده ی دیگران است:

چو ایران نباشد تن من مباد / بر این بوم و بر زنده یک تن مباد

بسی رنج بردم در این سال سی / عجم زنده کردم بدین پارسی

کتاب «نارسیده ترنج»
با مقدمه ی دکتر خالقی مطلق
اصفهان - 86

نظرات 8 + ارسال نظر
پروانه سه‌شنبه 6 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 01:32 ب.ظ

دکتر سجاد آیدانلو از پژوهشگران بسیار خوب شاهنامه هستند . با وجود عشق زیادشان به شاهنامه همیشه بسیار مستند می نویسند.

فکر می کردم این بیت را شاهنامه امیر بهادر تو دهن ها انداخته است ولی این پژوهش نشان می دهد در چاپ کلکته وو چاپ سنگی بمبئی که نخستین چاپهای شاهنامه هستند، وجود داشته است .
و چه درست پژوهششان به صورت غیر مستقیم نشان می دهد این بیت را قرن نهم و دهم هجری هم می دانسته اند.

شور بختانه کسانی که شاهنامه نمی خوانند به شدت تحت تاثیر این بیت قرار می گیرند.

من فکر می کنم، خباثت سوداوه، ممکن است فردوسی را خیلی خشمگین کرده باشد و در آنی از ذهنش این گذشته باشد. و سروده باشد و به دوستان نزدیکش گفته باشد، و دهان به دهان گذشته باشد تا روزی که یکی دیگر حالا به هر دلیلی آن را در نسخه ای که خودش داشته رونویسی می کرده نوشته باشد.
ولی قدر مسلم این که این بیت توسط فردوسی پاکزاد به نوشته در نیامده است.

پروانه سه‌شنبه 6 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 03:42 ب.ظ

من فکر می کنم یکی که این داسنتان رو خونده به خودش گفته: زنیکه خجالت نمی کشه شوهر داره و عاشق میشه! اونم عاشق پسر شوهرش! رگهای غیرت غل غل جوشیده و این بیت زده بیرون..
آخر مردهایی هم در شاهنامه هستند که اینقدر خباثت و جنایت و کج فهمی می کنند یکیش همین کاووس، عامل اصلی مرگ سیاوش همین کاوس بود
آخر این کاوس با این همه "مردانگی" اونقدر هوسباز و بی عقل و دهن بین و سبکسر بود که چند بار گول سودابه رو خورد.تازه چنان رفتاری از خودش نشون داد که سیاوش بیچاره پیش خودش گفت برم تو جنگ بمیرم بهتره تا باز این سودابه یک بند بازی دیگه را بندازه و کاوس لوسش کنه.

یکی پیدا نشده بنویسه:

مرد و اژدها هر دو در خاک به


شاید یه روز زن سالاری برگشت
اونوقت شاید یک زن پیدا شه و بگه این بیت اصلش این بوده و برای کاوس بی عقل گفته شده

ولی خارج از بار معنا، این بیت کاملن می خوره که از فردوسی باشه. اصلن عین یک بیت استخون داره.

این مرد و اژدها ......... هم از فردوسی نیست. حداقل اصلن از نظر وزن مشکل دارد. چه برسد به این که باور ذهنی او هم باشد.
در ضمن مشکل این جاست که آنقدر که مرد باسواد داشته ایم و بعضن شاعر هم شده اند، که زن با سواد نداشته ایم. اگر داشتیم حتمن آثارشان مانده بود و شاید این مرد و اژدها ........ هم البته با وزن بهتری عرضه کرده بودند.

البته اجازه بدید که من کمکتون کنم. اینجوری بگید:
مر و اژدها هر دو در خاک به
.............................

بعد توی فرهنگ لغات بنویسید:
مر = مرد

پروانه سه‌شنبه 6 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 06:02 ب.ظ

دکتر کزازی:
" این بیت هرچند استوار و سخته است اما در برنوشته های کهن شاهنامه نیست. درست است که واژه ها به زبان فردوسی نزدیک است اما سخن از فردوسی نیست و در زمان های دیگری وارد سخن فردوسی شده است."

http://www.khabaronline.ir/news-153223.aspx

شاعر این شعر اگر ادامه می داد شاید خودش دست کمی از فردوسی نداشت.

فرشته سه‌شنبه 6 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 10:59 ب.ظ http://fershteh.aminus3.com/

واین بحث ادامه خواهد داشت .. چقدر خوشحالم که توضیح دادید وفهمیدم ... ولی شاید باورتان نشود اولین بار از شما شنیدم در تمام این سالها هرگز نشیده بودم همچین چیزی .... وخوشحالم که رفتم سراغش وخواندم ...
ومی شود گفت: من نا آگاه چندان نمی دانم چرا... وباز هم چرا نوشته شده
گاه نوشته ها غیر واقعی می شوند اصل نیستند
....
در هر صورت خوشحالم خواندم
وممنون
خسته نباشید

ممنون که خواندید. و خوشحالم که ب کار آمد.

مهدی فر زه چهارشنبه 7 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 01:10 ق.ظ

از دامن زن ؛ مرد به معراج می رود.

بهشت زیر پای مادران است.



این ها اگر باور کسی باشد خیلی خوبند. ولی علی الحساب از طرف خیلی از معتقدان به گویندگان این جملات - که فکر کنم اولی از یکی از امامان و دومی از پیامبر اسلام باشد-چندان جدی گرفته نمی شود. گرچه بنرهایش را اینجا و آنجا و ب ویژه در سردر مراکز دخترانه می بینیم. نمونه اش هم برخوردی است که امروزه با زنان در جامعه می شود.
منظورم صرفن حکومت نیست که کل جامعه ی ایران است.

پروانه چهارشنبه 7 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 12:57 ب.ظ

در پاسخ به :
آقای محسن:
"شاعر این شعر اگر ادامه می داد شاید خودش دست کمی از فردوسی نداشت."

با توجه به این نکته از پژوهش دکتر آیدانلو:

"اینکه بیتی از گرشاسپنامه بعدها با تغییرای به فردوسی نسبت داده شده، قرینه و شاهد قابل توجهی برای تقویت حدس پیش گفته است که شاید بیت یاد شده نیز از نسخه ی (860ه.ق) گرشاسپ نامه با تفاوت و اختلافی اندک در مصراعِ دوم وارد دستنویس هایی از شاهنامه شده باشد. "

پس شاعر این بیت شاید همان شاعر گرشاسب نامه باشد پس سعی خودش را کرده ولی فردوسی نشده
این شاعر

خب گرشاسب نامه هم خیلی زیاد نیست. ادامه نداده دیگه.

مهدی فر زه چهارشنبه 7 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 01:49 ب.ظ http://jametajali.blogfa.com/

سلام.

بر این باورم که تربیت مادرانه در پرورش کودکانی که آیندگان کشور هستند بیشترین تاثیر را داراست.

بهشت این جهانی و بهشت آن جهانی فرزندان ؛ در گستره ی پرورش و آموزش مادران است.

حق با شماست. ولی کلن برداشت من از این مادران حسی است. متاسفانه نه مادران که پدران زیادی هم هستند که نمی توانند، نه این که نخواهند، نمی توانند کمکی به پرورش و آموزش کودکانشان بکنند.
مگر این که فقط هر روزه به آن ها سرکوفت بزنند و بگویند:
بچه جون درس بخون. منو ببین. می خوای بشی مثل من؟

فکر می کنید جز این چیزی می توانند بگویند؟
خیال می کنند کودک وضعیت آن ها را می فهمد و درک می کند. البته کودک میفهمد و درک هم می کند ولی راه کدام است؟
راه را چه کسی نشان خواهد داد؟

مهدی فر زه پنج‌شنبه 8 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 08:17 ق.ظ

البته در این روزگار عوامل بسیاری بر تربیت فرزندان تاثیر گذار است. عوامل محیطی و رسانه ها ی مجازی ولی باز هم تاثیر آموزش و پرورش مستقیم و غیرمستقیم مادر و پدر بر فرزندان شایان یاد است.

من تازه منظور شما رو فهمیدم.
بله حق با شماست.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد