دوباره، جلالدین همایی و فردوسی


از جلال الدین همایی در ویکیپدیا بخوانید


"یک عده از نوابغ برجسته داریم که مقام شامخ آن ها بالاتر از زمان و مکان و کم و کیف است. این ها شاهبازان بلند پروازند که در قفس تنگ جای نمی گیرند.

نمودار کامل این دسته از مردم که قرن ها می گذرد و مادر ایام از آوردن فرزندی هم چون وی سترون است، روشن ترین ستاره آسمان حکمت و ادب در قرن چهارم و پنجم هجری، نابغه ی شهیر حکیم ابوالقاسم فردوسی ناظم شاهنامه می باشد که نام نامی او ورد زبان مردم عالم است.  با شنیدن اسم محبوب وی یک دنیا فضایل اخلاقی مانند وطن پرستی، شهامت ادبی، علو همت و بزرگواری، تعصب ملی و صدها صفات و خصائل پسندیده ی دیگر در ذهن مصور و در خاطر مجسم می گردد و با یاد کردن شاهنامه اش که بزرگترین اثر ادبی و ملی تاریخی زبان پارسی است، بالاترین معجزه ی ادبی، برترین آیت ادب و بلاغت و هزاران اسرار و دیقایق دیگر در روح مرتسم میشود.

مولوی یک دهان به پهنای فلک می خواست تا شرح آن رشک ملک بگوید. من حوصله ای افزون از محیط ازل و ابد می خواهم تا از هزاران قضائل فردوسی و مزایای شاهنامه یکی برشمارم. من در پیشگاه این شاعر توانا جز عجز و ناتوانایی از خود در نمی یابم و معترفم که از شناختن روح و احاطه به رموز دقایق آثار او عاجزم تا به تحدید و شناساندن چه رسد؟

وصف رخساره ی خورشید ز خفاش مپرس

که در آینه صاحب نظران حیدانند


لال الدین همایی - مقاله ی نمیرم از این پس که من زنده ام - فردوسی نامه ی مهر )

 از نشریه جشنواره توس - 1354 به کوشش ضیاالدین سج
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد