ادوارد براون و فردوسی


ادوارد بروان


شک نیست که شهرت فراوان فردوسی، ب شاعری، ب سبب شاهنامه ی اوست.* نقادان شرقی و غربی، تقریبن به اتفاق، این منظومه ی بزرگ را دارای ارزش ادبی بسیار می دانند، باید دید که علت مقبولیت تمام و بی نظیر شاهنامه در ایران و سایر ممالکی که زبان پارسی در آن ها رواج دارد، چیست؟ البته در ایران نیرومندترین عاملی که همواره به شاهنامه ارج و مقام خاصی بخشیده است غرور ملی ایرانیان است نسبت به این کتاب که نماینده ی مجد و عظمت قومی آنان است. 

 

(ادوارد بروان - تاریخ ادبیات ایران - جلد دو فردوسی تا سعدی، ترجمه ی مجتبایی )

 از نشریه جشنواره توس - 1354 به کوشش ضیاالدین سجادی

 

* سطر اول این یادداشت با توجه به کامنت خانم ها پروانه و شهرزاد، به شکل زیر باید باشد: 

 شک نیست که شهرت فراوان فردوسی، به شاعری، به سبب ساهنامه ی اوست.  

 

اگر این متن بدون این توضیح درست می شد کامنت ها بی معنی می شدند. 

هر چند که متن کلی به های دیگری هم داشت که از دست خودمان هم در رفته بود.

 

نظرات 14 + ارسال نظر
پروانه دوشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 08:14 ق.ظ

می توانم بپرسم چرا شما "به" را به "ب" می نویسید؟
خواندن "ب" در متن شکل خنده داری به آن می دهد انگار مرتب یک بمب منفجر می شود

این ب ینی ب. آن به ینی یک میوه ی خوردنی.
فکر کنم بهتره که ب ب عادت کنیم.
باید بببینیم کدام کلمات دیگر را هم می شود این گونه ساده کرد.
مثلن جیم شدم. را بنویسیم. ج شدم. اصلن همه این ج را جیم می خوانند. یا چ را چرا باید چه بنویسیم؟
یا رفتم ن خریدیم. خب وقتی که ن را نون هم تلفظ می کنیم چرا ن ننویسیم.
علی حساب ب را عادت کنیم. تا بعد.
کمک کنید. بیایید زبان پارسی را ساده کنیم.
البته نوگرایان ها همیشه مورد تمسخر مردم بوده اند و به کارهایشان خندیده اند ولی بعدها جا افتاده.

پروانه دوشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:33 ق.ظ

من و شما "ب" را "بِ" می گوییم سالهاست که "ب" را از کلاس اول با سکون تلفظ می کنند.
و "ن" را نون نمی گویند و ن با سکون تلفظ می کنند.
نظریه شما با سواد اندک من کاملا رد است.

در ضمن من صاحب نظر نیستم باید از استادان فن ادبیات پرسید.
در همایش سال گذشته شاهنامه یکی از اساتید ادبیات بسیار عصبانی می گفت این عربها تنها نبودند که به زبان ما صدمه زدند این وبلاگ ها در حال تخریب زبان فارسی هستند و صد برابر کارشان از عربها بدتر است.

در کلاس اول می خوانند شکلش ب نامش ب و تلفظش ب ساکن. البته برای همین هم هست که دانش آموزان تا کارشناسی هم مشکل نوشتن دارند. بهر حال چشم:
-من متن را میدهم به دانش آموزان دتبستانی اگر ب ساکن گفتند بر میگردم به به خوردنی. ولی به هم غلط است چون به است نه ب این را همیشه خواهم گفت که به غلط است.- به نظر من اصلن عرب ها زبان پارسی را بد که نکردند هیچ خیلی هم غنا بخشیدند. زبان پارسی به گرد زبان عربی هم نمی رسد نه در لغت و نه در دستور زبان، ولی این که من تعصبی روی آن دارم بماند. در ضمن من به شخصه یک چیز دیگر هم می خواهم و آن حذف حروف عربی است از زبان پارسی مثلن ینی به جای یعنی. گاهی هم که می بینم دارم به جایش کلمات لاتین جانشین می کنم از خودم دلخور می شوم. ولی..
آن استاد متاسفانه یا خوشبختانه درست گفته اند. با گسترش این ارتباطات عمومی، چه بسا تا صد سال دیگر همه با یک زبان بنویسند. خیلی دلخورند بروند وبلاق ها را فیلتر کنند شاید افاقه کند

امیدوام این اقای استاد این جا را نبینند که دوباره خشمگین بشوند. چند مثال:

توو لینکدونیم هستی، برات اس گذاشتم، میس انداختم، آف بودی.
حتمن بازم به ما که رسیدی شارژت تموم شد. اند دودر کردنی. ......

شهرزاد دوشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:58 ب.ظ

در مورد این "ب" و "به" یک نکته ظریفی هست که کمتر به آن توجه کرده اند و می کنیم و آن این که در گذشته به هنگام آموزش حرف "ه" آموزگاران فقط صدای های ملفوظ این حرف را به بچه ها می آموختند ولی این "ه" در حقیقت صداها و یا نقش های دیگر هم در واژه می پذیرد. برای همین هم امروز وقتی مثلن از مهرسا می پرسید این حرف "ه" که به "به" چسبیده چیست؟ می گوید "اِ" آخر و نه "ه" یعنی صدایی که به واژه هویت می دهد وگرنه اگر این صدا نبود دایم باید برای رساندن منظورمان در جمله و روشن کردن معنی یک واژه دست به دامان حرکات فتحه و کسره و ضمه روی وازه می شدیم. در حقیقت این همان کسره است که به ها مبدل می شود حالا گیرم ما "به" را "ب" نوشتیم آن وقت باید تمام قواعد دستور
زبان پارسی را برای این نظریه به هم بزنیم مثلن به هنگام جمع بستن واژه پرنده دستور زبان می گوید این های غیر ملفوظ است که به "گ" تبدیل می شود و پرندگان را می سازد و همین طور در واژه های مثل سازنده، درنده و ... بنابراین من فکر می کنم باید کمی محتاطانه تر با این گونه نظریه ها رفتار کنیم تا هم به واسطه تغییرات مناسب پویایی زبانمان را حفظ کنیم و هم از اشتباهات خواسته یا ناخواسته پرهیز کنیم.

ادوارد براون و فردوسی: یکی از بخش هایی که در درس زبان تخصصی می خواندیم، بخشی از تاریخ ادبیاتی بود که ادوارد براون درباره شاعران ایرانی نوشته بود و یکی از جذاب ترین این بخش ها- هر چند آمیخته با افسانه بود - بخشی بود که درباره فردوسی بود و داستان قشنگی که در تاریخ گزیده هم آمده و درباره سه شاعری بود که با هم مشاعره می کردند (شاید فرخی و عنصری و عسجدی) و فردوسی به صورت ناشناس بر آن ها وارد می شود و هر یک از آن ها مصرعی از یک دو بیتی را می سراید و تلاش می کند قافیه را بر فردوسی تنگ کند و فردوسی که برای سرودن چهارمین مصراع کار دشواری در پیش داشته به بداهه شعری می سراید که همه حاضران از طبع خوش و چیرگی او به زبان و ادب پارسی شگفت زده می شوند این دوبیتی چنین است:
چون روی تو خورشید نباشد روشن
هم‌رنگ رخت گل نبود در گلشن
مژگانْت همی گذر کند از جوشن
"مانند سنان گیو در جنگ پشن " (فردوسی)

هر چند احتمال می رود این داستان ساختگی باشد ولی در هر حال حالا که از ادوارد براون نوشته اید بد ندیدم این حکایت را هم در اینجا بیاورم.

شما حجت بر من تمام کردید. من غلاف کردم. چشم.
در این مورد یک چیز جالبی از زبان کردی بگویم. در کردی این ه در هر کلمه ای فتحه است.

مثلن می خوانیم فرناز
و می نویسیم:
فه رناز.
پروانه جالب تره. چون آخرش این ه هست آن را هم با فتحه می خوانیم ینی
په ر وا نه
***
بگردیم داستان را پیدا کنیم. شعرهایش هم در داستان هست؟

شهرزاد دوشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 04:15 ب.ظ

اختیار دارید شما بزرگوارید.

گویش های محلی و زبان های کردی و ترکی همیشه برای من جذابیت داشته به این ترتیبی که نوشتید فکر می کنم نوشتن و خواندن شهرزاد و مهرسا چقدر باید سخت باشد اگر غیرممکن نباشد!
***
فکر می کنم هم داستان و هم شعر را بتوان خیلی راحت در گوگل پیدا کرد.

مهرسای عزیز دلم کردی و پارسی ندارد. ترکی را خیلی آشنا نیستم. ترکی بلدم ولی رسم الخطش را نمی دانم ولی کردی را بلد هستم. کردی مهرسا با پارسی فرق ندارد. خیلی که متفاوت باشد ه بعد از میم به شکل کسره تلفظ می شود. مانند مرآت. !!!!

شاید ترکی آن بشود میهرسا. و این ی خیلی ی است.
شهر زاد هم در کردی شارزاد تلفظ می شود. که شهر می شود شار. ولی اگر یک کردی بخواهد شهرزاد را پارسی تلفظ کند و کردی بنویسید می نویسد:
شه ر زاد.

شاید در برخی گویش های کردی مهرسا این گونه نوشته بشود.
میهرسا. که این ی کسره است. به غلظت تلفظ ترکی نیست. البته قضاوت نهایی با رشاد است که آخر زباندانان کردی است. خبرش کردم که سری به این جا بزند. و قامنت وزینی در پی افاضات من در ربان کردی در این جا بگذارد.
ولی په ر وا نه همان است که گفتم.
خودم چند نفر به همین نام در کردستان می شناسم که به آن ها می گویم: په ر وا نه.

پروانه دوشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 07:11 ب.ظ

آن قدیم هاترکمن ها یی که اصلا فارسی نمی دانستند منو پِرٌاناه perrana صدا می زدند

صدا ته گلوی ترکمن ها می ماند.
پروانه گفتن کردها را هم شنیده ام . یاد تان باشید وقتی شما را دیدیم کردی من را صدا بزنید (امیدوارم به زودی شما را بیینیم فعلا سلام گرم ما را به خانواده برسانید)

ترانه به دنیا نیامده بود. دختری که سه سالی اکنون از او بزرگ تر است پرسید. اسمشو می خواین بزارین چی؟ گفتیم: ترانه. گفت: پرامه؟
و این نام بر وی ماند و ما خیلی وقت ها او را پرامه صدا می کنیم.
این پراناه شما خیلی شبیه آن بود. است.

اگر روزی شما را دیدم حتمن شما را په ر وا نه صدا می کنم.

شهرزاد دوشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 08:10 ب.ظ

از توضیحات کامل شما سپاسگزارم. پاسختان را با مهرسا خواندیم هر چند خیلی سر در نیاورد ولی از نحوه تلفظ کردی و ترکی نامش کلی خندید و لذت برد.

عزیییییییییییییییییییییییییییییییییییییزم.

رشاد دوشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:18 ب.ظ

اولاً من هم با نظر سرکار خانم پروانه در مورد ب کاملاً موافقم. تونه حضت عباس بیشتر از این زبان فارسی رو خراب نکنید. سرکار خانم شهرزاد هم که حجت را بر همه تمام کردند.

آنچه در مورد زبان کردی نوشتی درست است جز یک نکته: کسره هم در زبان کردی به صورت «یـ» و ضمه به صورت «و» با یک علامت شبیه به عدد 8 فارسی ولی بسیار کوچک‌تر بالای آنها نوشته میشود. در این صورت مهرسا به صورت «میهرسا» درمیآید. شهرزاد هم «شه‌هرزاد» نوشته میشود. نوشتار لاتین زبان کردی هم بسیار شبیه به نوشتار ترکی است و تقریباً راحت نوشته و خوانده میشود.

چون که قسمم دادی به حه ضه ت عه باس. چشم.

فرانک سه‌شنبه 17 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 08:54 ق.ظ

آفرین شهرزاد. خوب توضیح داده ای. اگر نسبت به کارکرد واژگان شناخت داشته باشیم با احتیاط بیش تری برای نوآوری اقدام می کنیم ولی وقتی هم در این صورت نوآوری اتفاق بیفتد ماندگار می شود.

این حکایت فردوسی و سه شاعر درباری در گذشته ای دور نه از ادوارد براون بلکه در یک مجله ی قدیمی که در دست بزرگترها بود خوانده بودم و برایم شیرین و غرور بخش بود.

محبووب سه‌شنبه 17 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:34 ق.ظ http://mahboob-mahboob.blogsky.com

میگم من تو یه دونه وبلاگ خودم موندم. ماشالله شما چقدر فعالید! به قول خودتان "الله اکبر"!

کی؟ من؟ من این جا یک عضو دون پایه بیش نیستم. مالک این جا خانم پروانه است.

پروانه سه‌شنبه 17 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:55 ب.ظ

محسن گرامی شما بزرگ و سرور ما هستید.
محبووب گرامی محسن گرامی از مدیران ارجمند اینجا هستند و من دانش آموز کوچک ایشان و همه ی خوبان هستم.

با خودم هستم: امروز همه با من شوخیشون گرفته

خانم محبوب در تعدد وبلاق های وزینی که در آن ها می نویسم پرسیده بودند و من هم پاسخ دادم.
از لطف شما سپاسگزارم.
حالا شما این آیکون امضایتان را چرا عوض کرده اید؟
آیکون شما تا جایی که خاطره ی من اجازه می دهد این بود:

محبووب سه‌شنبه 17 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 09:54 ب.ظ

فرقی ندارد که. شما و پروانه خانم ندارد که. اصلا اینجا خانه خودم است. نه؟ (آیکون تعارف شیرازی)

دقیقند.
دعوت نامه عضویت بفرستم برایتان؟

دل ارا شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:56 ق.ظ

من الان یه سوال فنی دارم... این «ساهنامه» ی سطر اول و پینوشت اصلاحی جریانش چیه؟ براون همچین کلمه ای به کار برده؟

من فراموش کردم ماخذ این یادداشت رو بنویسم. فعلن فقط جای کلی رواضافه کردم تا این که کاملترش کنم.

من جمله ادوارد بروان رو با رسم الخط خودم نوشتم که در کامنت ها گفتند این رسم الخط غلط است. ینی ب به جای به. همین.
بعدش نوشتم اگر درستش می کردم کامنتها بی معنی می شد. ینی کسی می تونه اصلن سراغ کامنت ها نره و متن رو با اون تصحیح بخونه.
جواب دادم بهت یا نه؟

دل ارا شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:44 ب.ظ

ببخشین بازم نفهمیدم. چرا نوشتین «ساهنامه»؟

با اجازه محسن گرامی
خانم دل آرا دو سه روزی است پیام شما اینجاست و آقای محسن گویا اینجا نیامده اند .ایشان از این اشتباهان تایپی در یادداشتهای همایش دارند گاهی من درستشان می کنم این یکی را هم دیده بودم و تصمیم داشتم درست کنم یادم رفته بود.
الان می روم اصلاحش می کنم.
پروانه

دل ارا یکشنبه 22 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:39 ق.ظ

مرسی خانم پروانه.
اول فکر کردم نوشته ی فرای است و عمدی در به کار بردن این کلمه داشته. بعدا اما متوجه شدم که اشتباه تایپی است.


خب البته مرض ویراستاری من رو هم به قضیه اضافه کنین!

من اصلن یه ساهنامه دقت نکردم. فکر کردم منظورت ب است.
محسن.

باقی با خانم پروانه.

پروانه:
خواهش می کنم .
"نوشته فرای" چه نوع نوشته ای است؟

ویراستاری: با اشتباهات تایپی خیلی مخالفم چون از روانی متن می کاهد .و از دقت شما سپاسگزارم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد