نصرالله فلسفی و فردوسی


نصرالله فلسفی


فردوسی آرزومند بازگشت آزادی و عظمت فرمانروایی ایران بود و مانند نیاکان خویش آرزو داشت که شاهی از نژاد پاک ایرانی و از نسل شهریاران ایران، بر وطن او حکمران شود. پس ایران دوستی، او را برانگیخت که تا تواند در زنده کردن نام و نشان از یاد رفته ی ایران بکوشد و روح آزاد منشی و استقلال جوی ایرانیان را که گذشت ایام و تسلط بیگانگان آن را ناچیز کرده بود تقویت کند.


(نصرالله فلسفی  - وطن پرستی فردوسی - فردوسی نامه ی مهر )

از نشریه جشنواره توس - 1354 به کوشش ضیاالدین سجادی

محمد قزوینی و فردوسی


محمد قزوینی


"چون بالطبیعه رغبت مردم به حفظ شعر بیشتر از نثر بوده و در نتیجه توقر دواعی نقل و استنساخ قصص منظوم به مراتب بیشتر از نقل و استنساخ قصص منثور است، بخصوص قصصی که از قبیل حماسه ملی و داستان پهلوانان و دلاوران قدیم قوم باشد، آن هم نظم شاعر ساحر  زبردستی مانند فردوسی، بدین مناسبات ظاهرن طولی نکشیده که شاهنامه ی فردوسی سایر شاهنامه های متفرقه را بکلی از میان برده است."


(محمد قزوینی - تمهید کلام بر مقدمه قدیم شاهنامه- بیس مقاله ی قزوینی به اهتمام عباس اقبال )

از نشریه جشنواره توس - 1354 به کوشش ضیاالدین سجادی

سعید نفیسی و فردوسی


سعید نفیسی

1274-1345


در میان سرایندگانی که از دوده ی آدمی پدید آمده اند، دو سه تنی بیشتر نیستند که سزاوار عنوان شاعر جهان باشند. از میان شعرای ایران این مقام خاص فردوسی و خیام است. خیام نیز جای فردوسی را نتواند گرفت. زیرا که شاعر خواص هر امتی است. اما فردوسی شاعر همه کس و همه جاست. هم در رزم جای دارد و هم در بزم. هم معلم اخلاق است و هم مصور رذایل و پستی های آدمی.  هم متفکر صاحب اندیشه و اندرز گوی خردمند است و هم داستان سرای فرح انگیز ِ اندوه زدای. هم سخن برای پیران دارد و هم برای جوانان. هم با مرد دم ساز است و هم با زن. هم با دانا هم داستان می شود و هم با نادان. هم یار توانگران است و هم دمساز تهی دستان. هم ندیم نیک بختان است و هم زانوی تیره بختان.

شاهنامه او دریای بی کرانی است که هر که در آن فرو رود تهی دست بر نمی گردد.


(سعید نفیسی1345-1274 - فردوسی شاعر جهان - فردوسی نامه ی مهر )

از نشریه جشنواره توس - 1354 به کوشش ضیاالدین سجادی

یوری نیکولایویچ مار و فردوسی

شاهنامه اثری است که آفتاب نظم پارسی در آن به اوج کمال و ترقی خود رسیده است. منظومه ای است که آن را می توان گنجینه ی فصاحت زبان پارسی و خزینه ی سخنوری نامید. یادگاری است که همه ی داستان ها و قصص آن با انواع صنایع و قدرت شعری آراسته شده. حقیقتن در باره ی این اثر بی نظیر می شود شعر فرخی را به یادآورد:

از هر صنایعی که بخواهی بر او اثر

وز هر بدایعی که بجویی بر او نشان

این کتاب تا زبان پارسی وجود دارد، یا به عبارت دیگر تا زمانی که این عالم برپاست، باقی و راهنمای شعرا و نویسندگان خواهد بود.

کلام موزون با شعر در ادوار بعد، مدت متمادی از آهنگ جدا نمی شد و در نتیجه ی جریان مرکب و متمادی ترقی تا آن حد کمال و درجه ی عالی رسید که به وجود آمدن شاهکاری ادبی مانند شاهنامه امکان پذیر شد. شاهکاری که نه تنها ایران بلکه کلیه ی بشر متمدن، حق دارد خود را به آن مفتخر و سرافراز آن شمارد.


(یوری مار 1893-1935- وزن شعر شاهنامه - هزاره ی فردوسی )

از نشریه جشنواره توس - 1354 به کوشش ضیاالدین سجادی


ادامه مطلب ...

علی دشتی و فردوسی


فردوسی با سرودن شاهنامه، مجد و افتخارات فراموش شده را به خاطر فرزندان این مرز و بوم آورد و تاریخ پر از غرور ملی را که یگانه ضامن بقا و حیات ملتی می توان باشد، ایجادکرد و داستان پهلوانی و سلحشوری ایران را زنده کرد. افسانه های تاریخی ایران را از فراموشی و امحا حفظ کرد و همانطور که خود او می گوید: از نظم کاخ بلندی پی افکند که دست تطاول ایام از خراب کردن آن کوتاه است.

اگر ایلیاد و ادیسه از شاهکارهای ادبیات دنیا به شما می رود و هومر بزرگترین شعرای دنیاست، چرا ما فردوسی را نظیر او، و  شاهنامه را جزء کتب خالد  ادبی نداینم؟


(علی دشتی - مقاله ی فردوسی با حافظ - کتاب سایه )

از نشریه جشنواره توس - 1354 به کوشش ضیاالدین سجادی


علی دشتی را در ویکیپدیا ببینید.

ذبیح الله صفا و فردوسی


ذبیح الله صفا

1290


اهمیت شاهنامه در ادبیات پارسی زیادتر از آن است که در باب آن به بحث و تحقیق حاجت باشد. و این آیت فصاحت و بلاغت و قرآن عجم و آیینه ی تمام نمای معرفت و دانش را که حاوی افکار گوناگون حماسی و عزلی و حکمی و بلندترین و عالی ترین و زیباترین و شیواترین سخنان پارسی است. هر ایرانی صاحب ذوق با سواد، می شناسد.

عین این اهمیت ادبی را نیز شاهنامه از حیث ملیت و قومیت در ایران دارد و آن محفوظ نگاهداشتن حسی نژادی و غرور ملی و احیای مفاخر گذشته است در ایران.

چون شاهنامه را به دقت بخوانیم به قبول این معنا ناگزیریم که: فردوسی نه تنها در حماسه سرایی در ایران که به عقیده ی بسیاری از ناقدان اروپایی در جهان عدیل و نظیری ندارد. بلکه افکار عالی غنایی و حکمی و اندرزهای حکیمانه ی وی و مهارتش در وصف و منظره سازی نیز، او را از جهات دیگر در میان شاعران کم نظیر و گاه بی همال می سازد. بدین طریق باید به تحقیق گفت که فردوسی از لحاظ جامعیت در انواع افکار شعری و مهارت و استادی در بیان آن ها و زیبایی و  متانت الفاظ و سادگی و فصاحت بی مانند کلام و علو مضامین و سمو فکر، بزرگترین شاعر ایران و یکی از شاعران بزرگ چهان است.


(ذبیح الله صفا - حماسه سرایی در ایران )

از نشریه جشنواره توس - 1354 به کوشش ضیاالدین سجادی


محمدعلی اسلامی ندوشن و فردوسی

 محمدعلی اسلامی ندوشن و فردوسی

 

برگرفته از کتاب نوشته‌های بی‌سرنوشت، ص 54-66
محمد علی اسلامی ندوشن 
(یک ایمیل)
 ............
انسان خوب در شاهنامه چگونه کسی است؟ انسانی است که به زحمت می‌شود گفت که با امروز مناسبت دارد. کما آنکه حتی در آن زمانها هم کسانی که در شاهنامه به خوبی شناخته شده‌اند، جای محکمی در زندگی نیافته‌اند. تقزیبا همه آن ها خیلی زود مرده‌اند و آن تعداد کسانی هم که زندگی کرده‌اند زندگی آنها با کشمکش و رنج همراه بوده است.
به هر حال برای ما که در کار وداع کردن با گذشته هستیم، خالی از فایده نیست که ببینیم گذشتگان نسبت به انسان خوب و انسان بد چه نظری داشته‌اند، زیرا شاهنامه چکیده فرهنگ و فرزانگی ایران پیش از اسلام است و تنها در این کتاب است که ما می‌توانیم به ذخیره‌ای از تجربه‌ها و آمخته های پدران خود در طی نزدیک دو هزار سال دست یابیم.
ادامه مطلب ...

لطفعلی صورتگر و فردوسی



لطفعلی صورتگر
***

چون سپاه نابکاران پهنه میهن گرفت

از مدائن تا هری را سیل بنیان کن گرفت

کشوری کز فره آهورمزد آباد بود

رو به ویرانی نهاد و بوی اهریمن گرفت

***
برای آشنایی با ایشان ادامه ی مطلب را ببینید


فردوسی بزرگترین شاعر ایران است. زیرا داستان بدین بزرگی را که اغلب حکایات آن به نظر یا به عینه تکرار می شود به نظم آورده و با وجود این، کمتر ابیاتی را مکرر کرده و بعضی ابیات که مکرر شده، از باب تنگی قافیه و وحدت مضمون و اصل فکر است.

در کلیه معانی دقیق که در شاهنامه اتفاق افتاده و مضامینی که برای گویندگان دست می دهد، فردوسی به خوبی از عهده برآمده و دقیق ترین احساس برگزیده را در شاهنامه تعبیر و تفسیر کرده و در معانی مختلف که ناچار عبارات مختلف لازم دارد و تعبیرات آنها برای هر کسی میسر نیست خاصه معانی ناپسند که برای شاعری مانند او، آوردن آن ها را روا نبوده، و ترک آن ها به واسطه ی انتظام داستان ممکن نمی شده، کنایات و عبارات مخصوص ایجاد کرده و از این معانی به خوبی عبارت کرده، چنانکه بر گویندگان و سخن سرایان پارسی که به چشم انتقاد در اشعار متقدمین و متاخرین نظره کرده باشند، این سخن مستور نیست.


(لطفعلی صورتگر - تاریخ ادبیات ایران - سلسله انتشارات موسسه ی وعظ و خطابه )

 از نشریه جشنواره توس - 1354 به کوشش ضیاالدین سج

ادامه مطلب ...

دوباره، جلالدین همایی و فردوسی


از جلال الدین همایی در ویکیپدیا بخوانید


"یک عده از نوابغ برجسته داریم که مقام شامخ آن ها بالاتر از زمان و مکان و کم و کیف است. این ها شاهبازان بلند پروازند که در قفس تنگ جای نمی گیرند.

نمودار کامل این دسته از مردم که قرن ها می گذرد و مادر ایام از آوردن فرزندی هم چون وی سترون است، روشن ترین ستاره آسمان حکمت و ادب در قرن چهارم و پنجم هجری، نابغه ی شهیر حکیم ابوالقاسم فردوسی ناظم شاهنامه می باشد که نام نامی او ورد زبان مردم عالم است.  با شنیدن اسم محبوب وی یک دنیا فضایل اخلاقی مانند وطن پرستی، شهامت ادبی، علو همت و بزرگواری، تعصب ملی و صدها صفات و خصائل پسندیده ی دیگر در ذهن مصور و در خاطر مجسم می گردد و با یاد کردن شاهنامه اش که بزرگترین اثر ادبی و ملی تاریخی زبان پارسی است، بالاترین معجزه ی ادبی، برترین آیت ادب و بلاغت و هزاران اسرار و دیقایق دیگر در روح مرتسم میشود.

مولوی یک دهان به پهنای فلک می خواست تا شرح آن رشک ملک بگوید. من حوصله ای افزون از محیط ازل و ابد می خواهم تا از هزاران قضائل فردوسی و مزایای شاهنامه یکی برشمارم. من در پیشگاه این شاعر توانا جز عجز و ناتوانایی از خود در نمی یابم و معترفم که از شناختن روح و احاطه به رموز دقایق آثار او عاجزم تا به تحدید و شناساندن چه رسد؟

وصف رخساره ی خورشید ز خفاش مپرس

که در آینه صاحب نظران حیدانند


لال الدین همایی - مقاله ی نمیرم از این پس که من زنده ام - فردوسی نامه ی مهر )

 از نشریه جشنواره توس - 1354 به کوشش ضیاالدین سج

فتح علی واشقانی فراهانی و فردوسی




فتح علی واشقانی فراهانی

1299-1391


فتح علی واشقانی فراهانی به ابولقاسم فردوسی پیویست.

اینجا را هم اگر دوست داشتید ببینید.