سعید نفیسی و فردوسی


سعید نفیسی

1274-1345


در میان سرایندگانی که از دوده ی آدمی پدید آمده اند، دو سه تنی بیشتر نیستند که سزاوار عنوان شاعر جهان باشند. از میان شعرای ایران این مقام خاص فردوسی و خیام است. خیام نیز جای فردوسی را نتواند گرفت. زیرا که شاعر خواص هر امتی است. اما فردوسی شاعر همه کس و همه جاست. هم در رزم جای دارد و هم در بزم. هم معلم اخلاق است و هم مصور رذایل و پستی های آدمی.  هم متفکر صاحب اندیشه و اندرز گوی خردمند است و هم داستان سرای فرح انگیز ِ اندوه زدای. هم سخن برای پیران دارد و هم برای جوانان. هم با مرد دم ساز است و هم با زن. هم با دانا هم داستان می شود و هم با نادان. هم یار توانگران است و هم دمساز تهی دستان. هم ندیم نیک بختان است و هم زانوی تیره بختان.

شاهنامه او دریای بی کرانی است که هر که در آن فرو رود تهی دست بر نمی گردد.


(سعید نفیسی1345-1274 - فردوسی شاعر جهان - فردوسی نامه ی مهر )

از نشریه جشنواره توس - 1354 به کوشش ضیاالدین سجادی

نظرات 3 + ارسال نظر
محسن جمعه 4 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 01:42 ب.ظ http://sedahamoon.blogsky.com

تا به حال چنین ترکیبی ندیده بودم. منظور زانوی تیره بختان است. در این جمله:
هم ندیم نیک بختان است و هم زانوی تیره بختان.

ما کجاییم در این بحر تفکر تو کجا؟

فرانک شنبه 5 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 11:01 ق.ظ

درود
به گمانم در این جا در ترکیب هم زانو باید کلمه را یکسره بخوانیم مثل همنشین. زانو به تیره بختان برنمی گردد بلکه به معنای همدمی است . هم (قید) ندیم نیک بختان است _ُ همزانوی (همنشین در معنای همان ندیم) تیره بختان.
ترکیب هم زانو برمی گردد به اصطلاح زانون به زانو نشستن.

ینی می شود هم زانوی توانگران هم شد؟

رشاد یکشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 10:21 ب.ظ http:// readingpoems.blogsky.com

من با نظر سرکار خانم فرانک موافق نیستم. اینجا «همزانو» به نظرم درست نیست. منظور از زانوی تیره‌بختان آن است که در هنگام سختی زانوی غم در بغل می‌گیرند. و اینجا می‌خواهد بگوید که برای نیکبختان همدم است و برای تیره‌بحتان هم وسیله‌ای برای آرام گرفتن.

پس ینی هم زانوی من درسته؟ چرا که من هم زانوی غم در بغل گرفتن رو استباط کردم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد