میرزا محمد داوری و فردوسی


درود جهاندار با فر و داد

بر او کاین همه داستان کرد یاد

هنرمند دانای بسیاردان

حکیم جهاندیده ی کاردان

سخن سنج فردوسی استاد طوس

که چرخ برین خاک او داد بوس

برآرنده ی نام ایران به ماه

فروزنده ی فر شاهان به گاه

گزارنده ی آسمانی سخن

نو آرنده ی روزگار کهن

که او فرشاهان فروزنده کرد

به نام این همه مردگان زنده کرد

سخن را یکی برترین پایه داد

کز آن سوی آن پای نتوان نهاد


(میرزا محمد داوری - نقل از فردوسی نامه مهر )

 از نشریه جشنواره توس - 1354 به کوشش ضیاالدین سجادی


ادامه مطلب ...

محمد علی فروغی و فردوسی

شاهنامه ی فردوسی هم از حیث کمیت و هم از جهت کیفیت بزرگترین اثر ادبیات و نظم پارسی است. بلکه می توان گفت یکی از شاهکارهای ادبی جهان است.

نخستین منت بزرگی که فردوسی بر ما دارد احیا و ابقا تاریخ ملی ما است. یک منت دیگر فردوسی بر ما احیا و ابقا زبان پارسی است. کلامش مثل آهن محکم است و مانند آب روان. و همچون روی زیبا که به آب و رنگ و خال و خط حاجت ندارد در نهایت سادگی و بی پیرایگی است.

از خصایص فردوسی پاکی زبان و عفت لسان اوست. کلیت فردوسی مردی است به غایت اخلاقی با نظر بلند و قلب رقیق و  حس لطیف و ذوق سلیم و طبع حکیم. همواره از قضایا تنبه حاصل می کند و خواننده را متوجه می سازد که کار بد نتیجه ی بد می دهد و راه کج انسان را به مقصد نمی رساند.


(محمدعلی فروغی - مقاله مقام فردوسی - هزاره ی فردوسی )

 از نشریه جشنواره توس - 1354 به کوشش ضیاالدین سجادی


ادوارد براون و فردوسی


ادوارد بروان


شک نیست که شهرت فراوان فردوسی، ب شاعری، ب سبب شاهنامه ی اوست.* نقادان شرقی و غربی، تقریبن به اتفاق، این منظومه ی بزرگ را دارای ارزش ادبی بسیار می دانند، باید دید که علت مقبولیت تمام و بی نظیر شاهنامه در ایران و سایر ممالکی که زبان پارسی در آن ها رواج دارد، چیست؟ البته در ایران نیرومندترین عاملی که همواره به شاهنامه ارج و مقام خاصی بخشیده است غرور ملی ایرانیان است نسبت به این کتاب که نماینده ی مجد و عظمت قومی آنان است. 

 

(ادوارد بروان - تاریخ ادبیات ایران - جلد دو فردوسی تا سعدی، ترجمه ی مجتبایی )

 از نشریه جشنواره توس - 1354 به کوشش ضیاالدین سجادی

 

* سطر اول این یادداشت با توجه به کامنت خانم ها پروانه و شهرزاد، به شکل زیر باید باشد: 

 شک نیست که شهرت فراوان فردوسی، به شاعری، به سبب ساهنامه ی اوست.  

 

اگر این متن بدون این توضیح درست می شد کامنت ها بی معنی می شدند. 

هر چند که متن کلی به های دیگری هم داشت که از دست خودمان هم در رفته بود.

 

شرف الدین علی یزدی و فردوسی


زندان اسکندر - یزد

ادامه ی مطلب را ببینید

خدایا به لطفت که بی انتهاست

چو لطف تو باشد چه حاجت به خواست؟

که جاوید فردوسی آسوده باد

به جایی که نامش به آن مژده داد

روانش به فردوسی اعلی مقیم

ممتع به انواع ناز و نعیم

چه نظم است کان پر هنر، داشته؟

چه کاخ فصاحت که افراشته؟

ندانم چه گویم من این گفته را؟

ازین سان گهرهای ناسفته را؟

نخوانم به سحرش که هست این حلال

نه معجز که باشد به شرعم وبال

بیان من از وصف آن قاصر است

بیان نیست حاجت، سخن ظاهرست


(شرف الدین علی یزدی - مقاله ایرج افشار - یادنامه فردوسی از انتشارات انجم آثار ملی)

 از نشریه جشنواره توس - 1354 به کوشش ضیاالدین سجادی

ادامه مطلب ...

جلال الدین همایی و فردوسی


جلوه ی عرش است این درگه کلاه از سر بنه

وادی طور است این جا موزه از پایت بکن

مرقد استاد طوس است این به خاکش جبهه سای

مدفن فردوسی است این بر زمینش بوسه زن

با دورد و با تحیت آستان او ببوس

پس بگو کای در سخن استاد استادان فن

ای ز تو مشکین هوای شعر چون از مشک جیب

ای ز تو رنگین بساط نظم چون از گل چمن

تیغ اگر باشد سخن نباشی تواش سیمین نیام

تیغ اگر باشد سخن، "باشی" تواش سیمین نیام
خود "پیمبر" نیستی "لیکن" بود شهنامه ات
آیتی منزل نه کم از معجز سلوی و "من"
کی بود هم چند یک در دری از نظم تو

آنچه یاقوت از بدخشان خیزد و در از عدن

 

(جلال الدین همایی - آرامگاه فردوسی - یاد نامه ی فردوسی)

 از نشریه جشنواره توس - 1354 به کوشش ضیاالدین سجادی


ادامه مطلب ...

مجتبا مینوی و فردوسی


شاهنامه بنایی بلند و یادگاری بزرگ است از عصر پهلوانی ایران، از عصر جمشید و فریدون و کیخسرو و رستم گرفته تا ظهور شاهنشاهی ساسانیان و انقراض آنان. در این کتاب از هر نوع فکر و موضوع، خواه پهلوانی و حماسی، خواه عاشقانه و غزلی، خواه اندرزی و تعلیمی، خواه رمزی و لغزی، خواه داستانی و اساطیری، که بتوان آن را در حوزه مفهوم شعر درآورد موجود است. به قول سعدی:

هر باب از این کتاب نگارین که برکنی

همچون بهشت گویی از آن باب خوشتر است

شاهنامه ی فردوسی از برای ما از چند لحاظ اهمیت دارد و بزرگ است. اولن اثر هنری بسیار عظیمی است. به قیاس با کتابهای هنری دیگر دنیا، با حماسه های ملی سایر ملل که بسنجیمش بسیار بلند و عالی است و هیچ پای کمی از هیچ یک ندارد و برای ما از همه آنها بالاتر است. ثانین تاریخ داستانی ایران و حاوی قصص ملی ماست. سند اصالت ما و سند  ِ ریشه داشتن و پدر و مادر داشتن ماست. اجداد ما این ها بوده اند. ثالثن از لحاظ این که زبان پارسی وسیله ی استحکام  علقه اتحاد و ارتباط طوایف ایرانی است و شاهنامه مایه و پایه زبان پارسی را چنان غنی و محکم کرد که از آن پس فراموش شدنی و از میان رفتنش محال بود. این کتاب پایه و بنیاد اتحاد قومی ما به شمار می آید.


(مجتبا مینوی - فردوسی و مقام او -کتاب نقد حال)

 از نشریه جشنواره توس - 1354 به کوشش ضیاالدین سجادی

ادامه مطلب ...

عیسا صدیق و فردوسی

فردوسی بهترین نمونه ی یک فرد خوب ایرانی است. فردوسی تمام اوصاف و خصائل یک مرد بزرگ را داراست. شرافت نفس، مناعت طبع، علو همت، رحم و  شفقت از مزایای اخلاقی اوست. از مصائب و بدبختی های دوست و دشمن، هر دو، متاثر می شود.

فردوسی عزت نفس و عواطف عالی داشته. شیعه بوده و نسبت به معتقدین سایر مذاهب تساهل داشته است. فردوسی فوق العاده میهن پرست بوده ولی خودپسند یا دشمن بیگانگان نبوده است.

فردوسی یه وسیله ی شاهنامه، تاریخ قدیم ایران را احیا کرده و موجب شده است که برای نسل های بعد باقی بماند. روح ایران باستان را که ممکن بود  حوادث ایام محو و نابود سازد برای آیندگان محفوظ داشته است.


(عیسا صدیق - چهل گفتار)

 از نشریه جشنواره توس - 1354 به کوشش ضیاالدین سجادی

ادامه مطلب ...

حبیب یغمایی و فردوسی


اگر تمام ثروت ایران را از عصر محمود غزنوی تا کنون دریک کفه ی ترازو و شاهنامه ی فردوسی را در یک کفه ی دیگر قرار دهند، در پیشگاه خردمندان و صاحب دلان جهان این کفه دوم سنگین تر خواهد بود. زیرا به دست آوردن زر و سیم از منابع دریایی و زمینی به حد وفور امکان دارد. ولی پدید آمدن شاعری چون فردوسی با آن همه لطافت طبع و کمال ذوق که شاهنامه ای بپردازد و به بازار ادب عرضه دارد، محال و ممتنع است. چنان که اکنون هم که درست ده قرن از زمان او می گذرد، چونین کسی نیامده است.

هر ملتی را چون هر فردی شناسنامه ای است. شاهنامه شناسنامه ملت ایران و سند مالکیت ایرانیان است. نیاکان ما را، هم به خود ما، و هم به دیگر مردم جهان شناسانده و قبایل گوناگونی که در این سرزمین وسیع پراکنده اند، هم زبانی آموخته و پیوستگی و یگانگی بخشیده است.


(حبیت یغمایی -کباب فردوسی و شاهنامه)

 از نشریه جشنواره توس - 1354 به کوشش ضیاالدین سجادی

یغمایی یکی از معدود انسانهای روی زمین بود که باور داشت که روزی خواهد مرد. یادداشت روی سنگ مزارش از خودش است. قابل توجه کسانی که تصور می کنند عمر جاودان دارند.


حبیب یغمایی


ادامه مطلب ...

دولتشاه سمرقندی و فردوسی

اکابر و افاضل متفق اند که شاعری درین مدت روزگار اسلام مثل فردوسی از کتم عدم پای به معموره ی وجود ننهاده و الحق داد سخنوری و فصاحت داده و شاهد عدل بر صدق این دعوی کتاب شاهنامه است که در این پانصدسال گذشته از شاعران و فصیحان روزگار هیچ آفریده ای را یارای جواب شاهنامه نبوده و در این حالت از شاعران هیچ کس را مسلم نیست و این معنی هدایت خدایی است.


(دولتشاه سمرقندی - تذکره الشعرا - تاریخ تالیف 892 ه.ق.)

 از نشریه جشنواره توس - 1354 به کوشش ضیاالدین سجادی

ادامه مطلب ...

سجاد آیدانلو و فردوسی

این مطلب از این جا آورده شده است. 

*** 

این بیت از فردوسی نیست!
سجاد آیدنلو
سالهاست که در برخی پژوهش ها و مصاحبه های شاهنامه شناسی، بیتی معروف دستاویز داوری و نتیجه گیری درباره ی موضوع «زن در شاهنامه» قرار گرفته است و می گیرد:

زن و اژدها هر دو در خاک بِه
جهان پاک ازین (زین) هر دو ناپاک بِه

برای نمونه یکی از شاهنامه پژوهان با استناد بِدین بیت و دو بیت پیش از آن نوشته اند:
گزاینده تر و تندتر سخنی که در شاهنامه از خامه ی فردوسی در حق زن نقش صفحه شده است، در این داستان {داستان سیاوش} است. و درباره ی بیت سوم از آن ابیات یا همان بیت مورد بحث معتقد اند (اگر در بیت سوم حکمی تند و سخنی گَست و تلخ نهفته است، باز از آن نابکاری های سودابه ناشی شده است و قابلیت توجیه دارد).

در کتابی علمی تحقیقی که در اصل برای درس ادبیات حماسی در دوره ی دکتری ادبیات فارسی تالیف شده، این بیت یکی از مستنداتِ برخوردهای تند و خشن فردوسی با زنان است. در کتاب "ارسال المثل" در شاهنامه پس از ذکر این بیت آمده است:

ادامه مطلب ...