بختیاری ها و شاهنامه خوانی در شب یلدا





می‌گویند در شب یلدا در استان چهارمحال و بختیاری که بیشتر بختیاری‌های ایران آنجا سکونت دارند، چند خانواده دور هم جمع می‌شوند و کسانی که شاهنامه را از حفظ هستند برای دیگران می‌خوانند. خیلی پیش آمده که کسانی که شاهنامه را از بر می‌خوانند حتی سواد خواندن و نوشتن نداشته باشند. 


بختیاری‌ها اعتقاد دارند در شب یلدا، ماست، شیر، پنیر، کنجد، کدو و نان جوی که خورده شود تا پایان سال موجب فزونی و فراوانی نعمت می‌شود و باعث می‌شود که تا سال بعد از این نعمت‌ها بخورند. 

شب یلدا در قوم بختیاری به عنوان شب چله خوانده می‌شود. بختیاری‌ها در این شب کدو تنبل‌های بزرگی که نماد خورشید را برای آن‌ها دارد، آب‌پز می‌کنند و آن‌را به صورت ریز ریز شده در آش کشک می‌خورند. 

رسم جالبی که در میان بختیاری‌ها رواج دارد، به این صورت که نان‌های محلی به نام گرده را با قطر زیاد ماده می‌کنند. بین این نان مهره آبی رنگی به نام لپک می‌گذارند. در شب یلدا نان را تقسیم می‌کنند وهر کس که در قطعه نان او لپک جای دارد، به بخت و اقبال معروف ‌شده و او را شانس خانه می‌دانند.


در ادامه برگزاری این آیین در چند شهر دیگر را می خوانیم:

برداشت از اینجا


کرمانی‌ها و کوله​ای پر از هدیه هیزم شکن


حکایت شب یلدا در میان کرمانی‌ها با آن داستان قدیمی معروفش شنیدنی است ؛ کرمانی‌ها شب یلدا را تا صبح بیدار می‌مانند و این شب زنده‌داری هم برای خودش حکایت جالبی دارد. کرمانی‌ها می‌گویند در این شب قارون به شکل هیزم شکنى که پشته‌اى هیزم برپشت دارد به خانه‌ها سرکشی می‌کند و به آنها هیزم مى دهد و این هیزم‌ها تبدیل به شمش هاى طلا مى‌شود.

قدیم‌تر‌ها بسیاری از خانواده‌های کرمانی شب یلدا را تا ۴۰ روز چله نشینی می‌کردند به این امید که در یکی از این شب‌ها قارون به خانه آنها هم سری بزند و به آنها شمش طلا بدهد. خانواده‌های کرمانی شب یلدا را با جمع شدن دور کرسی و قصه‌گویی، گرفتن فال حافظ، دورهم‌نشینی و خوردن «شب‌چَره» یا خوراکی‌های یلدا و خنده و شادمانی سپری می‌کنند.

یلدای قزوینی‌ها و حکایت ننه سرما

مادر بزرگ‌های قزوینی می‌گویند اگر در شب یلدا، ننه سرما گریه کند باران می‌بارد، اگر پنبه‌های لحاف بیرون بریزد برف می‌آید و اگر گردنبند مرواریدش پاره شود تگرگ می‌آید.

قزوینی‌ها آوردن میوه‌های خشک و تر و میوه‌هایی که رنگ سرخ دارند مانند هندوانه و انار را همراه با خوراکی‌های دیگر خوش یمن می‌دانند و معتقدند این خوراکی‌ها به روزی‌شان در زمستان برکت می‌دهد.

وقتی مادر بزرگ‌ها در آوردن تنقلات کمی دیر می‌کنند کوچکترها شعر هر که نیارد شب چره / انبارش موش بچره را بلند بلند می‌خوانند که این شعر باعث می‌شود مادربزرگ در آوردن شب چره عجله کند. خانواده‌های قزوینی شب یلدا سبزی پلو با ماهی‌دودی می‌خورند و پس از آن با هندوانه، انار، انواع تنقلات مانند کشمش، گردو، تخمه، آجیل مشگل‌کشا و انجیر خشک، شب‌نشینی خود را به اولین صبح زمستانی گره می‌زنند.

ایلامی‌ها و رسم شلی ملی

یکی از مراسم‌ ویژه ایلامی‌ها در شب یلدا که از قدیم بین اهالی رایج بوده، رسم شلی ملی است.

در این شب کودکان به بالای پشت‌بام‌ خانه‌ همسایه​ها می‌روند و سبدی را که به طنابی وصل است به داخل خانه همسایه آویزان می‌کنند و با خواندن اشعاری از صاحبخانه می‌خواهند کمی از تنقلات شب یلدا را برایشان داخل ظرف بریزد، هر خانواده هم بسته به وسع خود این کار را انجام می‌دهد.

خانواده‌های ایلامی شب یلدا را در منزل یکی از بزرگان فامیل جمع می‌شوند و این شب‌نشینی با نقل حکایات و داستان‌های قدیمی گاه تا سپیده دم ادامه دارد. هندوانه را هم نمی‌توان از سفره شب یلدای ایلامی‌ها حذف کرد، همان هندوانه‌هایی که خانواده‌ها از یک ماه پیش آن را خریداری کرده‌اند تا در شب یلدا از مهمانان‌شان پذیرایی کنند.

خوش آمدگویی به عمو چله و چله زری

اصفهانی‌ها از قدیم‌ مراسم مفصلی برای شب یلدا داشتند که هنوز کم و بیش ادامه دارد.

اصفهانی‌ها می‌گویند زمستان به دو بخش چله و چله‌کوچیکه تقسیم می‌شود که وقت چله از اول دی تا دهم بهمن است اما چله کوچیکه از دهم بهمن آغاز می‌شد و تا سی بهمن ادامه دارد.

اصفهانی‌ها چله و چله کوچیکه را به دو نام چله زری و عمو چله صدا می‌کنند.از همان قدیم‌ها شب چله در اصفهان خانوادگی برگزار می‌شود و خانواده‌های اصفهانی با پهن کردن سفره‌ای با عنوان سفره شب چله، این شب را گرامی می‌دارند.

آذری‌ها و خوانچه هدیه نامزدی

آذری‌ها رسم زیبایی در شب یلدا دارند، در این شب کسانی که نامزد هستند برای نامزدهای خود طبق‌هایی بنام خوانچه می‌فرستند که معمولا این کار از طرف خانواده داماد انجام می‌شود.

درون خوانچه‌ها شیرینی، پرتقال، سیب، انار، هندوانه، آینه و پارچه قرار داده شده که با پولک و تور تزیین می‌شود، هنگام غروب، زنان فامیل برای کمک به منزل داماد می‌روند و در این مراسم شادی و پایکوبی هم می‌کنند.

پس از آن طبق‌های آماده بر سر افرادی گذاشته می‌شود تا روانه خانه عروس شوند و مادر عروس پس از تحویل گرفتن طبق‌ها، هدایایی مانند پول یا شیرینی به کسانی که طبق​ها را حمل کرده​اند می‌دهد.

فردای این شب مادر دختر تمام طبق‌ها را در اتاق مهمان می‌چیند و از زنان فامیل دعوت می‌کند تا برای صرف شیرینی و میوه به منزل‌شان بیایند.

تبریزی‌ها در اولین سال ازدواج یک رسم زیبا هم دارند، پدر عروس قبل از غروب آفتاب سهم دختر و دامادش را که شامل هندوانه، میوه، آجیل، شیرینی، یک قواره پیراهنی باکفش و چادری است را کنار گذاشته و روانه منزل آنها می‌کند.

نکته جالب این‌که زنان آذری معمولا تا پایان چله کوچک خانه تکانی نمی‌کنند و اعتقاد دارند اگردر طول این دو چله کسی خانه تکانی کند، چله او را نفرین می‌کند و کسی هم که چله نفرینش کند قطعا به نکبت و بدبختی گرفتار می‌شود.

فال سوزن همدانی‌ها

همدانی‌ها در شب یلدا مراسم ویژه‌ای دارند، آنها هم مانند بسیاری از اهالی دیگر شهرهای کشورمان فال می‌گیرند؛ اما فال سوزن!

همه دور تا دور اتاق می‌نشینند و یکی از پیرزن‌های فامیل اشعاری را می‌خواند، دختر بچه‌ای هم پس از اتمام هر شعر، روی یک پارچه نبریده و آب ندیده سوزن می‌زند و مهمان‌ها بنا به ترتیبی که نشسته‌اند شعرهای پیرزن را برمی‌دارند و آن را فال خودشان می‌دانند.

خوراکی‌هایی که در شب یلدا خانواده‌های همدانی می‌خورند در هر منطقه بر اساس شرایط آب و هوایی آن متفاوت است به‌طور مثال در تویسرکان و ملایر، گردو و کشمش هم در کنار سایر تنقلات شب یلدا میل می‌شود.

نظرات 5 + ارسال نظر
نیره پنج‌شنبه 30 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 11:10 ق.ظ http://bahareman.blogsky.com/

چه خوب که اینا رو نوشتین این جا... فقط من تا عکس ها رو دیدم چنان ضعف کردم و گرسنه ام که حدی نداره د رادامه هم که از کدو تنبل و ... گفتین، دارم می میرم تو اداره!!!

من یک کدو تنبل تو خونه دارم بیا با هم بخوریمش

فرانک پنج‌شنبه 30 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 11:47 ق.ظ

این قدیمی ها به شاهنامه ارادتی عجیب داشتند. پیرمردی را می شناسم که حالا روانش از تعلقات زندگی ازاد شده این پیرمرد از خاندان اسپهبدان مازندران بود با منش و دیسیپلین نظامی با کت و شلوار و عصای چوبی محکمش می نشست توی ایوان روی صندلی، شق ورق و شروع می کرد به شاهنامه خواندن ان هم از حفظ ! برای خود من داستان رستم و اسفندیار را از حفظ خواند و من هم با ان که سردم بود و به خودم تریک تریک می لرزیدم تا آخرشو با پشت صاف و دو تا کف پا روی زمین بدون یک کلمه حرف گوش کردم. یادش به خیر

مهدی فر زه شنبه 2 دی‌ماه سال 1391 ساعت 12:42 ق.ظ http://jametajali.blogfa.com/

سلام.

جشن هالووین و شب یلدا شباهت های باهم دارند یکی ش همین کدو تنبل. منتها در هالووین چشم و دهان در آن می سازند و شمعی در ان روشن می کنند اما در یلدای ما کدو تنبل را می پزند و می خورند.
البته یلدای باستان با جشن کریسمس شباهت هایی دارد و پژوهشگران بر این باورند که کریسمس زاده ی یلداست و یادگار کیش مهر در اروپاست.

النا جمعه 26 آذر‌ماه سال 1400 ساعت 09:48 ب.ظ

:بیخیال

شهرزاد چهارشنبه 30 آذر‌ماه سال 1401 ساعت 01:17 ق.ظ

یلداتون‌مبارک. خیلی مطالب جالب و زیبایی بودند من به عنوان یک راهنمای گردشگری تاریخی فرهنگ در کرمان خودم‌هم این رسم در شهرم را نمیدانستم این توضیحات واقعا مفیدبودند سپاسگزارم
شب های زمستانیتان کوتاه و روزهای گرمابخش زندگیتان بلند. شهرزاد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد